دامنه تظاهرات هر روز گستردهتر میشد و از تهران و شهرستانها خبرهای ناگوار میرسید. صفحات روزنامهها پر شده بود از خبر تظاهرات مردم تهران و شهرستانها. در همین روزها روزنامۀ کیهان عکسی از آیتالله خمینی در صفحۀ اول درج کرد...
مرداد 1357
دامنه تظاهرات هر روز گستردهتر میشد و از تهران و شهرستانها خبرهای ناگوار میرسید. صفحات روزنامهها پر شده بود از خبر تظاهرات مردم تهران و شهرستانها. در همین روزها روزنامۀ کیهان عکسی از آیتالله خمینی در صفحۀ اول درج کرد. مدّت پانزده سال میشد که اسمی و خبری از ایشان به چاپ نرسیده بود. دیدن عکس آیتالله خمینی در روزنامۀ کیهان، شاه را بیاندازه خشمگین ساخت. پس از آنکه عصبانیت شاه فروکش کرد، گفت: «به مصباحزاده بگو حالا دیگر کارت به جایی رسیده که عکس خمینی را چاپ میکنی و مردم را رو در روی من قرار میدهی.» سپس با عصبانیت افزود: «من بودم که با وساطت فردوست یک میلیون تومان برای راهاندازی کیهان دادم.» پیغام شاه را به مصباحزاده دادم. او گفت: «حقیقت این است که من هم نمیدانم با این بچههای پُرشرّ و شور چه کنم؟»1
پی نوشت:
1. امیراصلان افشار، سروها در باد: آخرین روزهای شاه در تهران، به تقریر امیر اصلان افشار؛ تهیه و تنظیم محمود ستایش، تهران: نشر البرز، 1378، صص 9ـ10. https://iichs.ir/vdcb.9bfurhb99iupr.html