اقدامات فرهنگی بریتانیا در ایران طی دهه 1320-1330

آینده‌نگری انگلیس برای حفظ منافع بلندمدت

یکی از پنج مجله انتشاریافته کودکان و نوجوانان در تهران طی سالهای 1320 تا 1325ش، «شیپور» نام داشت. این نشریه انگلیسی‌زبان مملو از تصاویر تبلیغاتی اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری بریتانیا بود. نشریه یادشده، ضمیمه‌ای به نام «نونهالان» برای کودکان هشت تا چهارده سال داشت. بیشتر مطالب این ضمیمه، داستان و دارای کاریکاتورهای پیوسته‌ای بود که اکثرا از انگلستان وارد می‌گردید و با حمایت مستقیم سفارت انگلیس، به‌صورت رایگان در اختیار کودکان ایرانی قرار می‌گرفت.
آینده‌نگری انگلیس برای حفظ منافع بلندمدت
انگلستان یا همان به اصطلاح بریتانیای کبیر، اگر نگوییم در صدر کشورهایی قرار دارد که طی قرون اخیر بیشترین اجحافات و تعدّیات را در قبال ایران مرتکب گردید، حداقل می‌توان از آن به عنوان یکی از سه کشور در این زمینه یاد کرد. دولت بریتانیا برای تامین منافع اقتصادی خود، نه تنها در دوره قاجار، بلکه در عصر پهلوی نیز مجدّانه در سرزمین ایران فعّالیت کرد و سردمداران این دولت از هر طریقی برای نیل به خواسته‌های جاه‌طلبانه خود در این کشور بهره بردند. آنان نه فقط از طریق سیاسی و نظامی، بلکه حتی از روشهای فرهنگی نیز استفاده کردند تا بتوانند نفوذ و سلطه خود را، ولو به‌صورت غیرمستقیم، در ایران حفظ کنند. در این مقاله کوتاه، فعالیتها و تکاپوهای فکری ـ فرهنگی انگلیسیها در ایرانِ دهه‌های 1320 و 1330 بررسی شده است.
 
انگلیسیها موازی با نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در ایران، از آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی توجه ویژه‌ای نیز به موضوعات فرهنگی نشان دادند؛ زیرا بر این امر واقف بودند که جلب افکار عمومی از طریق نفوذ فرهنگی، کاملا در تثبیت منافع آنان (به‌ویژه در بلندمدت) در ایران موثر است. این آینده‌نگری انگلیسیها با هدف تامین منافع در بلندمدت را می‌توان از توجهی دریافت که آنان به مسئله نفوذ فکری بر کودکان و نوجوانان ایرانی داشتند. یکی از پنج مجله انتشاریافته کودکان و نوجوانان در تهران طی سالهای 1320 تا 1325ش، «شیپور» نام داشت. این نشریه انگلیسی‌زبان، مملو از تصاویر تبلیغاتی اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری بریتانیا بود. نشریه یادشده، ضمیمه‌ای به نام «نونهالان» برای کودکان هشت تا چهارده سال داشت. بیشتر مطالب آن، داستان و دارای کاریکاتورهای پیوسته‌ای بود که اکثرا از انگلستان وارد می‌گردید. حتی طرح روی جلد مجله، به شرح زندگی و تصویر یکی از رجال انگلیسی اختصاص داشت. مجله مورد بحث، که از حمایت مستقیم سفارت انگلیس سود می‌برد، رایگان در اختیار کودکان ایرانی قرار می‌گرفت.1 نکته جالب این است که برخی از نویسندگان و شعرای ادبیات کودکان در ایران نیز با این مجله همکاری می‌کردند.2 علاوه بر این مجله، که هر پانزده روز یکبار انتشار می‌یافت، دفتر روابط عمومی سفارت انگلیس برای بانوان ایرانی نیز مجله‌ای ماهیانه به نام «عالم زنان» منتشر می‌کرد.3 در همین برهه زمانی، نشریه‌ای نیز با حمایت دفتر روابط عمومی سفارت بریتانیا به نام «اخبار روزانه تهران» منتشر می‌شد که البته چاپ آن به‌صورت هفتگی و مصوّر بود و تیراژش به یازده‌هزار نسخه می‌رسید. نشریه یادشده برای بیشتر رجال سیاسی و دولتمردان فرستاده می‌شد.4
 
«انجمن ایران و انگلیس» از اوایل دهه 1320، همانند انجمنهای مشابه خود، یعنی «ایران ـ امریکا» و «ایران و شوروی» به منظور گسترش نفوذ فرهنگی کشور متبوع خود در جامعه ایران فعالیت می‌کرد. البته بهانه ایجاد این گونه انجمنها، آشنایی مردم دو کشور با فرهنگ یکدیگر بود.5 انجمن ایران و انگلیس به منظور رخنه فرهنگی در ایران، در ابعاد مختلف همچون اعزام محصّلان ایرانی به انگلیس،6 فراهم کردن زمینه‌های بازدید از انگلستان برای افراد تحصیل‌کرده به‌ویژه معلمان7 و برگزاری کلاسهای زبان انگلیسی بسیار تلاش می‌کرد.8 گفته شده است که در سال 1323، فقط در تهران 650 تن به فراگیری زبان انگلیسی در قالب انجمن فرهنگی ایران و انگلیس مشغول بوده‌اند.9 این رویکردِ رسوخ فرهنگی، در دهه‌های بعدی سلطنت پهلوی دوم نیز ادامه یافت و حتی در نقاط مختلف ایران گسترش یافت؛ برای نمونه در سال 1348، با تلاش انجمن فرهنگی ایران و انگلیس، سمینار دبیران زبان انگلیسی کشور در مشهد برگزار شد. این سمینار نسبتا پرهزینه و توأم با تبلیغات بود و حتی سفیر وقت انگلیس (دنیس رایت) هم در آن حضور داشت.10
 
انجمن فرهنگی ایران و انگلیس در ابعاد دیگر فرهنگی نیز فعالیت می‌کرد. برگزاری جلسات سخنرانی، ساخت و نمایش فیلم، برگزاری نمایشگاهها و برپایی کنسرتها از جمله اقدامات آن بود که طرفدارانی هم در جامعه داشت.11 برخی از افراد بنام سیاسی، فکری، علمی و هنری همچون خانمها فاطمه سیّاح12 و رضازاده به عنوان اعضای مهم «کانون بانوان» و «حزب زنان ایران»13، یا برای مدتی، عضو انجمن یادشده بودند یا با آن ارتباط داشتند.
 
انگلستان جدا از عملکردش در قالب «انجمن ایران و انگلیس»، فعالیتهای مجزّا و مقطعی دیگری نیز در زمینه فرهنگی در ایران انجام داد؛ چنان‌که دفتر روابط عمومی سفارت انگلیس یک واحد فیلم‌سازی دایر کرده بود که به نمایش فیلمهای خبری و تبلیغاتی انگلستان اقدام می‌نمود. این فیلمها یا از طریق کانالهای تجاری ایرانی مانند سینماها یا اتومبیلهای سیّارِ مخصوص نمایش فیلم در استانها نمایش داده می‌شد.14
 
یکی از نمودهای رسوخ فکری ـ فرهنگی انگلستان در ایران در دوره محمدرضا پهلوی، احیای فعالیتهای فراماسونری وابسته به لژهای انگلیسی در ایران بود. این فعالیت به شکل جدی از نیمه دوم دهه 1330 و به‌ویژه از زمانی آغاز شد که لژ تهران در اردیبهشت 1337 تشکیل گردید. مدتی بعد از آن و تا اواخر دهه 1340، لژهای دیگری در نقاط مختلف ایران برپا شدند که تعداد آنها بیش از سیزده فقره بود.15 گفته شده است اولین کسی که از سوی لژ اعظم در بریتانیا، مأمور حرکت به ایران و احیای فعالیت لژ فراماسونری گردید خود یکی از اعضای موثر اینتلجنت سرویس در خاورمیانه بود16 و یکی از پرتکاپوترین افراد این فراماسونری (کریستوفر اسحق فری)، از کارکنان شرکت سابق نفت ایران و انگلیس و حامی بی‌پرده منافع انگلستان به‌شمار می‌آمد.17
 
هیئتهای مسیحی وابسته به انگلیس، که از دهه‌ها قبل درصدد نفوذ در جامعه ایران بودند، در این زمان، حتی املاکی را تحت اختیار خود داشتند و از آنجا به عنوان تفرّجگاه خود استفاده می‌نمودند. این کلیساها، برنامه‌های منظّم و مدوّنی به منظور اجرای آیینهای دینی خود داشتند و به‌نظر می‌رسد که در زمینه تغییر کیش مسلمانان نیز تأثیرگذار بودند.  
این لژها به منظور اشاعه فرهنگی از طریق ابعاد مختلف، تکاپوی فراوانی از خود نشان می‌دادند. یکی از اقدامات آنها، چاپ و انتشار مجلات18 و دیگری برگزاری فستیوالهای متعدد از جمله فستیوال سالیانه زنان بود.19 عملکرد دیگرِ این گروههای فراماسونری در زمینه نفوذ فکری ـ فرهنگی در ایران، سرمایه‌گذاری و مشارکت در ساخت مدارس انگلیسی بود. این مدارس با حمایت مالی شرکتهای اقتصادی و تجاری انگلستان تاسیس می‌شد.20 نکته مهم درباره لژهای فراماسونری انگلیسی در ایران، عضویت بسیاری از افراد تحصیل‌کرده از جمله پزشکان، مهندسان و استادان دانشگاه21، برخی از دولتمردان و سیاستمداران برجسته ــ و نمونه مهم آن حسین علا ــ در این لژها بود،22 اما موضوع جالب‌تر از آن، نقشی است که این گروهها در سیاست ایران بازی می‌کردند. چنان‌که گفته شده است، در سال دوم نخست‌وزیری منوچهر اقبال، رؤسای فراماسونهای وابسته به انگلیس، طی پیامی به نخست‌وزیر، از او خواستند از دستورات مرکز آنان اطاعت کند، اما اقبال، که در زمره فراماسونهای فرانسه به‌شمار می‌آمد، آن را رد کرد؛ از این رو بود که مخالفتهای علنی آنان و در رأسشان، حسین علاء به عنوان وزیر دربار، علیه نخست‌وزیر ایران آغاز شد.23 گسترش تعداد سازمانهای فراماسونری وابسته به انگلیس در ایران، و در پی آن، گرایش بسیاری از ایرانیان به این لژها، نه تنها سبب اعتراض سازمانهای فراماسونری فرانسوی و آلمانی گردید، بلکه حتی موجبات سوءظن شخص محمدرضا پهلوی نسبت به این تشکیلات انگلیسی را نیز فراهم کرد. بدگمانی شاه به این لژ، پس از اقدام چند تن از اعضای لژ فراماسونری انگلیس در مخالفت با لایحه اعطای مصونیت سیاسی به مستشاران نظامی امریکایی در ایران، تشدید گردید.24
 
فعالیتهای کشیشان انگلیسی در ایران، نمونه دیگری از نفوذ فرهنگی ـ عقیدتی انگلستان در دوره پهلوی دوم بود. بعد از کودتای 28مرداد و احیای نفوذ انگلیس در ایران، اسقف کلیسای انگلیکن، یعنی کلیسای رسمی انگلیس، هم اجازه یافت به ایران بازگردد.25 هیئتهای مسیحی وابسته به انگلیس، که از دهه‌ها قبل، درصدد نفوذ در جامعه ایران بودند، در این زمان، حتی املاکی را تحت اختیار خود داشتند و از آنجا به عنوان تفرّجگاه خود استفاده می‌کردند.26 این کلیساها، برنامه‌های منظّم و مدوّنی به منظور اجرای آیینهای دینی خود داشتند و به‌نظر می‌رسد که در زمینه تغییر کیش مسلمانان نیز تأثیرگذار بودند.27
 
با عقد قراردادی در سال 1338، مبنی بر «همکاری و مبادلات دوستانه در زمینه فعالیتهای معنوی و هنری و علمی»28 زمینه وابستگی فرهنگی ایران به انگلیس در زمان محمدرضا پهلوی بیش از پیش فراهم شد. این موضوع از فعالیتهای چشمگیر انگلیسیها طی دهه پایانی سلطنت پهلوی دوم در ایران مشهود است. اعطای بورس تحصیلی و کارآموزی به داوطلبان ایرانی29 و امضای توافقنامه‌های علمی میان دانشگاههای ایرانی با همتایان انگلیسی‌شان30، از نمونه‌های مشخصِ در این زمینه بود. انگلیسیها از این روش، فقط به منظور نفوذ فکری ـ فرهنگی استفاده نمی‌کردند، بلکه آنها تحقق منافع اقتصادی خود را نیز در نظر داشتند؛ چنان‌که بنابر روایت آخرین سفیر انگلیس در ایران (پارسونز) طی دوره پهلوی «حتی شورای فرهنگی انگلیس هم از این جوّ تجارتی مصون نماند و علاوه بر گنجاندن اصطلاحات اقتصادی و تجارتی در آموزش زبان انگلیسی و تشکیل کلاسهای ویژه برای امور بازرگانی، دست‌اندرکار عرضه خدمات فرهنگی و آموزشی به ایران شده بود. از جمله این کارها ترتیب اعزام دانشجویان بیشتری از ایران برای تحصیل در دانشگاهها و مدارس تخصصی انگلستان و تشکیل دانشگاه آزاد در ایران با همکاری دانشگاه آزاد و موسسات آموزش عالی انگلیس بود».31

کریستوفر اسحق فری یکی از اعضای لژ فراماسونری در یک مهمانی
شماره آرشیو: 13748-3ع

پی نوشت:
 
1. منصور حسین‌زاده، تاریخ مجلات کودکان و جوانان، ج 1، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، 1370، صص 49-50؛ همچنین برای اطلاعات بیشتر، رک: هادی محمدیو زهره قایینی، تاریخ ادبیات کودکان ایران، ج 5، تهران، چیستا، 1381، صص 183-184؛ ایرج ذوقی، ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ دوم جهانی، تهران، پاژنگ، 1367، ص 125.
2. محمدی و قایینی، همان، ص 184.
3. ، همان، ص 125.
4. همان، صص 124 و 126.
5. محمدی و قایینی، همان، ص 180؛ برای آگاهی بیشتر رک: بهناززرّین‌کلک، اسنادی از روابط ایران و انگلیس (1320-1325ش)، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، 1382، ص 426.
6. رک: همان، صص 409 و 415.
7. یادداشتهای سیاسی ایران، ترجمه افشار امیری، ج 14، تهران، مرکز اسناد انقلاب، 1389، ص 752.
8. محمدی و قایینی، همان، ص 183؛ همچنین رک: بولارد، خاطرات سر ریدر بولارد، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، طرح نو، 1378، ص 212.
9. ذوقی، همان، ص 126.
10. رک: ، از خوانسار تا خراسان، راولپندی پاکستان: محمدحسین تسبیحی، 1353، صص 214-305.
11. ذوقی، همان، ص 126.
12. هوشنگ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، ج 5، تهران، فرهنگ معاصر، 1381-1382، ص 430.
13. رک: محمد گلبن، گلزار خاموش، تهران، رسانش، 1379، صص 365-368.
14. ذوقی، همان، ص 125.
15. رک: اسناد فراماسونری در ایران، ج 1، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1380، ص 41.
16. همان، ص 298.
17. ایران و استعمار انگلیس، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1388، ص 372.
18.اسناد فراماسونری در ایران، همان، ص 299.
19. همان، ص 303.
20. رک: همان، صص 303-304.
21. ایران و استعمار انگلیس، همان، ص 372.
22. رک: اسناد فراماسونری در ایران، همان، ص 298.
23. همان، ص 299.
24. ایران و استعمار انگلیس، همان، ص 373.
25. پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی، تهران، عطائی، 1382، ص 58.
26. رک: پال هنت، کشیشهای انگلیسی در دوران انقلاب اسلامی ایران، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، 1365، ص 49.
27. رک: همان، ص 52.
28. برای اطلاع کامل رک: واحد نشر اسناد وزارت امور خارجه، اسناد معاهدات دو جانبه ایران با سایر دول، ج 3، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1370، صص 369-374.
29. رک: گزارش سالیانه وزارت امور خارجه، روابط خارجی ایران در سال 1352، بی‌جا، بی‌نا، 1352، ص 138.
30. رک: گزارش سالیانه وزارت امور خارجه، روابط خارجی ایران در سال 1353، بی‌جا، بی‌نا، 1353، صص 163-164.
31. ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه طلوعی، بی‌جا، نشر علم، 1372، ص 309. https://iichs.ir/vdce.f8ebjh8fn9bij.html
iichs.ir/vdce.f8ebjh8fn9bij.html
نام شما
آدرس ايميل شما