دولت غاصب اسرائیل در سال 1948 تأسیس شد، اما سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین برای این دولتسازی، از سالها قبل و بهویژه بعد از اعلامیه بالفور شروع شده بود. در این میان ایران نه تنها کانالی برای مهاجرت یهودیان غیرایرانی به فلسطین بود، بلکه یهودیان آن نیز به این مهاجرت تن میدادند، اما در این میان، آیتالله عبدالکریم حائری حادثه را پیش از وقوع پیشبینی کرد و دست به کار شد
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ در سال 1933م (1312ش) زمینهای فلسطینیها غصب و به مهاجران یهودی که با حمایت انگلیس و آژانس یهود به بیتالمقدس منتقل شده بودند واگذار شد. همین کافی بود تا علما و روحانیان احساس خطر کنند و وارد صحنه شوند. آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یکی از علمایی بود که به دلیل تأسیس حوزه علمیه قم، جایگاه رفیعی در جامعه داشت و بنابراین موضعگیری او دراینباره حائز اهمیت بود. این نوشتار نگاهی دارد به این موضوع.
مهاجرت یهودیان
در جنگ جهانی اول، دولتهای انگلیس و فرانسه، در سال ۱۹۱۶م (۱۲۹۵ش) قراردادی را امضا کردند که بر مبنای آن، این دو کشور قبل از پایان جنگ، «میراث امپراتوری عثمانی را در خاورمیانه میان خود تقسیم کردند. به موجب این قرارداد، سوریه و لبنان و بخشی از جنوب ترکیه به عنوان سهم فرانسه و فلسطین و مناطق اطراف خلیج فارس و سرزمین کنونی عراق تا بغداد سهم انگلستان شناخته شد».1 یک سال بعد هم اعلامیه بالفور نقطه آغاز مهاجرتهای سیاسی به فلسطین شد. پیش از آن حداقل در مورد ایران بیشتر مهاجرت یهودیان به فلسطین، جنبههای زیارتی و تجارتی داشت. شمار یهودیان مهاجر به فلسطین پس از قیمومت انگلستان بر این سرزمین افزایش یافت چندانکه برای مثال به امری ملموس برای دولت ایران تبدیل شد.2 اما در سال 1301ش برابر با 1922م مسئله مهاجرت بهجایی رسید که نماینده سیاسی ایران در شام ابراز کرد:
«در این ایام دولت انگلیس مشغول تحریر نفوس خواهد شد و اعلان کرده است که هر اجنبی که بخواهد تغییر تابعیت کرده فلسطینی شود او را قبول خواهند کرد و از طرفی دیگر صهیونیستها برای اینکه تعداد نفوسشان در فلسطین زیاد شود، حتی به دادن پول قیام نموده یهود اجانب را تشویق مینمایند که ترک تابعیت اصلی کرده فلسطینی شوند و در فلسطین یهود ایرانی به عقیده بنده زیاد هستند و پس از جنگ هم چنانچه سابقا همعرض کرده بودم، فوجفوج از ایران هجرت کرده به فلسطین آمدهاند. دیگر خدا میداند که تابهحال تعداد نفوسشان به چه مقدار رسیده است. نه مأمورین دلسوزی و نه احصائیه صحیحی و هر نوع اقدام عاجلی برای این مسئله نشود بلا شبهه تمام یهود ایرانی قطره بار در دریای صهیونیسم مندمج میشوند».3
همچنین طبق گزارش اداره سوم سیاسی وزارت امور خارجه ایران «از وقتی که فلسطین تحت اختیار دولت انگلیس واقع شده است و تشویقاتی که از طایفه یهودی برای مهاجرت به آنجا میشود عده زیادی از هر نقطه عالم بهطرف فلسطین مهاجرت مینماید»؛4 مهاجرتی که البته طبق گزارشهای وزارت امور خارجه یهودیان را به آمال و زندگی وعده دادهشده نمیرساند و آنان را آواره میکرد.5 اما باز هم مهاجرت یهودیان به فلسطین ادامه داشت؛ چنانکه در سالهای 1929-1939م (1308-1318ش) همزمان با سیاستهای ضدیهودی هیتلر 250 هزار یهودی به فلسطین مهاجرت کردند.6
مخالفت آیتالله حائری با مهاجرت یهودیان
آمدن آیتالله حائری به قم و تأسیس حوزه علمیه این شهر مدتی کوتاه پس از کودتای رضاخان در سال 1299 بود. همگام با تأسیس و رشد حوزه علمیه، رضاخان نیز پله پله ارکان قدرت را بالا رفت تا در سال 1304 به شاهی رسید و هنگام رسیدن به نوک هرم قدرت در مقابل حوزه و روحانیت ایستاد. رضاخان در مدت حکومت عموما از مهاجرت یهودیان، که بخشی از سیاست انگلیس بود، حمایت میکرد؛ چنانکه ایران به کانالی برای مهاجرت یهودیان غیرایرانی به فلسطین بود. رضاشاه نیز چون موافق این کار بود از هیچ کمکی دریغ نمیکرد.7
در مقابل علما مخالف این کار بودند و به همین خاطر ساکت ننشستند.در میان علما موضعگیری آیتالله حائری به خاطر جایگاهش (مؤسس حوزه علمیه) خیلی مهم است. آیتﷲ حائری در این زمان که احساس کرد مهاجرت یهودیان به فلسطین به مسلمانان آسیب میرساند برای دفاع از مردم فلسطین دست به کار شد و در دیماه ۱۳۱۲ش (اواخر سال 1933م) نامهای توسط آیتاﷲ سیدمحمد بهبهانی برای رضاشاه ارسال کرد. او بهبهانی را واسطه قرار داد؛ چون او «فرزند سیدعبداﷲ بهبهانی، رهبر مشروطیت، بود و به علت روابطی که با رضاخان داشت، میان علما و شاه و دربار نقش واسطه را ایفا کرده و مورد احترام شاه بود».8
محتوای این نامه که در تاریخ ۷ دی ۱۳۱۲ به اطلاع نخستوزیری رسید، چنین بود: «امروزه مسلمین در این هجوم یهود به فلسطین و بیتالمقدس مستغیث به آن یگانه حامی است و چشم همگی به الطاف خاصه ملوکانه است. امید به اعانت پروردگار جل و علا این غائله مهم با توجهات خاصه مرتفع، موجب مزید دعاگویی این ضعیف و عامه مسلمین گردد. الاحقر عبدالکریم حائری».9
آیتالله بهبهانی این نامه را با تلگرافی بدین شرح به رضاشاه میفرستند: «به عرض میرساند با تقدیم عرض دعاگویی مصدع است از طرف حضرت آیتﷲ آقای حاج شیخ عبدالکریم و جملهای از وجوه علمای اعلام قم دامت برکاتهم، تلگرافا راجع به فلسطین، تظلماتی به حضور مبارک اقدس شاهنشاهی خلدﷲ سلطانه شده است و صورتشان را سرکار آیتﷲ معظم برای حقیر فرستادهاند اینک تقدیم میشود و در صورتی که مقتضی بدانند مقرر فرمایید در جراید نشر شود. شاید این چند روزه از سایر ولایات هم قریب به همین مضامین مخابراتی شود. به نظر قاصر حقیر درج آنها در جراید بیمناسبت نیست. دیگر موکول به تصویب حضرت اشرف عالی است. الاحقر محمد موسوی بهبهانی».10
هرچند آیتالله حائری شرط کرده بود که این نامه در روزنامهها منتشر شود، اما حکومت پهلوی اول، این شرط را تهدیدی برای منافع انگلیس دانست و آن را نپذیرفت. جواب دربار رضاشاه به نامه شیخ این بود:«حسبالامر جهان مطاع مبارک شاهانه ارواحنا فداه، ابلاغ مینماید انتشار تلگراف راجع به مسلمین فلسطین در جراید مقتضی نیست».11
این نامه آن هم در شرایطی که کشورهای عربی سکوت کرده بودند و از جهان اسلام واکنش جدی دراینباره دیده نمیشد در جامعه بسته و خفقانآوری که رضاشاه ساخته بود بسیار اهمیت داشت. اقدام آیتالله حائری، آن هم در شرایطی که ایشان میکوشید برای حفظ حوزه علمیه قم با حکومت مواجههای تند نداشته باشد، از جدیت مسئله حکایت میکرد و نشان میداد که این موضوع بهقدری مهم است که آیتالله حائری ناگزیر به موضعگیری دراینباره شده است. او آگاهانه و هوشمندانه در مسائل حکومتی مداخله نمیکرد؛ چون باور داشت که موضعگیری در برابر رضاشاه در آن شرایط، نتیجهای جز آسیب رساندن به حوزه علمیه نخواهد داشت؛ بنابراین سعی کرد با دوراندیشی، درایت و بردباری، حیات حوزه و بلکه حیات دین و مذهب را در ایران استمرار بخشد.12 چنانکه امام خمینی(ره) نیز روش سیاسی آیتالله حائری را تأیید کردند و دراینباره گفتند: «اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، همان کاری را انجام میدادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه قم در آن روز از جهت سیاسی، کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود».13
آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری در دیدار با وزیر اوقاف کشور یمن در منطقه سالاریه قم
درمجموع آیتالله حائری حکومت رضاشاه را بازیچه سیاستهای کشورهای بیگانه چون انگلیس و روس میدید. صدرالاشراف در خاطراتش نقل کرده است که وی با گریه میگفت حلقوم اسلام و مسلمین زیر دستان انگلیس است.14 بااینحال، مهاجرت یهودیان را آنقدر برای جهان اسلام خطرناک و مهم ارزیابی کرد که به شاه نامه نوشت. شرط او برای انتشار نامه نیز آگاهی دادن به افکار عمومی و بازتاب ملی و بینالمللی آن بود، اما حکومت مانع از آن شد. او تنها دوبار به رضاشاه نامه نوشت: یکبار برای مهاجرت یهودیان در سال 1312 و بار دیگر در سال 1314 به دلیل سیاست کشف حجاب که آن را هم برخلاف شرع مقدس اسلام دانسته و از رضاشاه خواسته بود در جهت رفع اضطراب پیشآمده اقدام کند.15 این نشاندهنده اهمیت این دو موضوع نزد مؤسس حوزه علمیه قم بود.
فرجام سخن
آیتالله حائری در برابر مهاجرت یهودیان واکنشی جدی نشان داد؛ واکنشی که یک بار دیگر در برابر کشف حجاب تکرار شد. او که میکوشید از حریم اسلام دفاع کند، در برابر واقعهای که به نظرش حریم دین و منافع مسلمانان را تهدید میکرد سکوت نکرد و علم مخالفت با اسرائیل را برافراشت؛ آن هم وقتی هنوز این رژیم موجودیت نیافته بود. در واقع وی با هوشمندی خطر را حس کرده و بنابراین وارد صحنه شده بود. او که به دلیل آگاهی از نقش انگلیس در وقایع سیاسی روز، مبارزه را در آن شرایط بیثمر میدانست، این بار در مواجهه با مهاجرت یهودیان، تقیه را جایز ندانست و موضعگیری صریحی دراینباره کرد تا نشان دهد مؤسس حوزه قم به حریم دین بیتوجه نیست و پاسبان چهارچوب اسلام و منافع جهان اسلام است.
پی نوشت:
1. محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، تهران، علم، 1385، ص 548.
2. هدایتالله بهبودی، نقش انگلستان در مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین (مطالعه موردی سال 1301 شمسی)، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 23 (زمستان 1387)، ص 11؛ روزنامه رسمی کشور، دوره چهارم، ص 1104.
3. هدایتالله بهبودی، همان، ص 23.
4. همانجا.
5. همانجا.
6. علیرضا سلطانشاهی، «انقلاب اسلامی و مسئله فلسطین...»، پانزده خرداد، ش 12 (تابستان 1386)، صص 325-326.
7. اعظم علیاصفهانی و مهدی الهیاریبیگ، «مهاجرت یهودیان به فلسطین با تکیه بر دوره حکومت پهلوی اول»، پانزده خرداد، دوره سوم، سال یازدهم، ش 39 (بهار 1393)، ص 267.
8. رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران سالهای 1320-1357، تهران، خانه کتاب، 1387، ص 248.
9. سازمان اسناد ملی ایران، اسناد وزارت امور خارجه، شماره تنظیم ۱۲-۱۰۲۶۰۰.
10. فرزانه نیکوبرش، عملکرد سیاسی آیتالله حائری (از سال 1301-1315)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بینالملل: سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت پژوهشی، 1381، ص ۳۴۴.
11. سازمان اسناد ملی ایران، شماره ۱۰۲۰۰۶، پاکت شماره ۸۸۵.
12. محمدشریف رازی، آثارالحجه یا تاریخ و دایرهالمعارف حوزه علمیه قم، قم، بینا، بیتا، صص 29-30.
13. روحالله خمینی، امام و روحانیت: مجموعه سخنان و دیدگاههای امام خمینیدرباره روحانیت، گردآوری دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1362، ص 173.
14. محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف، تهران، وحید، 1364، ص 293.
15. عمادالدین فیاضی، حاجشیخعبدالکریم حائری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 144.