جزوه حکمیزاده، از متاثرین کسروی، حلقهای از حلقات فعالیت علیه مذهب شیعه بود. این جزوه زمینهای شد تا امام خمینی برای نخستینبار اندیشههای دینی، اجتماعی و سیاسی خود را تبیین کند. در آنجا بود که ایشان برای اولینبار، در قالبِ نظارت بر تمامی ارکان مملکت، از ولایتفقیه سخن گفت. همچنین امام در سال 1323 یادداشت جالبی نگاشت که ضمن آن، روحانیون و متدینین را به قیام برای مبارزه با فحشا و فساد و بدعتهای پهلوی دعوت میکرد.
احمد کسروی از جمله افرادی است که اندیشه او با خط معارض و مهاجم علیه اسلام و تشیع شناخته میشود. کسروی در کتاب شیعی گری، صوفی گری، بهایی گرایی، مادیگری و حتی تاریخ مشروطیت، مقدسات دینی و روحانیت را مورد حمله قرار میداد. فعالیتهای کسروی موجی از احساسات مذهبی و دینی را در پی داشت. تاختن به ریشه دین و موضعگیری ضد ایرانی، باعث جدال فکری با برخی از گروههای جامعه ایران شد. این نوشتار تلاش دارد تا مهمترین واکنشها به نوشتهها و فعالیتهای کسروی را تشریح کند.
ورود به دنیای کسروی
یکی از موردحمایتترین جریانهای اصلاح دینی در دوره رضاشاه که در نهایت به ورطه ضدیت با دین فرو غلتید، جریان کسروی است. او برای نخستین بار در سال 1311 با نگارش کتاب آیین، تلاش کرد یک جنبش به اصطلاح اصلاح دینی را برای احیای اسلام در برابر غرب، و با هدف تقويت شرق راه اندازی کند. کسروی مهمترین مشکل را رواج اروپائی گری میدانست، و آن را در جایجای کتاب «آیین» انعکاس داد، اما زمینه این وضعیت، وضعیت فکری داخله مسلمانان بود که به گفته وی باید اصلاح میشد.1
دین از نظر وی مهم و امری ضروری برای بشریت بود اما کسروی در دام ضدیت با دین افتاد. طبق نظر کسروی میبایست تفکر دینی اصلاح شود تا شرق بپا خیزد، و جلوی رواج غربگرایی را بگیرد. نباید تردید کرد که کسروی خود را یک لوتر برای جهان اسلامی و ایرانی میدید، و میکوشید تا جهان اسلام را در مسیر تازهای وارد کند، مسیری که بتواند با اصلاح خود، آنگونه که او میاندیشید وضعیت زشت و ناهنجار و منحط خود را تغيير دهد. از مهمترین موضوعات موردعلاقه کسروی، نقد غرب و همینطور نقد شرقشناسی غربیان، نقد اروپائی گری در میان شرقیان و ایرانیان، نقد مفهوم رایج دین و دینداری، ضدیت با روحانیت و افکار مذهبی ترویجشده توسط آنان، نقد اخلاقیات مسلمانی و شیعی، نقد میراث اخلاق و منش انسانی و ارائه آیین پاک که جایگزین اسلام رایج میشد، بود. به عقیده کسروی دینداری رایج، ربطی به اسلام واقعی ندارد، هرچند هیچگاه درباره آیین ابداعی خود، تصویر کلی به دست نداد.2
موافقان؛ از دربار تا حکمی زاده
نوشتههای احمد کسروی در عصر پهلوی یکی از بارزترین نمونههای ضدی دینی در جهت ایجاد تردید در حقانیت معارف شیعی با هدف تضعیف مذهب شیعه بود. دوران حکومت رضاشاه بر ایران دورهای است که بیش از هر زمان دیگری، حاکمیت در راستای دین زدایی و سکولاریسم تلاش نمود. این رویه از سوی رضاشاه در حالی صورت میگرفت که وی قبل از تکیه زدن بر سریر سلطنت شدیداً تظاهر به دینداری مینمود؛ در مراسم عزاداری شرکت میجست، پیشاپیش عزاداران گل بر سر نهاده بر سینه میکوفت، خود را حامی مذهب و روحانیت نشان میداد. اما به محض اینکه پایههای حکومت خود را تثبیتشده یافت، نقاب از رخ برکشید و چهره واقعی خود را نمایان کرد. چنین رویکردی از سوی حاکمیت به برخی از فرصتطلبان اجازه داد تا هرگونه که میخواهند بر دین و مذهب بتازند. دو تن از کسانی که بیشترین حملات و لطمات را بر چهره دین و مذهب وارد ساختند شریعت سنگلجی و احمد کسروی بودند.3 بدین ترتیب یکی از جدیترین حامیان افرادی چون کسروی، دولت و دربار بود.
واکنش برخی از فعالان سیاسی و مذهبی نیز همراهی با کسروی بود. در ادامه همین جریان و در اوایل دهه ۱۳۲۰ یکی از درسخواندگان حوزه علمیه قم به نام علیاکبر حکمی زاده که فرزند یکی از علمای بزرگ قم نیز بود، کتابی تحت عنوان اسرار هزارساله منتشر نمود که در آن با تأثیرپذیری از نوشتههای کسروی، تلاش نموده بود این عقاید را در میان طلاب و حوزههای علمیه ترویج نماید و اصول شیعه را سرشار از خرافات توصیف کند.4 نویسنده این کتاب در مقدمه مطلب، مدعی شد هدفش انحراف زدایی و پاک کردن دین اسلام از دامن شرک است و به موارد و مصادیقی در کتاب اشاره دارد که از نظر وی تحریفاتی است که مسلمانان در دین پیامبر وارد کردهاند. حکمی زاده به نقد برخی از شعائر شیعی پرداخت و سیزده پرسش را مطرح کرد و از علما خواست به آنها جواب دهند. مسائل مطروحه در آن عبارت بود از: توسل، استخاره، اصلِ امامت، احادیث مربوط به عزاداری و ثواب آن، قدرت مجتهد در عصر غیبت، حکومت ظَلَه، مالیات، قانون و قانونگذاری، ابدی بودن قوانین اسلام، ناسازگاری برخی از احادیث با عقل و زندگی، و علت عدم علاقه مردم به دین. این همان جزوهای است که امام خمینی «کشف اسرار» را در رد آن به نگارش درآورد.5
مخالفان؛ از ابزار نرم تا ترور
جهت بررسی واکنش علما و مراجع پیرامون فعالیتهای کسروی در ابتدا باید جریانهای مذهبی را تفکیک کرد. برخی از گروههای مذهبی واکنشی تند به ضد دینی و پاکدینی افراطی کسروی از خود نشان دادند. یکی از این گروهها فداییان اسلام بود که با محوریت مجتبی نواب صفوی تشکیل شد. جریان فداییان اسلام به رهبری مجتبی نواب صفوی با داعیه برقراری حکومت اسلامی، جناح مبارزاتی طرفداران آیتالله کاشانی که در تعامل با جبهه ملی بود. 6
بیشک همه علما خواستار برخورد با کسروی و مقابله با وی بودند، اما اختلاف ایشان در شیوه برخورد با اشخاصی چون کسروی و حکمی و پیروی از اقدام تئوریک یا عملگرایی بود. در حالی که هیئتهای مذهبی، جمعیت مبارزه با بیدینی و برخی از بازاریان با انتشار بیانیهها و نامهها خواستار آزادی قاتلین بودند، برخی دیگر از جریانها همچون فدائیان خواهان رویارویی محکمتر و جدیتر با کسروی بودند.7 چالش عمده این افراد و گروهها این بود که جریان کسروی از پشتیبانی حکومتی نیز برخوردار بود.
غلبه جریان فداییان در این دوره عمدتاً ناشی از عکسالعملی بود که جریانات اسلامگرا در مقابل تندرویهای بیملاحظه کسروی و دیگران از خود نشان میدادند. برخی بر این عقیده بودند که با وجود نمود عینی روشهای تندروانه آنها، اساس محتوای حرکت آنها انقلابی نبود و رهبر فدائیان اسلام برخلاف امام خمینی سلطنت را پس از کودتای 28 مرداد 1332 پذیرفت.
گروه اندیشی و مقابله با کسروی
برخی از متدینین روحانی و غیر روحانی سراسر کشور دست به گروه اندیشی در مقابل اقدامات کسروی زدند. متدینینِ روحانی و غیر روحانی سراسر کشور به صورت مستقل و در قالب ایجاد تشکلهای مختلف، برای ترویج دینداری و مبارزه با بیدینی تلاش خود را آغاز کردند. میان آنان، معدود دانشگاهیان و بازاریهای مؤمن هم بودند که با اعتقاد به اینکه تبلیغ به شکل سنتی آن در مجالس روضهخوانی، از کارایی چندانی برای هدایت نسل جدید برخوردار نیست. بدینجهت برای ایجاد شیوههای نو در تبلیغات دینی به چارهاندیشی پرداخته، دست به تأسیس انجمنها و کانونهای اسلامی زدند. اینان میکوشیدند تا با ایجاد این قبیل مراکز، در برابر کمونیستها و آثار سوء مبارزات ضد دینی گذشته، و همچنین نوشتههای کسروی بایستند.8
در کنار این گروه اندیشی، برخی از روحانیان نیز به صورت انفرادی و جدی به مخالفت با کسروی و حامیان او پرداختند. امام خمینی یکی از آنان بود. اهمیت اقدامِ حکمیزاده به این دلیل است که فعالیت فرهنگی امام خمینی در سال 1323 با نوشتنِ کشف اسرار بر ضد اسرار هزارساله حکمیزاده آغاز شد. جزوه حکمیزاده حلقهای از حلقات فعالیت علیه مذهب شیعه بود. این جزوه زمینهای شد تا امام خمینی برای نخستینبار اندیشههای دینی، اجتماعی و سیاسی خود را تبیین کند. در آنجا بود که ایشان برای اولینبار، در قالبِ نظارت بر تمامی ارکان مملکت، از ولایتفقیه سخن گفت. همچنین امام در سال 1323 یادداشت جالبی نگاشت که ضمن آن، روحانیون و متدینین را به قیام برای مبارزه با فحشا و فساد و بدعتهای پهلوی دعوت میکرد.9
فشرده سخن
احمد کسروی در آثار انتقادی و البته افراطی خود سعی در ایجاد تصویر ایستا و ناکارآمد از دین و مذهب با تهاجم به آنها دارد. واکنشها به نوشتههای کسروی متفاوت بود. تأثیر فوقالعاده بر احیاگران اسلامی و هم تلاشهای جدی مخالفان برای مقابله با نوشتههای کسروی و در نهایت قتل او به دست فداییان اسلام اتفاق افتاد.
پی نوشت
-------------------------------------------------------
1. عبدالعلی دستغیب، نقد آثار احمد کسروی، شیراز، همارا، 1400، صص 7-20.
2. محمد مصدق و احمد کسروی، نقش روشنفکران در تاریخ معاصر ایران: دکتر محمد مصدق و احمد کسروی، ج 2، تهران، موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چ دوم، 1398، صص 33-69.
3. احسان طبری، آورندگان اندیشه خطا: سیری در احوال صادق هدایت و احمد کسروی، تهران، کیهان، چ دوم، 1379، صص 20-54.
4. رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی در ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب؛ سالهای 1320-1357)، تهران، نشر علم، چ چهارم، ۱۳8۲، ص 353-358.
5. رسول جعفریان، علیاکبر حکمیزاده در چهار پرده (1276-1366)، قم، نشر مورخ، 1398، صص 162-183.
6. محمدمهدی عبدخدایی و داوود امینی، تکاپوهای آرمانگرایانه اسلامی (فدائیان اسلام، از زبان محمدمهدی عبدخدایی)، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1395، صص 11-30.
7. رسول جعفریان، همان، صص 351-369.
8. همان، ص 22.
9. همان، صص 370-375.