... 15 بهمن 1327 مصادف با ترور شاه در جشن دانشگاه گردید که گرچه نافرجام بود ولی استفاده کاملی بر تشدید اوضاع از قبیل برقراری باز هم رژیم حکومت نظامی و افزایش قدرت رزمآرا، رئیس ستاد ارتش و اعلام انحلال حزب توده از طرف دکتر اقبال، وزیر کشور کابینه ساعد سپس فشار شاه بر لزوم اصلاح قانون اساسی بر افزایش قدرت شاه با تهیه مقدمات این امر به وسیله ارسال تلگرافات...
«... 15 بهمن 1327 مصادف با ترور شاه در جشن دانشگاه گردید که گرچه نافرجام بود ولی استفاده کاملی بر تشدید اوضاع از قبیل برقراری باز هم رژیم حکومت نظامی و افزایش قدرت رزمآرا، رئیس ستاد ارتش و اعلام انحلال حزب توده از طرف دکتر اقبال، وزیر کشور کابینه ساعد سپس فشار شاه بر لزوم اصلاح قانون اساسی بر افزایش قدرت شاه با تهیه مقدمات این امر به وسیله ارسال تلگرافات... از شهرستانها بر تجلیل از شاه و تقاضای مجلس مؤسسان و بالنتیجه برقراری انتخابات فوری آنکه مجوز امر در دست خود رزمآرا بود و افتتاح مجلس مؤسسان در اوائل سال 1325 در سرسرای همکف کاخ دادگستری و اصلاح قسمتی از آن اصول به نفع شاه انجامیده مقرر گردید بقیه اصلاحات از جمله «حق وتو» که شاه اصرار داشت در کنگرهای مرکب از نمایندگان مجلس شورا و مجلس سنا که بعداً تشکیل خواهد شد این حق برای او در برابر قوانین و تصمیمات قوه مقننه برقرار گردد.
در این موقع بود که باز نام قوامالسلطنه در محافل و مطبوعات بر سر زبانها افتاد. زیرا معلوم شد که از اروپا نامه سرگشادهای به خط زیبای خود (فرمان مشروطیت ایران که مظفرالدین شاه صحه گذارده بود به خط زیبای آن روز قوام بود) برای شاه در نهی از این تقاضا و احترام به حفظ قانون اساسی و اینکه این اختیار کشور را به سوی دیکتاتوری و تقاضا و احترام به حفظ قانون اساسی و اینکه این اختیار کشور را به سوی دیکتاتوری و حکومت فردی سوق داده منافی با اصل مشروطیت میباشد ارسال داشت که فتوکپی آن را برای روزنامهها از جمله روزنامه داد نیز فرستاده بود. این نامه چنان شاه را عصبانی نمود که دستور داد وزیر دربار خود که آن موقع حکیمالملک بود در نامه تندی که به او پاسخ داده میشود لقب «جناب اشرف» را هم از او سلب نمود. اما من علاوه بر نشر متن آن نامه، چند سر مقاله در ستون یادداشت روز خود بر بحث در قانون اساسی و لزوم رعایت اصول آن مخصوصاً پایههای دموکراسی و مشروطیت و مخالفت با حق وتویی که شاه تقاضا دارد و تأیید مندرجات نامه قوامالسلطنه نوشته و منتشر کردم که در محافل سیاسی بسیار مؤثر افتاد. بعداً هم اطلاع یافتم که دکتر مصدق نزد شاه رفته اصرار ورزید که شاه از حق وتوی قوانین انصراف جوید و به همان ترتیبی که در اصلاح قانون اساسی در مجلس مؤسسان در موقع اختلاف نظر بین قوه مقننه و مقام سلطنت مقرر گردید اکتفا کند زیرا صلاح مملکت و خود شاه بر این است لااقل ظاهر حکومت مشروطه حفظ شود و الاّ مجلس سنایی که 30 عضو آن انتصابی خود اعلیحضرت میباشند و از 30 عضو انتخابی نیز قطعاً کسانی خواهند بود که مطیع ارادهتان هستند، همیشه ترمز در برابر تصمیمات مجلس شوراست که با تأسیس مجلس سنا که در این مجلس مؤسسان مقرر گردید عملاً حق وتوی مقام سلطنت تأمین است.
شاه که مواجه با آن نامه مهم قوام و عکسالعمل محافل سیاسی گردید از این ادعا منصرف شد و رسماً این انصراف را اعلام نموده اظهار داشت کنگرهای که تشکیل میشود؛ سایر اصولی که مجلس مؤسسان دستور داده اصلاح کند. پس باید این اقدام قوام را هم در تاریخ ایران ثبت نمود زیرا در کشوری که رجال آن برای حفظ منافع شخصی خود همیشه در برابر قدرتها مخصوصاً شاه تسلیماند وقتی کسی آن هم مثل قوام که علاوه بر مقامدوستی و جاهطلبی دارای علاقه ملکی در تهران و لاهیجان است و میداند شاه در ایران قدرت مافوق است ارسال چنان نامهای حکایت از روح شجاعت و فداکاری او را مینماید.»1
احمد قوام هنگام صرف غذا در یک رستوران در اروپا
شماره آرشیو: 29-8445-الف
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج2، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، ص115-116. https://iichs.ir/vdci.waqct1azwbc2t.html