از نظر آیتالله کاشانی استعمار زمانی در قالب انگلیس و زمان دیگر در قالب آمریکایی ظهور مییابد؛ بنابراین ایشان همانقدر که در مقابله با انگلیس جدی بود در مواجهه با آمریکا نیز عزم راسخ داشت و معتقد بود تا زمانی که یک دولت خارجی در امور کشور مداخله و ثروت آن را چپاول کند، یعنی استقلال کشور نفی شود، مشکلات دیگر باقی است
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ آیتالله ابوالقاسم کاشانی یکی از شخصیتهایی است که در تحولات تاریخی دهه 1320 اثرگذار بود. او در نهضت ملی شدن صنعت نفت در کنار دکتر مصدق قرار گرفت و پیوند این دو شخصیت مذهبی و ملی به پیش رفتن نهضت ملی شدن نفت کمک شایانی کرد. این نزدیکی به دلیل چند عامل پایدار نماند، اما تعصب کاشانی و مصدق بر ملی شدن صنعت نفت نقطه اشتراک این دو شخصیت بود. اما ریشه این تعصب در چه بود که آیتالله کاشانی را به همراهی با مصدق و قدم گذاشتن در مسیر نهضت ملی شدن صنعت نفت کشاند؟ این پرسشی است که این نوشتار بدان میپردازد.
کاشانی در مسیر نهضت ملی شدن صنعت نفت
آیتالله کاشانی از روحانیان مبارزی بود که در انقلاب اسلامی عراق (1920م) سهم مهمی داشت. او پس از شکست انقلاب عراق، تحت تعقیب قرار گرفت، اما با فرار از دست نیروهای انگلیسی، مخفیانه وارد ایران شد. پس از سقوط رضاخان در شهریور 1320، او نامزد انتخابات مجلس شورای ملی شد و توانست از حوزه تهران به مجالس چهاردهم، شانزدهم و هفدهم مجلس شورای ملی راه یابد. او مواضع ضد استعماری خود را در جایگاه نمایندگی مجلس ادامه داد. آیتالله کاشانی در خطبههای نماز عید فطر 16 مرداد 1327 اعلام کرد: «تا قطع کامل ایادی استعمار انگلیس و استیفای حقیقی و جدی حقوق ملت ایران از شرکت غاصب نفت جنوب به مبارزه خود ادامه میدهیم». بهمن همان سال نیز با صدور اطلاعیهای خواستار لغو کامل قرارداد 1312 شد. عاقبت صدور این اعلامیه، دستگیری و تبعید ایشان به لبنان بود.[1]
آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در تبعیدگاه لبنان (بیروت: 1328)
آیتالله کاشانی هنگامی که مردم تهران او را به نمایندگی مجلس انتخاب کردند در لبنان در حال تبعید بهسر میبرد؛ ازهمینرو دولت ناچار شد او را به ایران برگرداند. این روحانی مجاهد در میان استقبال بینظیر مردم وارد تهران شد تا مبارزه خود را در این شهر ادامه دهد.[2]
چند ماه پس از گشایش مجلس شانزدهم (20 بهمن 1328-29 بهمن 1330) دکتر مصدق، رئیس کمیسیون نفت، طرح ملی شدن صنعت نفت کشور را مطرح کرد. این در حالی بود که تا آن زمان، شرکت نفت ایران ـ انگلیس بر صنعت نفت ایران مسلط شده و از این طریق منافع بلندمدتی برای انگلیس ایجاد کرده بود که بر روابط سیاسی داخلی و خارجی ایران تأثیر گذاشته و مداخله انگلیس در امور حکومتی ایران را سبب شده بود. همین مسئله موجب شد از منظر کسانی چون مصدق و آیتالله کاشانی، استقلال کشور به ملی شدن صنعت نفت گره بخورد؛. ازاینرو، تا مصدق این طرح را پیشنهاد کرد آیتالله کاشانی طی اعلامیهای بهتفصیل، کوشش برای ملی شدن صنعت نفت را تکلیف دینی و وطنی ملت مسلمان ایران دانست.[3] بهدنبال این اعلامیه، مراجع و علمایی مانند آیات عظام خوانساری، بهاءالدین محلاتی، شاهرودی، سیدمحمود روحانی قمی و...، با صدور فتوایی ضمن تجلیل از آیتالله کاشانی، نظر ایشان درباره ملی شدن صنعت نفت را تأیید کردند.[4]
همزمان با مطرح شدن ملی شدن نفت در مجلس، سپهبد رزمآرا نخستوزیر شد. او مصمم بود علاوه بر جلوگیری از تصویب این طرح در مجلس، نمایندگان طرفدار خود را به تصویب قرارداد الحاقی گس ـ گلشائیان متقاعد کند، اما آیتالله کاشانی اعلامیهای علیه او صادر و مخالفت خویش را با این قرارداد اعلام کرد. این روحانی مبارز در پیامی که در خرداد 1329 برای نمایندگان مجلس ارسال و مصدق آن را قرائت کرد بهصراحت در رد قرارداد الحاقی گس ـ گلشائیان سخن گفت و مخالفت مردم را با «هر قراردادی که مشعر بر تثبیت و تأیید عقد اکراهی غیرنافذ در 1312 باشد» اعلام کرد و با طرح «شعار نفت ایران متعلق به ملت ایران است» دست رد به هر نوع سازش با انگلیس زد.[5] ایشان تا زمان تصویب شدن طرح ملی شدن صنعت نفت با برگزاری چندین تجمع، صدور بیانیه، مصاحبه و بسیج مردم عرصه را بر نمایندگان سازشکار مجلس تنگ کرد.[6]
در نهایت با ترور رزمآرا در 16 اسفند 1329 به دست نیروهای فدائیان اسلام، اکثر نمایندگان مخالف مجلس شورای ملی تحت تأثیر این موضوع، گزارش کمیسیون را در 24 اسفند و نمایندگان مجلس سنا در 29 اسفند همان سال تصویب کردند.[7]
مواضع فکری آیتالله کاشانی
کارنامه عملی آیتالله کاشانی از باور او به پیوند دین و سیاست حکایت میکند. علاوه بر این، مبارزه با استعمار کلمهای کلیدی در اندیشه این روحانی مجاهد است؛ چنانکه فرزندش از او نقل میکند که «از چهارده، پانزدهسالگی در اندیشه دفاع از حقوق مسلمانان در برابر تجاوز استعمارگران بهویژه انگلیس بودم و در انقلاب 1920 عراق بیشترین انگیزه مبارزه علیه انگلیس را در مرحوم آیتالله حاج میرزا محمدتقی شیرازی معروف به میرزای شیرازی کوچک برای رهبری نهضت ایجاد کردم».[8]
به گفته آیتالله کاشانی، آیتالله آقا سیدابوالحسن اصفهانی به حضور و تصمیم مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی در این نهضت چنین اشکال وارد کرد که اگر مرجعیت وارد مبارزه شود و موفق نشود، این شکست به پای مرجعیت و مذهب شیعه و در نگاهی کلیتر اسلام گذاشته خواهد شد؛ پس بهتر است که این مبارزه توسط دیدنداران و بدون حضور مراجع انجام شود تا به ساحت دین و مذهب لطمهای وارد نشود، اما آیتالله کاشانی پاسخ داد:
«درحالحاضر این مملکت مسلمان شیعه مورد هجوم اجانب قرار گرفته است و مردم هم پناهگاهی جز علما و مراجع ندارند؛ اگر مرجعیت برای حفظ کیان اسلام و تشیع در این مرحله وارد میدان نشود، پس قرار است چه زمانی این کار را بکند؟! الان بهترین فرصت برای دخالت علما و وظیفه آنهاست که در مقابل هجوم استعمارگران انگلیس به کشور اسلامی و شیعی بایستند و درعینحال بهترین فرصت برای نشان دادن قدرت مرجعیت است».[9] در ادامه میرزای شیرازی نیز که تا این زمان ساکت مانده بود، با تأیید موضع آیتالله کاشانی گفت: «حق با آقا میرزا ابوالقاسم است و ما باید در مقابل استعمارگران انگلیسی بایستیم».[10]
چنین مصادیقی بیانگر تفکر ضداستعماری آیتالله کاشانی است؛ تفکری که در عمل او نیز نمود داشت و پس از ورود به ایران در موضعگیریهای ضد انگلیسی و ضد آمریکایی او عیان شد. پیوند او با مصدق در مسیر نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز به دلیل ماهیت ضداستعماری این نهضت بود. هرچند برخی میگویند سمتوسوی شعارهای آیتالله کاشانی در نهضت ملی شدن نفت بیشتر ملی بود، اما فرزند او با رد این امر بر این نظر است که «همه موضعگیریها و شعارهای ایشان ماهیتی اسلامی داشت و نکته مهم اینجاست که تحقق برخی از اهداف اسلامی و کلان اسلامی از جمله قطع سلطه استعمار و تحقق استقلال سیاسی و اقتصادی را زمینهساز تحقق دیگر احکام اسلامی میدانستند».[11]
به عبارت دیگر آیتالله کاشانی معتقد بود تا زمانیکه حاکمیت تحت نفوذ استعمار است و ثروت کشور را عوامل استعمار چپاول میکنند توجه به برخی از جنبههای جزئی و ظاهری احکام اسلام، مشکلی را حل نمیکند.[12] در واقع از نظر ایشان استعمارستیزی و دستیابی به استقلال از برخی جنبههای ظاهری اسلام مهمتر هستند.
زندهیاد آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در بازدید از کارخانه منسوجات کازرونی (سال 1331)
وجه استعمارستیزی در تفکر ایشان آنقدر اهمیت داشت که به دنبال تشکیل کنفرانسهای اسلامی محدود در «قدس» و «کراچی» و شرکت بعضی از علمای بزرگ شیعه، مانند آیتالله کاشفالغطا در این کنفرانسها، به فکر افتاد با تشکیل یک کنفرانس بینالمللی اسلامی با حضور علما و شخصیتهای تأثیرگذار دنیای اسلام، به مقابله با استعمار برخیزد و با زمینهسازی وحدت کلمه بین مسلمانان، در مقابل تلاشهای تفرقهافکنانه استعمار بایستد. در همین راستا در سفر حج، در نخستین دیدارش با گروهی از شخصیتهای جهان اسلام مانند اندونزی، پاکستان، هند، مراکش، تونس و مصر گفت: «رجال مؤثر و فعال ممالک اسلامی متوجه باشند که از فلسفه حج و تجمع مسلمین دنیا در مکه معظمه چه نتایج بزرگی میتوان بهدست آورد! موضوع حج تنها ادای یک وظیفه دینی نبوده، بلکه تجمع مسلمانان دنیا در سرزمین مقدس حجاز، میتواند بالاترین فواید را برای تسریع در آزادی ملل شرق از نفوذ دول استعماری عاید سازد و هر سال در موسم حج، زمینه همکاریهای وسیعی میان کلیه ممالک مسلمان جهان فراهم شود. من علاوه بر ادای وظیفه مذهبی، قصد دارم هر چه بیشتر ممکن باشد، در این سفر با حجاج ملل اسلامی تماس بگیرم و کلیه مسلمانان دنیا را به همکاری بسیار وسیعی که زمینهای برای ایجاد یک جبهه قوی در برابر استعمار باشد دعوت کنم».[13]
آیتالله کاشانی در مراسم حج
در تصویر شمس قناتآبادی، مصطفی کاشانی و محمود شروین نیز دیده میشوند
آیتالله ابوالقاسم کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت بر این مبنا موضعگیری کرد. از نظر او استعمار زمانی در قالب انگلیس و زمان دیگر در قالبی نو و به صورت آمریکایی ظهور مییابد؛ بنابراین ایشان همانقدر که در مقابله با انگلیس جدی بود در مواجهه با آمریکا نیز عزم راسخ داشت؛ چون همانطور که پیشتر گفته شد روی دیگر استعمارستیزی از نظر کسانی مانند آیتالله کاشانی، استقلالطلبی است و فرقی میان دول استعمارگر نیست؛ زیرا اقدامات مداخلهجویانه آنها نافی استقلال کشور است. ایشان در ابتدای مبارزه ملی شدن صنعت نفت میگفت: اگر زنده بمانم، کاری میکنم این مردم یک قطره نفت به انگلیسیها ندهند.[14]
با مداخله آمریکا در ماجراهای مربوط به ملی شدن نفت، سویه ضداستعماری تفکر آیتالله کاشانی دامن آمریکا را هم گرفت. نشریه «نیوزویک» دراینباره نوشته است: «آیتالله کاشانی علاوه بر تنفر از انگلیسیها با آمریکاییها نیز کینه و دشمنی مخصوص دارد و مخالف هرگونه سازش بین ایران و دول غربی است».[15] همچنین او در پاسخ به سؤال آندره موری، نویسنده فرانسوی، درباره حل مسئله نفت زیر نظر آمریکا یا بانک بینالمللی گفت: «اگر [آمریکاییان] بخواهند به بهانه کمک به ما در بهرهبرداری از منابع نفت، اعمال نفوذهای استقلالشکنانه بکنند، ما از آن کمک صرف نظر خواهیم کرد و مداخلهکنندگان را نیز مانند عمال شرکت سابق نفت از کشور خود بیرون خواهیم راند».[16]
زندهیاد آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در حال گفتوشنود مطبوعاتی با خبرنگاری ژاپنی (سال 1330)
فرجام سخن
نقطه عزیمت آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی برای حضور در نهضت ملی شدن صنعت نفت، استعمارستیزی بود؛ آنچه در مبارزات او در انقلاب عراق نیز خود را نشان داده بود. از نظر آیتالله کاشانی تا زمانی که یک دولت خارجی در امور کشور مداخله و ثروت آن را چپاول کند، یعنی استقلال کشور نفی شود، مشکلات دیگر باقی است. او این نکات را از نظر اسلامی نیز مهم میدانست و بدان اولویت بسیار میداد. از همین رو بود که بر ملی شدن صنعت نفت تعصب داشت. از این منظر تعصب آیتالله کاشانی هرچند ملی بود، ماهیتی مذهبی و اسلامی داشت؛ چون همانگونه که در سفر حج گفته بود، بر این باور بود که اسلام است که توان مقابله با جبهه استعمار را دارد.
پینوشتها:
[1] . روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت (مجموعه سخنرانیها و ضمیمه)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ص 15.
[2] . محمدحسن رحمانی، «سیری در مناسبات سیاسی آیتالله کاشانی و دکتر مصدق»، شاهدیاران، ش 16 (یادمان آیتالله ابوالقاسم کاشانی)، اسفند 1385، ص 89.