پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ اختلافِ تاریخی اعراب و اسرائیل همواره خاورمیانه را با بحران مواجه کرده است. اولین جنگ بین اعراب و اسرائیل در سال 1327 و به دنبالِ خروج نیروهای انگلیس، که قیمومیت فلسطین را بر عهده داشت، رخ داد. در سال 1335، دومین جنگ بین اعراب و اسرائیل به واسطه ملی کردنِ کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر بین مصر و انگلیس و فرانسه و اسرائیل درگرفت. سومین جنگ نیز در سال 1346 بین مصر، اردن و سوریه از یکسو و اسرائیل از سوی دیگر رخ داد.1 ایران، یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه، در برابر این جنگها سیاستهایی اتخاذ کرد. اما این نوشتار نه به رویکرد رسمی دولت، بلکه به بررسی دیدگاه جریان مذهبی جامعه ایران و روحانیت شیعه نسبت به جنگهای یادشده اعراب و اسرائیل اختصاص یافته است.
مخالفت با اسرائیل: بنیاد مبارزه
پیش از پرداختن به واکنش جامعه مذهبی ایران و روحانیت شیعه به جنگهای اعراب و اسرائیل، باید به اهمیت فلسطین برای مسلمانان اشاره کرد. پس از فروپاشی خلافت عثمانی و ظهور کشورهای کوچک و ضعیف مسلمان و اقدام جهت تأسیس حکومت صهیونیستی، واکنشهای مختلفی بهویژه از طرف علما و مراجع دینی شکل گرفت که به صدور حکم جهاد نیز انجامید. از جمله اندیشمندانی که حساسیت بسیاری نسبت به مسئله فلسطین داشت، آیتالله عبدالکریم زنجانی بود. وی در سال 1318، به مصر، سوریه و فلسطین سفر و در بیتالمقدس علیه تهدید صهیونیستها سخنرانی تندی کرد. این سخنرانی در مسجدالاقصی به «خطبه الناریه» (سخنرانی آتشین) معروف شد. در این سخنرانی بود که آیتالله زنجانی اظهار کرد: «ای مردم عرب و ای مسلمانان، فراموش نکنید که شیطان نهالهای خود را در زمین شما کاشت و متعهد شد آنها را پرورش دهد». او در این سخنرانی مردم عرب و مسلمانان را به همبستگی در راه دفاع از سرزمین مقدسشان دعوت و تأکید کرد که «در این صورت امید پیروزی زنده خواهد شد و خطر صهیونها بهزودی رفع خواهد شد».2
آیتالله عبدالکریم زنجانی
علمای شیعه: پیشگامان دفاع از فلسطین
با وقوع جنگ بین اعراب و اسرائیل در سال 1327، علمای بزرگ اعلان جهاد دادند. مقدم بر آنان آیتالله زنجانی بود که فتوای صریح جهاد علیه اسرائیل را داد. این موضعگیری از دغدغه عمیق او نسبت به اصلاح و ایجاد اتحاد در جهان اسلام بر میآمد که حتی حاضر بود جان خود را در این راه فدا کند. تعهد به این رسالت باعث شد پس از اعلام جهاد بگوید: «اگر من توانایی حمل سلاح داشتم، جزء اولین کسانی بودم که از عراق عازم جهاد با اسرائیل میشدم».3 آیتالله بروجردی در واکنش به اولین جنگ اعراب و اسرائیل در خصوص مسائل فلسطین، بیانیهای صادر کرد و تأسف و تأثر عمیق خود را از کشتار مسلمانان فلسطینی به دست یهودیان ــ که چهارده قرن زیر پرچم اسلام، جان و مال و دینشان، محفوظ و محترم بوده و از خدمات اسلام برخوردار بودهاند ــ اعلام کرد. ایشان نابودی صهیونیستها را که خونهای پاک مسلمانان را میریختند و خانهها و عبادتگاههای آنان را تخریب میکردند ــ خواستار شد. آیتالله بهبهانی نیز، به خاطر تعدیهای صهیونیستها به فلسطین، تلگرافی به پاپ اعظم در واتیکان ارسال کرد و تأثر عمیق خود را از خبرهای اسفانگیز فلسطین اعلام و از همراهی و پشتیبانی مسیحیان از یهودیان فلسطین و به رسمیت شناختن دولت اسرائیل، ابزار تنفر کرد. وی از پاپ خواست تا به ملل مسیحی یادآور شود که از حمایت یهود دست بردارند و به جان و مال مسلمانان تعدی و عواطف میلیونها مسلمان را تحریک نکنند.4
آیتالله بهبهانی در نامهای خطاب به مجلس آن دوره عنوان کرد که فتنه و آشوب و جنگ خونین در قسمت فلسطین و اطراف بیتالمقدس، که از مقامات مقدمه اسلام و چندی قبله مسلمین بوده و مقبره مقدس جماعتی از انبیاست، برپا است؛ مسلمانان ایرانزمین هم با نهایت افسردگی و تألم از این فتنهجویی و ماجراجویی، که به دست یک قسمت از طایفه یهود پیش آمد کرده است، تنفر دارند و بیزاری خود را اعلام میکنند. ایشان در ادامه تأکید کردند که در موقع خود هم برای مساعدت عملی هر قدر ممکن باشد حاضر خواهند بود. استراتژی آیتالله بهبهانی این بود که از این طریق، مجلس شورای ملی را به عنوانِ نهاد رسمی ملت ایران، به واکنش مجبور کند. بنابراین ایشان تأکید کرد که مجلس شورای ملی باید تنفر و همدردی ملت مسلمان ایران و خاصه طبقه روحانیت را اعلام کند.5
مسئله فلسطین: مواضع متضاد دولت و علما
در اولین جنگ اعراب و اسرائیل، علما عمدتا حملات را متوجه رژیم صهیونیستی میکردند، اما در میانه جنگ دوم و سوم اعراب و اسرائیل، به دولتِ ایران نیز حمله شد. دولت به این مسئله حساس شد و در سال 1337 شهربانی کل کشور در کرمانشاه گزارش داد که مردم با برپایی تجمعات و پخش بیانیههایی علیه یهودیها، اقداماتی گسترده انجام داده و در مجالس مذهبی و انجمنهای ضد مسکرات، به عنوان سخنرانی و روضهخوانی در اطراف مناسبات دین اسلام با سایر ادیان سخن گفته و انزجار خود را از اعمال یهودیهای متجاوز به فلسطینیها اعلام و همدردی خود را با اعراب مسلمان فلسطین، اظهار کردهاند. در تهران نیز آیتالله کاشانی، فدائیان اسلام، مسعودی نماینده مجلس، مجله «آیین اسلام» و چند روزنامه دیگر، به نفع مسلمانان فلسطین فعالیت میکردند و بیانیههای آیتالله بروجردی، آیتالله کاشانی، آیتالله بهبهانی و دیگر علما هم در حمایت از ملت فلسطین در شهرهای مختلف کشور پخش میشد، شهربانی نیز، در همه شهرها مراقب عملیات مردم و علما بود و آنان را از اعمال ضد صهیونیستی و ضد یهودی باز میداشت.6
در سال 1346 بود که اسرائیل بار دیگر برای از بین بردنِ مقاومت کشورهای اسلامی و بهویژه فلسطین، به کشورهای مجاور حمله کرد. اسرائیل ابتدا توانست به پیروزیهای مهمی دست پیدا کند. در این زمان بود که حوزههای شیعه ایران و عراق به فعالیت علیه سیاستهای جنگطلبانه اسرائیل واکنش نشان دادند. در این میان امام خمینی با نگاهی دقیق نه تنها اسرائیل را متهم به تجاوز کرد، بلکه کشورهای همراستا با آن را نیز متهم به جنگافروزی کرد. امام در این زمینه بارها دولتهای اسلامی را دعوت به اتحاد و برادری در مقابل اجانب و ایادی آنها نمود و همواره این نکته را یادآور میشد که اجانب میخواهند با ایجاد نفاق در بین مسلمین و دولتهای اسلامی، ممالک عزیز ما را در تحت اسارت و ذل استعمار نگه دارند و از مخازن معنوی و مادی آنها استفاده کنند. افزون بر این، امام خمینی(ره) در 17 خرداد 1346، طی پیامی به مناسبت جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل، فتوای انقلابی مبنی بر حرمت هرگونه رابطه تجاری و سیاسی دولتهای اسلامی با اسرائیل و نیز حرمت مصرف کالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر کرد. ایشان به دولتها و بهویژه دولت ایران توصیه کردند از اسرائیل و عمال خطرناک آن دوری کنند. ایشان اسرائیل را «ماده فساد» نام نهاد که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی دول بزرگ جایگزین شده است و ریشههای فسادش هر روز ممالک اسلامی را تهدید میکند. امام در ادامه تأکید کرد که باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام این «ماده فساد» ریشهکن شود؛ چرا که اسرائیل قیام مسلحانه بر ضد ممالک اسلامی کرده است و «بر دول و ملل اسلام قلعوقمع آن لازم است». همچنین، امام کمک به اسرائیل چه در قالب فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت را حرام و مخالفت با اسلام دانست. بنابراین رابطه با اسرائیل، چه از نوع رابطه تجاری و چه سیاسی، حرام و مخالف با اسلام معرفی شد.7
در سال 1347 نیز امام خمینی بار دیگر تأکید کردند که دولت غاصب اسرائیل با هدفهایی که دارد، برای اسلام و ممالک مسلمین خطر عظیمی ایجاد کرده است؛ بنابراین احتمال میرود که اگر مسلمانان به آنها مهلت دهند، فرصت از دست برود و برای جلوگیری از اعمال آن دیر شود. امام خمینی این خطر را متوجه اساس اسلام دانست و تأکید کرد که دولتهای اسلامی و مسلمانان دفع این ماده فساد را به هر نحو که امکانپذیر بود بنمایند و از کمک به مدافعان کوتاهی نکنند. امام حتی بهرهگیری از محل زکات و سایر صدقات را در دستیابی به چنین هدفی حیاتی دانست.8
فشرده سخن
مسئله فلسطین را میتوان فراتر از موضعگیریهای شخصی و گروهی بررسی کرد. اندیشمندان مسلمان و بهویژه جامعه مذهبی ایران در تاریخِ معاصر بر مبارزه کلامی و عملی خود با رژیم صهیونیستی تأکید کردهاند. امام خمینی، عبدالکریم زنجانی و آیتالله بهبهانی نمونههایی از افرادی هستند که سکوت در برابر جنگهای اسرائیل جهت تجاوز به فلسطین را مجاز ندانستند. این ویژگی میتواند بیانگر این مهم باشد که اندیشمندان مسلمان درباره مبارزه با رژیم صهیونیستی به عنوان هدفی متعالی تفاهم داشتهاند.
پی نوشت:
1. محمدمهدی توسلی، نگاهی به تاریخ سیاسی فلسطین، تهران، انتشارات اس. تی. پرینترز- راولپندی، چ دوم، 1378، صص 111-120.
2. یوسف خان محمدی، اندیشه سیاسی شیخ عبدالکریم زنجانی، قم، بوستان کتاب قم، 1388، ص 123.
3. علیاکبر علیخانی و همکاران، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج 13، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1390، ص 25.
4. داوود امینی، «بازبینی مواضع رژیم پهلوی، روحانیت و مردم ایران، در منازعات فلسطین و اسرائیل»، گنجینه اسناد، ش 1 (بهار 1385)، صص 60-66.
5. سعادت بشر، ش 784 (شنبه 6 خرداد 1327)، ص 1.
6. داوود امینی، همان، صص 60-66.
7. روحالله خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی، ج 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ چهارم، 1385، ص 139.
8. همان، ص 194. https://iichs.ir/vdcexn8w.jh8zei9bbj.html