تحصیل در مکتب‌خانه‌ها؛

نُقل مجلس

پنج سال نداشتم که مرا به مکتب‌خانه گذاشتند. خانه نیمه‌مخروبه‌ای بود، وسط حیاط حوض آبی بود که همیشه یک دسته ترکه انار داخل آب بود برای زدن بچه‌ها
نُقل مجلس
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ جشن فارغ‌التحصیلی به روایت دکتر پاپلی‌یزدی: پنج سال نداشتم که مرا به مکتب‌خانه گذاشتند. خانه نیمه‌مخروبه‌ای بود، وسط حیاط حوض آبی بود که همیشه یک دسته ترکه انار داخل آب بود برای زدن بچه‌ها و واقعا ملا بچه‌ها را می‌زد؛ البته یکی دو ضربه به پشت دست یا روی ران و پا. در آخر هر مقطع بچه‌ها را نُقل می‌کردند؛ یعنی وقتی حمد و سوره، ‌عمه جزء تمام می‌شد و یا قرآن ختم می‌شد، یک کرسی وسط تالار می‌گذاشتند و بچه را روی آن می‌نشاندند و نقل و نبات روی سر بچه می‌ریختند. بچه‌ها با خوشحالی و هیاهو نقل و نبات‌ها را جمع می‌کردند. در میان نقل و نبات‌‌ها گاهی ده شاهی و یک ریالی هم بود. پدر و مادر بچه کله‌قند، یک یا دو تومان هم پول برای ملا می‌آوردند. در موقع ختم قرآن نقل مفتصل‌تر بود وگاهی یک دست پیراهن یا قواره پارچه به ملا می‌دادند.
 
چوب و فلک در مکتب‌خانه‌های قدیم
چوب و فلک در مکتب‌خانه‌های قدیم
شماره آرشیو: 4002-4ع
 
پی نوشت:
 
محمدحسین پاپلی یزدی، شازده حمام، مشهد، پاپلی، 1388، ص 25. https://iichs.ir/vdcc11qi.2bqs08laa2.html
iichs.ir/vdcc11qi.2bqs08laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما