واکنش مهم سازمان روحانیت شیعه و کارگزاران حوزه علمیه علیه سیاست¬های ضد مذهبی و دینستیزانه رضاشاه، در سال 1306 به رهبری آیتالله نورالله اصفهانی شکل گرفت. آقا نورالله در سال 1306، جمعیتی به نام «اتحاد اسلامی اصفهان» از پیوند روحانیان، اصناف و کسبه ایجاد کرد که هدف آن مقابله با سیاست¬های فرهنگی، مذهبی و اقتصادی حکومت پهلوی بود
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخمعاصر؛ شهر قم، با تاریخچه فرهنگی و مذهبی غنی خود، همواره توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در دورههای مختلف تاریخی این شهر پایگاه فعالیتهای متفاوتی بوده است؛ از جمله مکان مهمی برای اعتقادات و عقاید دینی، تحصیلات علمی، تحرکات سیاسی و اجتماعی، و بهطور خاص در دوره پهلوی اول، یکی از مراکز مهم مقاومت مردم علیه سیاستهای حاکمیت بهشمار میآمد. در این نوشتار با تأکید بر اهمیت سیاسی شهر قم و کانون مقاومت بودن آن در دوره پهلوی اول، عوامل و شرایطی بررسی شده که سبب این اهمیت شده است.
حرم حضرت معصومه(س) بر فراز شهر قم
شماره آرشیو: 5135-1ع
قم؛ بنای محکم مذهب
از وقایع مهم دوره رضاخان در شهر قم تأسیس حوزه علمیه قم بود. تشکیل این حوزه، طلبهها و فضلای دینی را به سوی قم هدایت کرد و عظیمترین تغییری که در شهر قم در دوره پهلوی اول روی داد، هجرت آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری به آن شهر به دعوت آیتالله فیض برای تقویت حوزه علمیه قم بود. او را «مؤسس حوزه علمیه قم» خواندهاند؛ زیرا حوزه علمیه قم به دست او احیا و تحول بزرگی در آن ایجاد شد و بسیاری از شاگردان ایشان که در اراک زندگی میکردند، از جمله سیدمحمدتقی خوانساری، سیداحمد خوانساری، امام خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی و شیخ محمدعلی اراکی عازم قم شدند.
آیتالله حائری در تاریخ 10 بهمن ۱۳۱۵ در قم از دنیا رفت و در مسجد بالاسر حرم مطهر به خاک سپرده شد. بعد از او، سرپرستی حوزه را آیات عظام سیدمحمد حجت کوه کمری، سیدمحمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر برعهده گرفتند.
آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری
درکنار یکی از فضلای حوزه نجف که برای دیدار با وی به قم مسافرت کرده بود
آیتالله شیخ عبدالکریم حائری برای بازسازی و ایجاد تحول در حوزه علمیه قم نخست به تعمیر مدرسه فیضیه قم، مرکز اصلی حوزه، اقدام کرد و سپس مدیریت وضعیت زندگی طلبهها را در دستور کار قرار داد. تبلیغ و خدمات اجتماعی و رفع نیازهای مردم از اقدامات دیگر وی بود که بر اهمیت و توان کنشگری شهر قم افزود.[1]
قم؛ پیشگام مخالفت با سکولاریسم
رضاخان در سال ۱۳۰۴ به قدرت رسید و تغییرات گستردهای در زمینه اجتماعی، مذهبی، اقتصادی و سیاسی ایجاد کرد. نوسازی آمرانه وی عمدتا ماهیت و محتوای سکولاریستی داشت و خودرأیی رضاشاه به ایستادگی او در مقابل قدرت مذهبی جامعه و حوزههای علمیه منجر شد. رضاخان به نوعی حرکت ایران در مسیر پیشرفت را در گروی پیروی کردن از غرب میدانست. در سفری به ترکیه با آتاتورک دیدار کرد و با مشاهده پیشرفتهای ترکیه دلیل عقبماندگی ایران را وابسته بودن به ارزشهای دینی دانست؛ ازهمینرو کشف حجاب و جلوگیری از برگزاری مراسم مذهبی نظیر شبیهخوانی و تعزیه را در دستور کار خود قرار داد.[2]
در وهله اول شهر قم را باید پناهگاه مسلمانان برای مخالفت با سیاستهای ضد اسلامی دانست. واکنش مهم سازمان روحانیت شیعه و کارگزاران حوزه علمیه علیه سیاستهای ضد مذهبی و دینستیزانه رضاخان، در سال 1306 به رهبری آیتالله نورالله اصفهانی شکل گرفت. آقا نورالله در سال 1306، جمعیتی به نام «اتحاد اسلامی اصفهان» از پیوند روحانیان، اصناف و کسبه ایجاد کرد که هدف آن مقابله با سیاستهای فرهنگی، مذهبی و اقتصادی حکومت پهلوی بود. قیام 1306 در ظاهر علیه قانون نظاموظیفه بود که طلاب را نیز به خدمت وظیفه ملزم میکرد، اما در عمل علیه سیاستهای نوگرایانه رضاشاه فعالیت میکرد.[3] در ادامه این قیام، علما و طلاب اصفهان در 21 شهریور 1306 به قم مهاجرت کردند و این مهاجرت تا 3 دی 1306 به مدت 105 روز طول کشید. کار به جایی رسید که حکومت به فکر افتاد شهر قم را به توپ ببندد. سرانجام دولت به درخواستهای مهاجران تن داد. این درخواستها عبارت بودند از: تجدیدنظر در قانون اجباری، انتخاب پنج تن از علما برای حضور در مجلس، تعیین ناظر شرعیات در همه ولایات، جلوگیری از منهیات، اجرای مواد مربوط به محاضر شرع. این موافقت در 30 آذر 1306 به قم مخابره شد، ولی علما ترک مهاجرت را به صدور لایحهای از سوی دولت و تصویب مجلس مشروط کردند. سرانجام مخبرالسلطنه، رئیسالوزرا، و تیمورتاش با ایجاد تفرقه میان مهاجران و بدون عمل به تعهدها و وعدههایشان به این قیام پایان دادند. درگذشت ناگهانی آیتالله نورالله اصفهانی در قم در رقم خوردن این پایان بینتیجه بیتأثیر نبود. بدین ترتیب مقاومت جدی در مقابل سیاستهای رضاشاه از قم آغاز شد.[4]
حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی از علمای شجاع و مبارز دوره رضاشاه در قم بود. او در سال 1296 پس از تکمیل معلومات از نجف اشرف به قم آمد و پس از ورود آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم و تأسیس حوزه علمیه، از همکاران نزدیکان ایشان شد.[5] بافقی به سیاستهای ضد مذهبی رضاشاه انتقاد جدی داشت و با ادامه یافتن اقدامات ضد دینی پهلوی اول، کار به تقابل کشید. هنگامی که در سال ۱۳۰۶ طی اعلامیههای پخششده از سوی دولت وقت (مخبرالسلطنه) امر به معروف و نهی از منکر غدغن شد، علما و مردم شدیدا نسبت به این اعلامیه عکسالعمل نشان دادند. بافقی هم جزء معترضان بود. ازآنجاکه امر به معروف و نهی از منکر بر هر فردی بهویژه علما و طلاب واجب است، او معتقد بود که هیچکس حق ندارد از اجرای آن جلوگیری کند؛ ازهمینرو آیتالله بافقی دولت وقت را دولتی جابر و ظالم و جاهل خواند و حکومت رضاشاه را هم «حکومت فراعنه» نامید.[6]
آیتالله محمدتقی بافقی
ورود خانواده بدحجاب شاه به حرم حضرت معصومه باعث اعتراض دوباره حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی در نوروز سال 1307 نسبت به سیاستهای رضاشاه شد. بافقی پیامی با این مضمون به زنان دربار فرستاد: «اگر مسلمان هستید، چرا با این وضع به اینجا آمدید و اگر مسلمان نیستید، اصلا چرا به اینجا آمدهاید؟». در پی این اقدام، رضاشاه در رأس ستونی سریع خود را به قم رساند و از کتک زدن و فحش در حق حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی دریغ نکرد و در نهایت ایشان را مدتی به تهران و مدتی به شهر ری تبعید کرد.[7]
حوزه علمیه قم؛ مقاومت فرامرزی
در سال ۱۳۱۲ استعمار انگلیس با حمایت از صهیونیستها و سرکوب مسلمانان، زمینهای فلسطینیها را از دست آنان خارج و به یهودیان مهاجر واگذار کرد. در حقیقت انگلستان با غصب زمینهای فلسطینیها و ساکنان اصلی آن، عامل اصلی فراهم کردن زمینه مهاجرت یهودیهای صهیونیست بهشمار میآمد. در همین زمان بود که آیتاﷲ شیخ عبدالکریم حائری و به تبع وی سایر روحانیان ایران برای دفاع از مردم فلسطین دست به کار شدند. حرکت اصلی مؤسس حوزه در این زمان، ارسال نامهای به رضاشاه بود. آیتاﷲ حائری در دیماه ۱۳۱۲ این نامه را توسط آیتاﷲ سیدمحمد بهبهانی به رضاشاه رساند. در این نامه آمده بود: «امروزه مسلمین در این هجوم به فلسطین و بیتالمقدس، مستغیث به آن یگانه حامی است و چشم همگی به الطاف خاصه ملوکانه است. امید به اعانت پروردگار ــ جل و علا ــ این غائله مهمه، با توجهات خاصه مرتفع، [و] موجب مزید دعاگویی این ضعیفه و عامه مسلمین گردد». آیتالله سیدمحمد بهبهانی نیز، تلگرافهای مراجع و علمای قم را که برای وی راجع به استعانت در امر مسلمین فرستاده شده بود برای شاه ارسال و موافقت شاه را با انتشار تلگرافهای علما در جراید کشور تقاضا کرد، اما دفتر مخصوص شاه، طی نامهای به رئیسالوزرا اعلام کرد که انتشار تلگرافهای علما درباره مسلمانان فلسطین، در جراید کشور مقتضی نمیباشد.[8]
حوزه علمیه در سالهای بعد نیز در عرصه مبارزه با اسرائیل فعالیتهایی کرد؛ ازجمله آیتالله عبدالکریم زنجانی در سال 1318، به مصر، سوریه و فلسطین سفر و در بیتالمقدس علیه تهدید صهیونیستها سخنرانی تندی کرد. این سخنرانی در مسجدالاقصی به «خطبهالناریه» (سخنرانی آتشین) معروف شد. در این سخنرانی بود که آیتالله زنجانی اظهار کرد: «ای مردم عرب و ای مسلمانان، فراموش نکنید که شیطان نهالهای خود را در زمین شما کاشت و متعهد شد آنها را پرورش دهد». او در این سخنرانی مردم عرب و مسلمانان را به اتفاق و همبستگی در راه دفاع از سرزمین مقدسشان دعوت و تأکید کرد که «در این صورت امید پیروزی زنده خواهد شد و خطر صهیونها بهزودی رفع خواهد شد».[9]
آیتالله عبدالکریم زنجانی
فشرده سخن
در دوره پهلوی اول، شهر قم یکی از مراکز مهم مقاومت جامعه علیه سیاستهای حاکمیت بهشمار میآمد. با تأسیس حوزه علمیه، این شهر، در مقاومت علیه سیاستهای فرهنگی رضاشاه، ایجاد مقاومت فرامرزی، پشتیبانی از حرکتهای جهادی علیه اسرائیل، و ترویج اصول اتحاد و همبستگی در جامعه مسلمانان پیشگام شد.
پینوشتها:
[1]. علیاکبر زهره کاشانی، تاریخ 1200 ساله حوزه علمیه قم: با رویکرد آموزشی و پژوهشی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1395، صص 100-128.
[2]. محمدرضا خلیلیخو، توسعه و نوسازی ایران در دوره رضاشاه، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی واحد شهید بهشتی، 1373، صص 157-160.
[3]. موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص 250-260.
[4]. حسین مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج 4، تهران، علمی، چ ششم، 1380، صص 376-385.
[5]. علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ دوم، 1377، ص 406.
[6]. علی ربانی خلخالی، شهدای روحانیت شیعه یکصد سال اخیر، ج 1، تهران، جمهوری اسلامی، ص 156.
[7]. سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، 1371، صص 284-285.
[8]. احمد نجمی، «مؤسس حوزه پایهگذار مبارزه با اسرائیل»، روزنامه کیهان، ش 18594 (26 مرداد 1385).
[9]. یوسف خانمحمدی، اندیشه سیاسی شیخ عبدالکریم زنجانی، قم، بوستان کتاب قم، 1388، ص 123.