«اعلامیه فدائیان اسلام یا کتاب راهنمای حقایق»، که به دست سیدمجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی نگاشته شده بود، چهارچوب، ایدئولوژی و طرح جمعیت فدائیان اسلام را مشخص و تبیین میکرد
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ هر اندیشهای شامل دو رکن جهانبینی و ایدئولوژی است. جهانبینی از هستها و نیستها سخن میگوید، درحالیکه ایدئولوژی به بایدها و نبایدها مربوط میشود. ایدئولوژی ناشی از یک اندیشه است که آرمان و هدفی را بر ذهن انقلابیون در راستای چگونگی چهارچوب پیروزی، نوع نظام حکومتیِ جایگزین و حتی مراحل و تحولات پس از پیروزی را بازمیتاباند. جریانهای مذهبی، در دو سطح مراجع، آیات، و علمای دینی ــ که در پی احیای ارزشهای اسلامی در جامعه بودند ــ و گروههای متشکل سیاسی ـ مذهبی و هیئتها، که نمونه بارز آن «فدائیان اسلام»، حزب ملل اسلامی و هیئتهای مؤتلفه اسلامی بودند، بر همین اساس وارد صحنه مبارزه شدند. این پژوهش تلاش دارد علاوه بر دورنمای وضعیت و بستر تاریخی دهه 1320، به تاریخ، عملکرد و اندیشه شهید سیدمجتبی نواب صفوی، که نظریه حکومت اسلامی خود را در اعلامیه راهنمای حقایق تدوین کرده است، بپردازد و به این پرسش پاسخ گوید که محتوای راهنمای حقایق حاوی چه مؤلفههایی بود؟
بستر تاریخی؛ نوسازی و مدرنیسم رهاشده پهلویها
ایدئولوژی حکومت اسلامی در دهه 1320ش آمیزهای از اصلاح دینی و تحولخواهی بر پایه مذهب بود؛ وضعیتی که به دلیل شرایط تاریخی، بازتابی از کژ کارکردیها و انحرافات برآمده از رژیم پهلوی بود، که به رشد جریانهای اسلامی که به «اصلاح» یا در صورت برآورده نشدن مؤلفهها و خواستهای اعلامشده، به «تغییر» میاندیشیدند، منجر شد. فدائیان اسلام نیز به عنوان یکی از جمعیتهایی که تحولخواهی وجه غالب آن در اجرای اهداف مذهبی ـ سیاسی بود، با انتشار «اعلامیه فدائیان اسلام یا کتاب راهنمای حقایق»، که به دست سیدمجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی نگاشته شده بود، چهارچوب، ایدئولوژی و طرح جمعیت خود را مشخص و تبیین کرد.1
این اعلامیه که بعدها بهصورت کتاب درآمد، اولین و مهمترین پایه طرح خود را بر اجرای دقیق احکام اسلام و قانون مجازات اسلامی بنا گذاشت که تصریح میکرد بدون تربیت اسلامی و ایمان به حقایق، از فساد و شهوات برآمده از مدرنیسم دولت پهلوی نمیتوان جلوگیری کرد و در صورت اصلاح، تنها راه برای نجات جامعه اسلامی برخورد انقلابی و حذف مفاسد است.2 این واکنش در راستای بستر تاریخی و فضای ایجادشده توسط رضاشاه در عرفیسازیهای گسترده او و فضای لرزان پهلوی دوم که موقعیتی را برای نویسندگانی همچون احمد کسروی مهیا ساخت تا به نقد اسلام و نشر افکاری همچون پاکدینی بپردازند، بستری را فراهم کرد تا به همّت نواب صفوی و آقایان حاج سراج انصاری، شیخ قاسم اسلامی و شیخ مهدی شریعتمداری و جمعی دیگر از فضلا و نویسندگان تهران، جمعیتی به نام «جمعیت مبارزه با بددینی»، که هدف آن مبارزه با تمام بیدینیها و مفاسد بود، شکل گیرد.3
هسته مرکزی اندیشه فدائیان اسلام؛ برپایی حکومت صالح اسلامی
با شکلگیری «جمعیت مبارزه با بددینی»، هسته مرکزی اندیشه فدائیان بهتدریج قوام یافت و در کنار مبارزه با فساد و سوء اخلاق دشمنان داخلی، که شامل شاه، وزرا، سیاستمداران و تمامی دولتمردان و افرادی میشد که قانون الهی را نادیده میگرفتند و ارادهای بر اجرای آن نداشتند، کتابچهای در اواخر دیماه 1329 تهیه شد و قرار بر این بود در ساعت معینی به نشانی علما، وزرا، وکلا و افراد که پیش از این اسامی آنها تعیین شده بود ارسال شود.4 این کتابچه، که مانیفست جمعیت فدائیان اسلام بهشمار میآمد، از دو بخش تشکیل شده بود: در بخش نخست ریشههای مفاسد خانمانسوز ایران و جهان شناسایی و تشریح شده بود؛ در بخش دوم نیز طریق اصلاح عموم طبقات و دستورالعمل برای شئون مختلف حکومت و جامعه عرضه شده بود. «دستورالعملی که بایستی به یاری خدا موبهمو عملی گردد.»5
فدائیان اسلام با یک پیشفرض انسانشناختی از سرشت منفی انسان، که همیشه میل به بدی دارد، درحالیکه میداند آن کار بد است، چشماندازی از نقش دولت و جایگاه قوانین اسلام، که با یکدیگر در ارتباطاند، ترسیم میکند. آنها علاوه بر اینکه اذعان میکنند که آگاهی به حقایق اسلام و تربیت درست اسلامی باید توسط افراد پاک و متخصص در جامعه ساری و جاری شود، فساد یا پاک بودن دولت را بهعنوان یک متغیر مستقل جهت حل یا افزایش فروپاشی اخلاقی جامعه در نظر میگیرند؛ بنابراین از نظر آنها «این مشکلات راهحل سیاسی دارد و دولت مسئول همه خیر و شر در جامعه است».6 اما در این موضوع، آنها تمایزی بین حاکمان و دولت قائل میشوند، به صورتی که شخص حاکم و دولت از هم متمایزند. آنها نه به شکل و ساختار، که فقط به غایت حکومت میاندیشند. به سخن دیگر، اصل نظام شاهی را نقد نمیکردند، بلکه به شاه و حکومتگران اعتراض داشتند.7 درصورتیکه در نزد امام خمینی(ره)، علاوه بر حاکمان، اصلِ نظام سلطنت نیز در کانون اعتراض قرار داشت و بهعنوان شکلی از نظام طاغوت شناخته میشد.
شاه و نقش وزارتخانهها در حکومت صالح اسلامی؛ فقه سیاسی فدائیان اسلام
ذهنیت فدائیان اسلام درباره دولت، رنگ و بویی اسلامخواهانه دارد، به شکلی که حتی زمانی که از رهبر در جامعه بهمنزله پدر در خانواده نام میبرد،8 آن را در چهارچوب اسلام، بهمثابه شخصی در نظر میگیرد که از نظر ایمان و اخلاق بهگونهای رفتار میکند تا همه از او در خانواده و در سطح جامعه الگو بگیرند که یادآور گزاره «الناس علی دین ملوکهم» در آثار برجایمانده از سیاستنامهنویسان سدههای میانه ایران است. به همین مناسبت تصریح میکند که «شاه بایستی پدری کند تا پدر و شاه باشد». بنابراین، حق و تکلیف، دو رویه زمینهای است که با فقه سیاسی فدائیان درهمتنیده شده است.9 او حتی برای شاه نیز وظیفه و سنجهای از رفتار، که باید خود را با آن تطبیق دهد، برمیشمارد: «شاه بایستی مسلمان و پیرو آل محمد و مروج اسلام و مذهب پیرو آل محمد(ص) باشد و رفتارش را کاملا با قوانین اسلام و شیعه بیاراید و میزان اصلاح خود را وجود مقدس اعلیحضرت حضرت علی(ع)، پیشوای معظم اسلام و شیعه، قرار دهد».10
علاوه بر شاه، مجلس شورای ملی در حکومت صالح اسلامی حق قانونگذاری و خلق قوانین تازه ندارد؛ زیرا حق قانونگذاری فقط برای خداست و قانونی که از فکر پوسیده بشر بگذرد با اصول مقدس اسلامی منافات دارد و بههیچوجه قانونیت ندارد. در نظر فدائیان اسلام مجلس صرفا محل «شور» است.11 آنها علاوه بر مجلس، طریق اصلاح عموم طبقات را طی دستورالعملهایی که شامل نهادهایی چون روحانیت و وزارتخانههاست، برمیشمارند.
در بخش روحانیت، به دو بخش آموزشی و پرورشی و ایجاد دایره امر به معروف و نهی از منکر، که تحت نظر علمای پاک و مطلع باشند، اشاره شده است. در بخش وزارت فرهنگ، ایجاد دانشگاه اسلامی و برپایی نماز جماعت در تمام دبستانها و دبیرستانها در نظر گرفته شده است. محتوای رادیو، سینما و جراید باید از مطالب پست و شهوتانگیز تهی باشد و به جای آن میتوان از الحان شیرین قرآن و نغمههای مشروع، که اسلام و فقهای اسلام تجویز نمودهاند، استفاده شود. در بخش دادگستری، بایستی قانون مجازات اسلام موبهمو عملی گردد؛ دست دزد بریده شود و زناکار در منظر عمومی تازیانه خورد. در وزارت کشور نیز، ایجاد و محلی برای دارالمساکین و العجزه، صدقات مستحبه، برپایی نماز جماعت چه در دربار و چه در شهرهای کوچک برقرار گردد. ممنوعیت ورود و خرید جنسهای خارجی بیمصرف و ایجاد بانک قرضالحسنه نیز یکی از وظایف وزارت دارایی است. در تمامی وزارتخانهها پرچم سبز لا اله الا الله، محمد رسولالله، علی ولیالله باید نصب شود. درمجموع، حفظ، برپایی و اجرای شرایع دینی در سه وجه انسانشناختی، معرفتشناختی و هستیشناختی رابطه تنگاتنگی را بین دولت و شریعت برای انجام کار خیر و حکومت صالح، برقرار میسازد.
شهید سیدمجتبی نواب صفوی در کنار شهیدان سیدعبدالحسین واحدی و خلیل طهماسبی
پس از آزادی از زندان دکتر مصدق (بهمن 1331)
نتیجهگیری
آرمان و اندیشه فدائیان اسلام را میتوان در خاتمیت و جامعیت برنامه سیاسی اسلام خلاصه کرد که بازتاب آن در مانیفست کتابچه «راهنمای حقایق» ارائه شده است. در این اعلامیه که بهنوعی چهارچوب اولیه طرح حکومت اسلامی است، سه نکته اساسیِ تحلیل وضع موجود، آرمان حکومت اسلامی و راه و روش دسترسی به آن از طریق عمل انقلابی را دربرگرفته است. در وضع موجود، همه خرابیها و فسادهای موجود در تمامی طبقات مشاهدهشده با تربیت اسلامی و ایمان به حقایق میسر است؛ آرمان فدائیان اسلام در نوعی از دولت خلاصه میشود که خود آن را «حکومت صالح اسلامی» مینامند و درنهایت، با عمل انقلابی و نبرد قهرآمیز، عوامل کلیدی استبداد و مخالفان بددین از جامعه اسلامی حذف خواهند شد؛ بنابراین، حکومت صالح اسلامی، ملزم به فقه سیاسی است.
پی نوشت:
1. سیدحسین خوشنیت، سیدمجتبی نواب صفوی: اندیشهها، مبارزات و شهادت او، تهران، منشور برادری، 1360، ص 59.
2. سیدمجتبی نواب صفوی، جامعه و حکومت اسلامی، قم، مرکز بررسیهای اسلامی؛ هجرت، 1357، ص 3.
3. سیدهادی خسروشاهی، فداییان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، تهران، انتشارات اطلاعات، 1375، ص 40.
4. احمد گلمحمدی، جمعیت فداییان اسلام به روایت اسناد، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 56.
5. سیدمجتبی نواب صفوی، همان، ص 16.
6. داود فیرحی، فقه و سیاست در ایران معاصر: تحول حکومتداری و فقه حکومت اسلامی، ج 2، تهران، نشر نی، 1395، ص 149.
7. همان، ص 150.
8. سیدمجتبی نواب صفوی، همان، ص 52.
9. فردین قریشی و هادی داوودی زواره، «مبانی فکری اصلگرایان اسلامی معاصر» (مطالعه موردی: جمعیت فداییان اسلام)، فصلنامه سیاست، ش 1 (بهار 1395)، صص 222-223.
10. سیدمجتبی نواب صفوی، همان، ص 52.
11. همان، ص 56. https://iichs.ir/vdcf1cd0.w6dmjagiiw.html