مخالفتهای نیروی قزاق با قرارداد 1919 کافی بود تا انگلستان با توجه به انقلاب بلشویکی در روسیه درصدد تعویض فرماندهان روس قزاقخانه برآید. در این زمان یک ایرانی مورد اعتماد شاه به ریاست دیویزیون قزاق گماشته شد، اما این ایرانی که بود و چرا او به این سمت انتخاب شد؟
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ سردار همایون قاسمخان والی معروف به سردار همایون از رجال سیاسی و نظامی دوره قاجار و پهلوی اول، در سال 1253 به دنیا آمد. وی دوران ابتدایی را در ایران گذراند و بعد از آن برای ادامه تحصیلات به اروپا رفت و در مدرسه نظامی سن سیر فارغالتحصیل شد. همایون بعد از اتمام تحصیل به ایران بازگشت و به عنوان ژنرال آجودانی محمدعلی میرزا ولیعهد مشغول بهکار شد. او در مدت اقامت خود در تبریز به اقدامات زیادی دست زد و از این نظر توانست موجبات رضایت مردم تبریز را فراهم کند.
اقدامات سردار همایون در تبریز
همایون، آذربایجانی نبود، ولی به تبریز عشق مفرط داشت و ازاینرو در دوران اقامت خود در تبریز به اقدامات زیادی دست زد. او در ذیحجه ۱۳۲۰ق، امتیاز نخستین کارخانه برق عمومی ایران را از مظفرالدینشاه برای آن شهر گرفت که این یک سال پیش از کسب امتیاز حاج امینالضرب در ۱۴ محرم ۱۳۲۲ق/ ۳۱ مارس 1904م (برابر با فروردین ۱۲۸۳ش) برای برق طهران است. همچنین همو بود که نخستین ماشین طبع را با حروف سربی به تبریز آورد و سپس مطبعه را به مدرسه لقمانیه اهدا کرد و به این جهات موجهترین فرد از نظر مشروطهخواهان و متجددین برای بازسازی شهر به نظر میرسید.1
همایون همچنین از نظر نظامی نیز به اقدامات سازندهای در تبریز دست زد که از جمله آنها میتوان به تشکیل گارد مخصوص اشاره کرد. قاسمخان والی، که تا آن دوره هنوز به سردار همایون ملقب نشده بود، توانست با پیشرفتها و اقدامات نظامی متعدد لقب سردار همایون را کسب کند. «هنگامی که حسین قلیخان نظامالسلطنه با سمت پیشکار ولیعهد به آذربایجان رفت، برای قاسمخان درجه امیرتومانی گرفت و او را به معاونت قشون آنجا تعیین نمود. در ۱۳۲۴ق به فرماندهی قشون آذربایجان منصوب شد و در این سمت نسبت به تأسیس بلدیه در شهر تبریز همت گماشت. در ۱۳۳۱ق درجه سرداری به او داده شد و به ریاست نظمیه مرکز رسید و در همان سال لقب "سردار همایون" دریافت کرد. سپس به حکومت تهران منصوب شد و مدتی نیز فرماندهی بریگاد مرکزی بر عهده او بود.»2
از سردار همایون تا ریاست دیویزیون قزاق
سردار همایون بعد از فرماندهی بریگاد مرکزی توانست عهدهدار سمتهایی چون کفالت وزیر جنگ نیز شود. وی همچنین چند ماه قبل از کودتای 1299 به عنوان فرمانده بریگاد قزاق انتخاب شد و از این جهت اولین نظامی ایرانی بود که فرماندهی بریگاد را بر عهده گرفت. پیش از همایون، اکثر فرماندهان بریگاد، غیرایرانی بودند. البته برخی معتقدند این انتصاب، با انگیزههای سیاسی انجام شد و مقدمهای برای کودتا بود.
بر این اساس، نیروی قزاق از سال ۱۲۹۶ش و تحت ریاست استاروسلسکی روسی هزینه خود را از بانک شاهنشاهی دریافت میکرد؛ چرا که روسیه به دلیل روی کار آمدن بلشویکها، نفوذ خود در ایران را کمتر کرده و حتی پرداخت هزینههای قزاقها را قطع کرده بود. همین موضوع باعث شد کنترل انگلیس بر امور مختلف از جمله نیروی قزاق بیشتر شود.
مخالفتهای نیروی قزاق با قرارداد ۱۹۱۹ موجب شد انگلستان بهرغم مخالفت احمدشاه درصدد تعویض فرماندهان روس قزاقخانه برآید. این امر در آبان ۱۲۹۹ش با تلاش نورمن، وزیرمختار انگلیس، و ژنرال آیرونساید به نتیجه رسید.
آیرونساید، اسمایس را برای رسیدگی و نظارت به امور مالی و اداری نیروی قزاق منصوب کرد و فرماندهی قزاقها رسما به سردار همایون، که تمایلی به این امر نداشت، واگذار شد تا چنین وانمود شود که با خروج روسها یک ایرانی مورد اعتماد شاه به این پست حساس گمارده شده است، ولی عملا کنترل این نیرو در دست عوامل کودتا، یعنی ژنرال آیرونساید و سرهنگ اسمایس، بود.3
سردار همایون تا کودتای 3 اسفند 1299 رئیس دیویزیون قزاق و رضاخان میرپنج فرمانده آتریاد تهران بود. در این تاریخ و پس از کودتا، رضاخان از احمدشاه لقب سردار سپه گرفت و به فرماندهی دیویزیون قزاق رسید4 و این رویداد باعث شد بسیاری این سؤال را مطرح کنند که چرا وی به عنوان فرمانده نظامی بریگاد ابقا نشد.
رضاخان جایگزین سردار همایون میشود
در رابطه با علل برکناری سردار همایون و روی کار آمدن رضاخان دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. همانطور که پیش از این هم اشاره شد، به طور کلی انتصاب همایون به ریاست بریگاد قزاق بیشتر علل سیاسی داشت و به منظور فراهم آوردن مقدمات کودتا انجام شد. دیدگاه دیگر حاکی از آن است که به خاطر گرایشهای سیاسی خاص سردار همایون، احمدشاه ترجیح داد که او در این سمت نباشد.
بر اساس این دیدگاه «برای قاسمخان شمشیر کشیدن علیه شاه قاجار حتی محمدعلیشاه دردآور بود و مشروطهخواهان هم این امر را بهخوبی درک میکردند. همین نوع سوابق بود که بعدها احمدشاه را بر آن داشت که در ۷ عقرب (آبان) ۱۲۹۹ش/ ۲۹ اکتبر 1920 او را و نه افسران مورد حمایت انگلیس و یا عمال آن کشور را در رأس قزاقخانه گماشته دشمنی آن قدرت را نسبت به خود، که سابقه در عدم امضای قرارداد ۱۹۱۹ داشت، شدت ببخشد».5
سردار همایون قاسمخان والی
گذشته از این موارد، برخی از افراد هم علت این موضوع را ناشی از ضعف نظامی سردار همایون دانستهاند. این دیدگاه که متأثر از خاطرات آیرونساید است، به اشکال مختلف نقل شده است؛ مثلا در بخشی از خاطرات آیرونساید آمده است: «سری به قزاقهای ایرانی زدم و وضع آنها را بررسی کردم. اسمایس به وضع آنها سروسامان داده است... فرمانده قزاقها [قاسمخان پوروالی یا والی ملقب به "سردار همایون" موجودی حقیر و بیمصرف است، ولی روح و جان این نمایش سرهنگ رضاخان است؛ مردی که من از سابق به او علاقه داشتم. اسمایس میگوید: او مرد خوبی است و من از اسمایس خواستم تا به سردار همایون مرخصی بدهد تا رضاخان موقعیت خود را مستحکم کند».6 یا در جایی دیگر آمده است: «طولی نکشید که آیرونساید پی برد که سردار همایون وجود کوچک و بهدردنخوری است و تصمیم گرفت فوری معاونی برایش دست و پا کند. اسمایس هم به او گفته بود که گردان تبریز خوب عمل کرده و حمله بلشویکها را در شمال منجیل شکست داده است. آیرونساید نام فرمانده آنها را میپرسد و چندی بعد به او معرفی میشود. این فرد رضاخان بود».7
اما دیدگاه دیگری هم وجود دارد که علت برکناری سردار همایون را ناشی از اقدامات خودسرانه او در امور نظامی دانسته است. بر این اساس گفته شده است سردار همایون در این میان و در قامت فرمانده بریگاد قزاق، عملکردی به غایت مرموز داشت. «وی سر خود تلگرامی به قزوین فرستاد و نفرات فوج قزاق را دعوت کرد تا برای حفظ آرامش پایتخت به تهران درآیند. سردار همایون، که از فهم متعارفی بینصیب بود، بهسرعت تحت تأثیر برخی از اطرافیان توطئهگر خود قرار گرفت که نهانی با دسیسهگران مرتبط بودند. این مرد در عین حال شهرت عجیبی به دروغگویی داشت؛ بنابراین نمیشد به ضرس قاطع در آن بحبوحه تشخیص داد که ماهیت موضوع چیست.»8
این دیدگاه که تا حدودی با دیدگاه قبلی نیز مرتبط است، علت اصلی برکناری همایون را ناشی از ضعف شخصیتی او دانسته و جالب است آیرونساید بر این دیدگاه تأکید زیادی داشته است. فارغ از اینکه این دیدگاه تا چه حد درست است، آنچه کاملا مشهود است این است که سردار همایون مطابق سیاستهای انگلیس پیش نمیرفت و همین موضوع باعث شد این دولت به گزینههای دیگری همچون رضاخان فکر کند؛ گزینهای که به قول آیرونساید، بتواند مشکلات این کشور را حل کند؛ چرا که به گفته آیرونساید «در واقع، فقط دیکتاتوری نظامی میتواند مشکلات ما را حل کند و به ما فرصت خواهد داد بدون هیچ گونه دردسری کشور [ایران] را ترک کنیم».9
ظاهرا سردار همایون چندان با سیاستهای انگلیس هماهنگ نبود یا قادر به همراهی با این کشور نبود. بااینحال سردار همایون بعد از برکناری از ریاست بریگاد، به مقام سرلشکری منصوب شد و تا سال 1312 به فعالیتهای نظامی خود در این سمت ادامه داد. او در سال 1312 درگذشت و در ارومیه به خاک سپرده شد.
پی نوشت:
1. شهریار عدل، «صاحب نسق، علیخان والی و سردار همایون والی»، بخارا، ش 28 (بهمن و اسفند 1381)، ص 48.
2. باقر عاقلی، شرح رجال سیاسی و نظامی ایران، ج 3، تهران، نشر گفتارها و علمی، ۱۳۸۰، ص 1690.
3. صدرالدین الهی، سید ضیا مرد اول یا مرد دوم کودتا، شرکت کتاب، چ دوم، 1392، ص 488.
4. بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ج 1، ص 1162.
5. شهریار عدل، همان، ص 49.
6. ادموند آیرونساید، خاطرات سری آیرونساید، تهران، انتشارات مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی با همکاری مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1373، ص 359.
7. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ایران و استعمار انگلیس: مجموعه سخنرانیها و مقالات، ج 2، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1391، ص 38.
8. حسین آبادیان، ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ص 722.
9. ادموند آیرونساید، همان، ص 360. https://iichs.ir/vdca66nu.49nw015kk4.html