نام MI6، دستگاه جاسوسی انگلیس، بیشتر در قضایای مربوط به کودتای 1332 مطرح شده است، اما آیا این دستگاه در دو مقطع به سلطنت رسیدن محمدرضا پهلوی و دوره پس از کودتای 1332 فعالیتی نداشته و تنها در دوره کودتای یادشده در ایران شروع به فعالیت کرده است؟
سلطنت محمدرضا پهلوی پس از اشغال کشور توسط متفقین شکل گرفت. در شرایطی که کشور تحت اشغال قدرتهای خارجی بود حضور و نفوذ سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آنها عاملی برای حفظ منافع این کشورها به شمار میفت. در این میان به نظر میرسد سابقه حضور انگلیس و منافع پرشمارش در ایران دلیلی بر حضور و نفوذ سازمان جاسوسی انگلیس در ایران باشد.
هرچند ماهیت جاسوسی و مرموز دستگاه جاسوسی انگلیس (MI6) موجب شده تا شواهد برای اثبات روابط و نفوذ این سازمان در ایران عصر پهلوی سخت باشد. مگر در جریان کودتای 28 مرداد 1332 که اغلب پژوهشگران بدان اشاره داشتند و شواهدی بر نقش و نفوذ این سازمان جاسوسی یافتند. همچنین رجوع به برخی کتابها همچون خاطرات حسین فردوست که خود از نزدیکان محمدرضا پهلوی بوده در این باره رهگشاست.
ام.آی.سیکس از به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی تا کودتا
سازمان جاسوسی انگلیس یکی از عوامل اساسی در به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی پس از پدرش بود. به گفته حسین فردوست، سفارت انگلستان در تهران و بهویژه آلن چارلز ترات، رئیس وقت ام.آی.سیکس (MI6)، در فرایند به قدرت رساندن محمدرضاشاه پس از رضاشاه نقش مهمی بر عهده داشتند. این سازمان، در فرایند حکومتداری پس از این نیز صاحب نفوذ و قدرت بود. چه کشورش یکی از قدرتهای پرنفوذ در ایران به شمار میرفت. همین نفوذ و اعتبار را میتوان در جابهجایی قدرت از پدر به پسر آن هم در آن شرایط هرجومرجگونه ایران درک کرد.1
اشغال ایران توسط قوای متفقین موجبی برای گسترش نفوذ آمریکا در ایران بود. همین نیز رقابت میان انگلیس و آمریکا را بر سر ایران و نحوه تقسیم قدرت شکل داد. به هر حال انگلیسیها در مدتی نزدیک به یک قرن و نیم ایران را منطقه نفوذ و بهرهبرداری اختصاصی خود میدانستند.2
حتی در دوران جنگ جهانی دوم، تقریبا اغلب نخستوزیران ایران پیش از احمد قوام که در بهمن 1324 به قدرت رسید، انگلوفیل بودند و انگلیسیها سیاست کابینههای سهیلی، ساعد، حکیمی و صدر را تعیین میکردند.3 به نظر میرسد به نسبت این نفوذ و رقابت با آمریکا بر نقش سازمان جاسوسی انگلیس در ایران افزوده شده باشد. گویی حفظ قدرت انگلیس بدون در نظر داشتن نقش سازمان جاسوسی انگلیسی ناقص است. چون آنها با حضور آمریکا باید برای حفظ قدرت سنتی خود تلاش میکردند و هم از نفوذ بیحد و حصر آمریکا جلوگیری میکردند.
چنانکه فردوست میگوید، عوامل سازمان جاسوسی بریتانیا در بیشتر ناآرامیهایی که در دهه 1320ش در شهرها و نقاط متعدد ایران شکل گرفت، نقش مستقیم داشت. حتی به گفته او، مناطق نفتخیز جنوب یکی از مکانهای نفوذ این سازمان بود. به هر حال نفت از اصلیترین منافع انگلیس در ایران بود. به همین دلیل سعی داشت تا از طریق سازمان جاسوسی در میان شخصیتهای مختلف سیاسی از جمله نمایندگان مجلس در سرتاسر ایران نفوذ داشته باشد. بهویژه با توجه به تهدید جدید و جدی منافعش در ایران با حضور کشور سومی چون آمریکا به فعالیتهای پنهان این سازمان بیشتر نیاز بود.4
هنگامی هم که اختلافات انگلیس با ایران بر سر مسئله نفت اوج گرفت و در جریان مذاکره مستقیم که ریچارد استکوس، مهردار سلطنتی، به ایران فرستاده شد یک سرهنگ ام.آی.سیکس (MI6) به عنوان مترجم فارسی با او آمد.5 در نخستین دیدار مصدق با استوکس همین مترجم برخلاف دستور مصدق در حال یادداشتبرداری بود که موجب ناراحتی نخستوزیر ایران شد.6
اما این تنها نمود نفوذ این سازمان نبود. با پیش رفتن تحولات و در جریان ملی شدن صنعت نفت انگلیس منافع خود را ازدسترفته دید به خصوص با تصویب قانون نُه مادهای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور و به قدرت رسیدن مصدق امید نه تنها انگلیس بلکه آمریکا نیز به نومیدی بدل شد. 7همین موجب شد تا نقش پنهان سازمان جاسوسی انگلیس آشکار شود و پس از ملی شدن صنعت نفت این سازمان به بازیگر اصلی میدان سیاست، تبدیل شود و فعالیت خود را ییشتر کند.
نقش ام.آی.سیکس در جریان کودتا
سازمان جاسوسی انگلیس در زمینهچینی سقوط دولت مصدق و کودتا نقش قابل توجهی داشت.8 در ابتدا گزینه نظامی از سوی انگلیس برای حل بحران نفتی مطرح شد که به دلایل مختلف از جمله مخالفت آمریکا متوقف شد. سپس کریستوفر مونتاگ وودهاس از مأموران عالیرتبه اینتلیجنسسرویس طرحی با عنوان چکمه را در دوران ریاستجمهوری ترومن مطرح کرد که موفقیتآمیز نبود. در این طرح وودهاس ایجاد اغتشاش در شهرهای مختلف ایران را پیگیری کرد.9 در نهایت نیز با تلاشهای پیگیر دستگاه جاسوسی انگلیس بود که آمریکا همچون انگلیس به راهی جز سرنگون کردن دولت مصدق نیندیشد. حتی اجرای عملیات کودتا بر عهده این سازمان بود.10
یرواند آبراهامیان هنگامی که از 5 زمینه عمده سرمایهگذاری انگلیس در جریان کودتا سخن میگوید به کارشناسانی اشاره دارد که از نظر فعالیت در ایران تجربه زیادی دارند، زبان فارسی میدانند و پیوندهای شخصی نزدیکی با شماری از نخبگان کهنه ایرانی دارند. او در میان این کارشناسان به نورمن داربی شایر، افسر ام.آی.سیکس (MI6) که اکثر سالهای جنگ جهانی دوم را در ایران زندگی کرده بود، و همچنین سرهنگ جفری ویلر که از دهه 1300ش کمابیش در ایران بوده است، اشاره میکند. رئیس واقعی عملیات در تهران نیز وودهاس بود. او با اینکه تجربه شخصی از مسائل ایران نداشت، تجربیاتی محرمانهای از جنگ داخلی یونان داشت.11
منوچهر هاشمی، مدیر کل اداره هشتم ساواک، میگوید سازمان جاسوسی انگلیس تجربیات و امکاناتش را در امور ضد جاسوسی بهویژه درباره تعقیب یا مراقبت از مأموران کا.گ.ب در اختیار ما قرار میداد و حتی برخی از مأموران ساواک را نیز در اختیار میگرفت.
افزون بر اینها، آبراهامیان به شبکهای غیررسمی از روابط انگلیس در میان نیروهای مسلح ایران تأکید دارد؛ شبکهای که سابقه آن به جنگ جهانی دوم باز میگردد؛ افسران محافظهکار و اشرافزادهای چون سرلشگر حسن ارفع، رئیس سابق ستاد ارتش، سرهنگ تیمور بختیار، سرهنگ هدایت گیلانشاه، سرهنگ حسینقلی اشرفی، سرهنگ حسن اخوی که دوسال فرمانده ریاست اداره رکن دوم ستاد ارتش و بخش اطلاعاتی ارتش را برعهده داشت؛ کسی که فردست او را مغز متفکر جناح ایرانی کودتا میدانست. سرلشگر ارفع نیز در این جریان بسیار نقش داشت. وابسته نظامی نگلیس از ارفع به عنوان کسی یاد کرده که با تمام وجود با ما همکاری دارد و دچار جنون جاسوسی است. این شبکه از روابط ام.آی.سیکس (MI6)، موجب شد تا سازمان جاسوسی انگلیس به فهرستی بلندبالا از اسامی افراد نظامی و اطلاعاتشان دست یابد؛ آنچه سیا فاقد آن بود.12
سومین زمینه سرمایهگذاری انگلیس شبکهای قدیمی و غیرنظامی از روابط سازمان جاسوسی انگلیس بود که به سردستگی برادران رشیدیان شامل اسدالله، سیفالله و قدرتالله شکل گرفته بود. این سه برادر تاجرانی بودند که از زمان پدرشان رابطه نزدیک با انگلستان داشتند و در ظاهر در کسب و کار واردات فعال بودند، اما از آن به عنوان مجرای انتقال پول سازمان جاسوسی انگلستان برای حامیان داخلی از جمله سید ضیا و حزب اراده ملی او استفاده میکردند.13
نقش این سه برادر و پیوندشان با انگلستان به گونهای بود که پس از کودتا وزارت خارجه انگلیس از آنان به عنوان «دوستان واقعی و وفادار ما» و «همراهان در سازماندهی سرنگونی اخیر» یاد کرد. در این میان این وزارتخانه، آنها را دارای دوستانی در موقعیتهای بالای کشور خواند که در میان آنان، نام شاهزاده اشرف، سرهنگ تیمور بختیار و سلیمان بهبودی، رئیس تشریفات دربار، وجود داشت. به گفته آبراهامیان، حسام لنکرانی یکی دیگر از سازماندهندگان میانی حزب توده نیز در استخدام برادران رشیدیان بود.14
چهارمین زمینه سرمایهگذاری انگلیس نیز دیدارهای منظم با سیاستمدارانی بانفوذ در ایران بود؛ کسانی چون ارنست پرون، دوست دوران کودکی شاه، احمد هومن، معاون تشریفات دربار، شاپور ریپورتر، خبرنگار ویژه «لندن تایمز» (عامل مهم MI6 به گفته فردوست)، شیخ هادی و هاشم ملکمدنی، نمایندگان کهنهکار مجلس، و سیدضیا و سرانجام نیز ارتباط با سرلشکر زاهدی در نیمه مهرماه 1330 در این فهرست بودند.15 زاهدی گزینه انگلیس برای تشکیل کابینه سایه شد. موارد فوق میتواند نقش و نفوذ سازمان جاسوسی انگلیس را به صورت ضمنی نشان دهد.
به هر حال سازمان جاسوسی انگلیس با همکاری سیا زمینه را برای اجرای کودتا فراهم کرد و دولتهای انگلیس و آمریکا نیز با هدف تشدید فشار اقتصادی بر دولت مصدق، نقشه را پیش میبردند.16 در نهایت کودتا در تاریخ 28 مرداد 1322 صورت گرفت و کابینه مصدق سقوط کرد.
ام.آی.سیکس پس از کودتا
پس از پایان کودتا محمدرضا پهلوی با کمک این سازمان، جایگاه خود را بازیافت. به گفته فردوست، ام.آی.سیکس (MI6) بر حضور دوباره محمدرضاشاه بر تخت سلطنت اصرار داشت و اگر حمایت آنها نبود، شاید این شاه پهلوی موقعیت خود را در ایران از دست میداد.17
در دوران جدید یعنی از دهه 1330 بهتدریج قدرت آمریکا در ایران رو به فزونی گذاشت و بر انگلستان برتری یافت. انگلستان که در جنگ جهانی دوم متحمل خسارات چندی شده بود ترجیح داد حوزه نفوذ خود را با قدرت جدید شریک باشد هر چند به دلیل افزایش قدرت آمریکا این بار انگلستان در حاشیه قرار داشت. اما این به معنای پایان حضور سازمان جاسوسی انگلستان در ایران نبود و تا پایان عصر پهلوی آنان در ایران حضور داشتند.18 هر چند حضور و نفوذ این سازمان به تبع کاهش نقش انگلستان در مقابل آمریکا ضعیف شد و سیا و موساد نقش مهمتری در این باره یافتند.
در این زمینه منوچهر هاشمی، مدیر کل اداره هشتم ساواک، میگوید سازمان جاسوسی انگلیس تجربیات و امکاناتش را در امور ضد جاسوسی بهویژه درباره تعقیب یا مراقبت از مأموران کا.گ.ب در اختیار ما قرار میداد و حتی برخی از مأموران ساواک را نیز در اختیار میگرفت؛ به گونهای که شبکه اطلاعاتی ـ امنیتی مستقل با عنوان ماهوتیان در شمال کشور شکل داد که در مقابل نفوذ شوروی فعال بود. این سازمان در زمان ریاست تیمور بختیار بر ساواک تأسیس شد.19
همچنین این سازمان به ایجاد سازمان اطلاعاتی بیسیم پرداخت که رابط این سازمان با ارتش بود و در اواسط دهه 1340 از ارتش جدا شد و تحت نظارت دفتر ویژه اطلاعات قرار گرفت.20 دفتر ویژه اطلاعات نیز توسط سازمان جاسوسی انگلیس تشکیل شد. فردوست خود به نقش مستقیم و برجسته این سازمان در تأسیس دفتر ویژه اطلاعات که در سال 1336 و زیر نظر او تشکیل شده اشاره میکند.21 به گفته فردوست، سازمان جاسوسی انگلیس در دوران ریاست او بر دفتر ویژه اطلاعات نظارت داشت و مطالبات خود را پیگیری میکرد و توسط فردوست به گوش شاه میرساند.22 همچنین این سازمان در اواخر دهه 1330 با افشای کودتای سرلشکر ولیالله قرنی از طریق شاپور ریپورتر، عامل خود، سلطنت شاه را نجات داد.23
علاوه بر این، فردوست به رابطه میان مأموران ام.آی.سیکس با شاه و برخی شخصیتهای سیاسی کشور اشاره دارد. حتی به گفته او آنها با یکدیگر درباره برخی موضوعات مورد علاقه خود صحبت و تبادل رأی میکردند. در این باره باید به نفوذ و جایگاه شاپور ریپورتر نزد محمدرضا پهلوی اشاره کرد. او که به شهادت فردوست یکی از مهمترین عوامل سازمان جاسوسی انگلیسی بود، رابطه بسیار نزدیکی با شاه داشت و همیشه او را همراهی میکرد.24 همچنین دیگر مسئولان این سازمان نیز دیدارهایی منظم با او داشتند. این به غیر از نفوذ سازمان اطلاعاتی انگلیس و آمریکا بر شاه و در میان عوامل دربار بود. این نفوذ تا بدانجا بود که رؤسای ساواک و حتی دفتر ویژه اطلاعات به فرمان شاه باید هر چیزی که آنها میخواستند در اختیارشان میگذاردند.25
در مجموع سازمان جاسوسی انگلیس در به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی، تثبیت و تداوم سلطنت او از طریق ایجاد سازمانهای اطلاعاتی و عوامل نفوذی در میان شخصیتهای سیاسی و نزدیکان شاه همچون شاپور ریپورتر نقش و نفوذ بسیاری داشت.
شاپور ریپورتر که پس از کودتای 13۳۲ ذیل عکس مصدق به انگلیسی نوشته بود: «مأموریت انجام شد» به عنوان خبرنگار در سخنرانی ریچارد نیکسون، معاون ریاستجمهوری آمریکا، حضور دارد
پی نوشت:
1. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج 1، تهران، اطلاعات، 1370، صص 100-104.
2. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران و دولت دستنشانده (1320-1357)، تهران، قومس، 1379، ص 189.
3. همان، ص 190.
4. حسین فردوست، همان، ج 2، صص 47-53.
5. یرواند آبراهامیان، کودتا، 28 مرداد، سازمان سیا و روابط ایران و امریکا در عصر مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1392، ص 174.
6. همان، ص 176.
7. علیرضا ازغندی، همان، ص 197.
8. مؤسسه فرهنگی هنری جهان کتاب، سازمانهای جاسوسی بیگانه در ایران، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی هنری جهان کتاب، 1379، ص 86.
9. علیرضا ازغندی، همان، ص 237.
10. یرواند آبراهامیان، ص 213.
11. همان، صص 212-213.
12. همان، صص 123-214.
13. همان، ص 215.
14. همانجا.
15. همان، ص 218.
16. همان، ص 226.
17. حسین فردوست، همان، ج 2، صص 183-184.
18. مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1379، ص 590.
19. حسین فردوست، همان، ج 2، صص 347-352.
20. همان، صص 357-363.
21. همان، صص 293-296.
22. همانجا.
23. همان، صص 330-331.
24. همان، صص 275-298.
25. همان، صص 332-333. https://iichs.ir/vdcc.iq4a2bqpela82.html