رابرت ایمبری، کنسول سفارت آمریکا، برای تماشای معجزهای که میگفتند در یک سقاخانه رخ داده به محل یادشده رفت، اما این رفتن بدون بازگشت بود و به قتل او منجر شد؛ قتلی که تبار چراییاش به دوره ناصرالدینشاه میرسید
یکی از موضوعاتی که همواره از دیرباز پیرامون قدرتهای بزرگ در جریان بوده است رقابتهایی است که این کشورها در موضوعات مختلف با یکدیگر داشتهاند. به تعبیر مرشایمر آنارشیک بودن نظام بینالملل و نگرانی و بیم کشورها از یکدیگر سبب شده است قدرتهای جهانی همواره تا رسیدن به هژمونی و سلطه جهانی با یکدیگر رقابت کنند. در واقع فقدان قدرت فائقه در نظام بینالملل همواره قدرتهای بزرگ را بر آن داشته است تا از توسعه گستره نفوذ خود در سراسر جهان دریغ نورزند و به دنبال به حداکثر رساندن آن باشند.1
همین امر زمینه رقابت این کشورها در کشورهای جهان سوم را موجب شده است؛ رقابتهایی که باعث شده شاهد بروز درگیری و تعارض منافع این قدرتها در کشورهای در حال توسعه باشیم. یکی از کشورهای در حال توسعه که تاریخش آکنده از مسائلی این چنین بوده، ایران است. در واقع ایران در چند سده گذشته یا بهتر بگوییم در دوران تاریخ معاصر همواره صحنه رویارویی قدرتهای بزرگ بوده است. این رویارویی از باب تضاد و تعارض منافع بوده و بعضا خسارات جبرانناپذیری نیز به کشورمان وارد کرده است. بااینحال سیاستمداران ایرانی نیز بیکار ننشسته و تلاش کردهاند از وجود فضای رقابت میان ابرقدرتها استفاده و پای برخی قدرتهای جهانی را به ایران باز کنند تا شاید با این کار بتوانند موازنهای میان این نیروها ایجاد کنند و از به مخاطره افتادن منافع ملی کشورمان جلوگیری نمایند.
یکی از مقاطع تاریخ معاصر ایران که این مسئله در مورد آن کاملا به وضوح قابل مشاهده است تحولات منتهی به جنگ جهانی اول و در نهایت واگذاری امتیاز نفت به شرکت استاندارد اویل آمریکاست. در واقع ایران آن روز که عرصه رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب، یعنی انگلستان و روسیه، بود تلاش میکرد تا با کشاندن پای منافع دیگر بازیگران جهانی همچون آمریکا و آلمان به ایران از تاراج منابع و تهدید منافعمان جلوگیری کند. همین امر سبب شد در این بحبوحه بحث واگذاری امتیازهای اقتصادی به این کشورها و به خصوص آمریکا مطرح شود؛ کشوری که میرفت بهتدریج جای خود را در میان ابرقدرتها باز کند و خود را از لاک انزوا بیرن کشد. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد تا لایحه واگذاری امتیاز نفت شمال را به صورتی کوتاه و مختصر مورد ارزیابی قرار داده و مباحث صورت گرفته در ارتباط با نقش قدرتهای بزرگ پیرامون این امتیاز را واکاوی نماییم.
ناصرالدینشاه و نیروی سوم در ایران
بحث ورود نیروی سوم به ایران از دوران ناصرالدینشاه به صورت جدیتر مطرح شد شد. او که از نفوذ انگلستان و روسیه در ایران به ستوه آمده بود در سفر دوم خود به فرنگ با پادشاه آلمان و بیسمارک، صدراعظم آن کشور، دیدار کرد. بدین ترتیب زمینه ایجاد روابط سیاسی میان دو کشور فراهم گردید. سفارتخانه آلمان در ایران تأسیس شد و ایران سفارش خرید چند کشتی را به آلمانیها داد. بااینحال، به دلیل واکنش تند لندن و مسکو این تلاشها عقیم ماند.2
انقلاب مشروطه و نیروی سوم در ایران
تلاش بعدی برای ورود نیروی سوم به ایران همزمان با انقلاب مشروطه انجام شد. این مقطع همزمان بود با روند قدرتگیری آلمان و توسعه نفوذش در خاورمیانه؛ جایی که این کشور به دنبال افزایش منافع سیاسی و اقتصادیاش بود. همزمان و بهتدریج آمریکا نیز در پی کنار گذاردن سیاست انزواگرایی بود و این خود بستر را برای ورود نیروی سوم در ایران فراهم میکرد. به هر روی، دولت برآمده از انقلاب مشروطه با توجه به وضعیت نابسمان اقتصادی و سیاسی کشور، تصمیم به استخدام عدهای مستشار از کشورهای بیطرف خارجی گرفت. به دنبال این تصمیم بود که مورگان شوستر و چهار مستشار آمریکایی برای وزارت دارایی و خزانهداری، آدلف پرنی فرانسوی برای دادگستری، کلنل یارلمارسن و تعدادی افسران سوئدی برای اصلاح ژاندارمری استخدام شدند. بااینحال، این بار نیز با فشار و اولتیماتوم روسها، اصلاحات دولت مشروطهخواه طرفی نبست و در نهایت شوستر مجبور به ترک ایران شد.3
مورگان شوستر
جنگ جهانی اول و روی کار آمدن رضاخان
سیل حوادث ادامه داشت تا اینکه ایران با وقوع جنگ جهانی اول و به دلیل نیاز مبرم این دو ابرقدرت به راههای ارتباطی ایران، عملا از سوی روسیه و بریتانیا اشغال شد. در طول جنگ احساسات مردم ایران موافق با آلمان بود و ایرانیها امیدوار بودند با کمک این دولت نیرومند که با دولتهای بزرگ استعماری وارد جنگ شده بود، بتوانند از شر دو دولت زورگو و متجاوز رهایی یابند. اما چرخ تاریخ در جهت احساسات مردم ایران نچرخید و آلمانها شکست خوردند و مقصر جنگ اول جهانی لقب گرفتند. در همین حال با وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه و تخلیه ایران از قوای روس، انگلستان تلاش کرد تا با عقد قرارداد 1919 که از آن بوی تحتالحمایگی به مشام میرسید، خود را یکهتاز سپهر سیاسی ایران نشان دهد. بااینحال، به دلیل مخالفتهای شدید داخلی و خارجی انگلستان نتوانست این قرارداد را عملی کند. دولت آمریکا برای نخستین بار از سیاست انزواطلبی خود در خاورمیانه دست کشید و با آن مخالفت کرد. بااینحال انگلستان که بهشدت از انقلاب مارکسیستی اتحاد جماهیر شوروی بیم داشت زمینه کودتای 1299 رضاخان را فراهم کرد.4
استدلال دولت روسیه [برای مخالفت با واگذاری امتیاز نفت شمال به شرکت آمریکایی استاندارد اویل] آن بود که اعطای امتیاز توسط ایران به دولتی دیگر در سرحدات مرزی روسیه بدون جلب نظر و موافقت مسکو ممکن نیست. مضاف بر این، وثوقالدوله در سال 1916 این امتیاز را به خوشتاریا، از اتباع روسیه، واگذار کرده و دولت ایران طبق عهدنامه مودت ایران و شوروی متعهد گردیده که امتیازی را که در گذشته به اتباع روسیه واگذار کرده به دولت دیگری ندهد
امتیاز نفت شمال و حضور آمریکاییها در ایران
با وقوع کودتای 3 اسفند 1299 رضاشاه، حکومت سیدضیاء چهار ماه بیشتر دوام نیاورد و بدینترتیب قوامالسلطنه مأمور تشکیل کابینه گردید. در طول همین مدت رضاخان تلاش کرد تلاش کرد ارتشی منظم بنیانگذاری کند و آثار ملوکالطوایفی را از میان بردارد. قوام نیز که دولت را تشکیل داده بود تلاش کرد به وضع اقتصادی سر و سامان دهد و منبع درآمدی برای خزانه خالی دولت تهیه کند؛ در نتیجه او به فکر استفاده از ذخایر نفت شمال و اعطای امتیاز به یک دولت بیطرف خارجی افتاد. از میان این دولتها آمریکا گزینه روی میز بود؛ چون در نتیجه مخالفت با قرارداد 1919 انگلستان، محبوبیتی در ایران به دست آورده بود. بر این اساس، قوام مذاکرات محرمانهای با تعدادی از نمایندگان شرکت نفت آمریکایی استاندارد اویل آغاز کرد؛ مذاکراتی که در مورد اعطای امتیاز نفت پنج استان شمالی ایران بود. این مذاکرات در نهایت به قراردادی منجر شد که به موجب آن امتیاز استخراج و بهرهبرداری از نفت شمال ایران به مدت پنجاه سال به شرکت آمریکایی استاندارد اویل واگذار میشد.5
اما نکته جالب این بود که طبق روال گذشته دول استعمارگر روس و انگلستان بهشدت به آن اعتراض کردند. استدلال دولت روسیه آن بود که اعطای امتیاز توسط ایران به دولتی دیگر در سرحدات مرزی روسیه بدون جلب نظر و موافقت مسکو ممکن نیست. مضاف بر این، وثوقالدوله در سال 1916 این امتیاز را به خوشتاریا از اتباع روسیه واگذار کرده و دولت ایران طبق عهدنامه مودت ایران و شوروی متعهد گردیده که امتیازی را که در گذشته به اتباع روسیه واگذار کرده به دولت دیگری ندهد. از طرف دیگر لندن نیز مدعی شد که خوشتاریا امتیاز خود را به اتباع انگلستان داده و دولت ایران حق ندارد آن را به دیگری بدهد.6
آکاکی مفودیویچ خوشتاریا
دولت ایران نیز در پاسخ گفت که امتیاز خوشتاریا تنها یک طرحی از یک لایحه قانونی بوده که بعدا باید به تصویب مجلس شورای ملی میرسیده است. بنابراین امتیازی به اتباع دولت شوروی واگذار نشده که دولت شوروی آن را ملغی کرده باشد و اعطای این امتیاز از حقوق حاکمیتی ایران بوده است. بدینترتیب روابط تهران ـ مسکو رو به تیرگی نهاد. از طرف دیگر دولت انگلستان که با اعطای امتیاز نفت شمال به آمریکاییها انحصار نفتیاش را در ایران در خطر میدید به مخالفت با آن برخاست و شرکت نفت جنوب نیز اعلام کرد از دادن راه عبور برای حمل نفت شمال از اراضی حوزه امتیاز خود، که تنها راه تجاری بود، جلوگیری خواهد کرد. در نتیجه این کارشکنیها شرکت استاندارد اویل دیگر علاقهای به نفت شمال ایران از خود نشان نداد و خود را کنار کشید.7
بااینحال، این پایان کار نبود و قوام تصمیم گرفت برای اصلاح اوضاع اقتصادی و مالی کشور از مشاوران آمریکایی استفاده کند. این بار با وجود علاقه ایرانیها، مورگان شوستر به ایران نیامد و آرتور میسلپو جای آن را گرفت. این امر با نارضایتی انگلیسیها روبهرو شد و با فشار لندن دولت قوام سقوط کرد و مستوفیالممالک جای آن را گرفت. نخستوزیر جدید نیز راه سلف خود را ادمه داد و تلاش کرد شرکتهای آمریکایی را به استخراج و بهرهبرداری نفت شمال علاقهمند سازد. برای این کار، دولت جدید قانون اعطای امتیاز به شرکت استاندارد اویل را اصلاح کرد و آن را به صورت قانون «امتیاز نفت شمال به یک شرکت معتبر مستقل آمریکایی» درآورد. این امتیاز در ژوئن 1923 به تصویب مجلس رسید. به دنبال تصویب این قانون مذاکراتی با شرکت نفت سینکلر آغاز شد و طرح قراردادی با همان شرایط به امضا رسید تا به مجلس شورای ملی تقدیم گردد، اما انگلیسیها بیکار ننشستند و با کارشکنی این تلاش دولت ایران را نیز عقیم ساختند.8
آرتور میلسپو
شماره آرشیو: 584-8ع
ماجرا از این قرار بود که میجر رابرت ایمبری، کنسول سفارت آمریکا، برای تماشای معجزهای که میگفتند در یک سقاخانه رخ داده به محل مزبور رفت. او این کار را به تحریک یکی از دوستانش انجام داد که کارمند شرکت نفت ایران و انگلیس بود. در آنجا او به دست عدهای از عمال انگلیس که مردم را تحریک میکردند به قتل رسید. دولت ایران برای جلوگیری از عواقب این حادثه سریعا از دولت آمریکا عذرخواهی و حتی برخی از مسببان حادثه را اعدام کرد. بااینحال، شرکت نفتی سینکلر به بهانه نداشتن امنیت جانی نیروهایش، ایران را ترک کرد و عطای امتیاز نفت را به لقایش بخشید. بدینترتیب تلاشی دیگر برای ورود نیروی سوم به ایران توسط سیاستورزان ایرانی، عقیم ماند.9
رابرت ایمبری
پی نوشت:
1. John Mearsheimer, The Tragedy of Great Power Politics, W.W. Norton & Company, 2001, p 26-27.
2. مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران، تهران، نشر پیام، 1358، ص 326.
3. ایرج ذوقی، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ، تهران، انتشارات پاژنگ، 1368، صص 81-95.
4. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیرکبیر، صص 301-314.
5. مرکز اسناد ریاستجمهوری، دریافت وام از امریکا به ازای واگذاری امتیاز نفت شمال، دفتر اسناد برگزیده شماره 70، سند شماره 10.
6. ایرج ذوقی، مسائل سیاسی ـ اقتصادی نفت ایران، تهران، پاژنگ، 1370، صص 85-86.
7. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، صص 375-378.
8. مصطفی فاتح، همان، صص 337-339.
9. ایرج ذوقی، همان، ص 94. https://iichs.ir/vdce.p8vbjh8xp9bij.html