پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
آغاز آشنایی شما با شهید آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی، از چه مقطعی آغاز شد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در سال 1330ش در دبیرستان تحصیل میکردم که خبر آمد که حضرت
آیتالله صدوقی (رضوانالله تعالی علیه)، از قم به یزد میآیند. مردم با امکانات محدودشان، آماده استقبال از ایشان شدند و طولی نکشید که جمعیت انبوهی، با شور و شوق فراوان رفتند و ایشان را با سلام و صلوات، تا رسیدن به منزلشان همراهی کردند. بنده در سالهای تحصیل در دبیرستان، در مدرسه علمیه خان سکونت داشتم و با طلاب و علما مأنوس بودم و گهگاه در مدارس علمیه، ایشان را زیارت و در نماز جماعتشان شرکت میکردم.
در شخصیت آیتالله صدوقی، چه خصالی بیشتر جلب توجه میکرد؟
از همان آغاز حضور آن بزرگوار در یزد، بیان شیرین و اخلاق ایشان، برای بنده جاذبه زیادی داشت و ادب و تواضعشان، مرا به یاد بندگان خالص خداوند میانداخت. یکی از عوامل مؤثر در روی آوردن من و دوستانم به تحصیل علوم دینی و فراگرفتن معارف اسلامی، اخلاق و سلوک علمای بزرگ از جمله آیتالله صدوقی بود و از این جهت، خود را مرهون آن شخصیتهای بافضیلت و وارسته میدانم. همانطور که اشاره کردم، در مرحله نخست تواضع و فروتنی، از ملکات برجسته اخلاقی ایشان مینمود. انسان احساس میکرد که نمیخواهد از او جدا شود و هر موضوعی را که بخواهد، میتواند با ایشان مطرح کند. همه وجودشان برای شنیدن سخن مخاطب، گوش بود و برای دیدن، چشم و برای حل مشکل، دست و برای دلداری و آرامش بخشیدن به مردم، راهنما و آرامشبخش. انسان با ایشان احساس بیگانگی نمیکرد و حُجب و فاصله، مانع از بیان مشکلات نمیشد. در مقابلِ کودکان خُردسال چون پدری مهربان، در برابر جوانان چون رفیقی باعطوفت و در رویارویی با عالمان سالخورده و جهاندیده، ساکت و متواضع بودند.
دیگر خصلت ایشان، زهد و سادهزیستی بود. چه در دورهای که بهصورت مدرسی عالیقدر در حوزه علمیه قم فعالیت داشتند، چه آن وقت که از ناحیه مراجع بزرگ تقلید، تقسیم شهریه طلاب را برعهده داشتند، چه زمانی که در سنگر محراب و منبر به ارشاد و تبلیغ میپرداختند و چه در موقعیتی که عالم طراز اول استان یزد محسوب میشدند و بار رهبری فکری و مبارزاتی را به دوش میکشیدند، در همه این شرایط، زاهد بودند و زندگی بیآلایشی داشتند و از این شیوه مرضیه دست برنداشتند.
دیگر خصیصه ایشان، برخورداری از رأفت و مهربانی همراه با مهابت و صلابت بود. نسبت به ضعیفان، مستمندان و مؤمنان، بهخصوص طلاب و محصلین علوم دینی، لطف زیادی داشتند و در مجالس پرجمعیتی که اقشار مختلف حضور داشتند، هرگاه طلبهای هرچند مبتدی وارد میشد، تمام قامت جلوی او بلند میشدند! هرگاه بیچاره و بینوایی به ایشان مراجعه میکرد، تا آنجا که در توان داشتند، برای رفع مشکل او اقدام میکردند، ولی با مستکبران و مرفهین بیدرد و بیاعتنایان به قشر ضعیف و گرفتار، با بیاعتنایی و حتی شدت رفتار میکردند.
از دیگر خُلقیات ایشان، ترویج معارف اسلامی با عمل به اصلِ امر به معروف و نهی از منکر بود. کمتر کسی به خاطر دارد که آن شهید والامقام، با منکری روبهرو شود و با آن مقابله نکند و یا معروفی متروک شود و ایشان درصدد احیای آن برنیاید. ایشان در برابر منکرات، با بیان و قلم خویش موضعگیری میکردند. ایشان با استفاده از عنصر خطابه و سخنوری، چه به هنگام تبلیغ دینی و چه در موضعگیریهای سیاسی، بسیار قاطع عمل میکردند. پیشتر گفتم که ایشان، هم خطیبی توانا و هم نویسندهای زبردست بودند
اشتیاق به تعلیم و تربیت، از علاقهمندیهای مداوم ایشان بود و مجالس درس و بحث آن عالم فرهیخته، یکی از پررونقترین مجالس بهشمار میرفت. طلاب و فضلا، با تدریس جالب ایشان مأنوس بودند و از آن استفاده فراوان میبردند.