بنا بر آموزه دینی زرتشتیها و آثاری که از این دین موجود است، دو مقوله «دین» و «سیاست» درهم تنیده شده است. با توجه به همین دیدگاه، تأکید رژیم پهلوی بر جدایی «دین» از «سیاست» در نزد زرتشتیها رفتاری اهریمنخواهانه و غیردینی بهشمار میآمد و رهایی از نابکاری او وظیفه دینی و بهنوعی اخلاقی آنها بود
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخمعاصر؛ نهضت امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی، اگرچه ماهیتی دینی از نوع اسلام سیاسی را از خود بازتاب داده بود، اما بنا بر وجهه «ملی» و قیام علیه رژیم فاسد پهلوی سایر گروهها و بهویژه اقلیتهای دینی را دربرمیگرفت. اقلیتهای دینی مسیحی، یهودی و زرتشتی، مانند سایر افراد ملت ایران از عملکرد استبدادی رژیم پهلوی دوم در امان نبودند و بنا بر فراخور وضعیت مکانی و زمانی سازمانهایی امنیتی مانند ساواک با آنها نیز رویارو میشدند و گاهی برایشان محدودیت ایجاد میکردند؛ ازاینرو، با شروع نهضت انقلابی و باز شدن فضای سیاسی و آگاهی از و دیدگاه امام خمینی نسبت به اقلیتهای دینی، نوعی همدلی و همگامی در میان این گروهها ایجاد شد؛ تا جایی که در تظاهرات، پخش اعلامیهها و راهپیماییهای میلیونی جمعیت ایران آنها هم حضور یافتند. این جستار بر آن است تا سهم «زرتشتیها» در پیروزی انقلاب و دیدگاه امام نسبت به آنها را بررسی کند.
زرتشتیها؛ دینکَرد و امر سیاسی
بنا بر آموزه دینی زرتشتیها و آثاری که از این دین موجود است، دو مقوله «دین» و «سیاست» درهم تنیده شده است و قدرت همه انواع مردم در یک شهریار نیکو یا همان کشوربان سرزمین خلاصه میشود. از رهگذر این پیوند و وابستگی میان قدرت آفریدگان و شهریار، اگر پادشاه از اراده نیک برخوردار باشد، عموم مردم بهسوی دانایی و سعادت گام برمیدارند، اما اگر با اراده بد و بوالهوسی آمیخته باشد، سراسر به جهالت خواهد انجامید.[1] با توجه به همین دیدگاه، تأکید رژیم پهلوی بر جدایی «دین» از «سیاست» در نزد زرتشتیها رفتاری اهریمنخواهانه و غیردینی بهشمار میآمد و رهایی از نابکاری او وظیفه دینی و بهنوعی اخلاقی آنها بود؛ به همین دلیل با تغییر وضعیت رفتار سیاسی حاکمیت پهلوی و فضای رعب و وحشت ایجادشده، تمام نگاهها به سمت ناجی سرزمین ایران، یعنی امام خمینی(ره) و نهضت انقلابی وی، برگشت.
زرتشتیها، به دلیل قلت جمعیت و فقدان نفوذ تأثیرگذاری و قدرت در جامعه، صرفا با نهضت انقلاب «همراهی» و «همدلی» نشان دادند. این همراهی در سطحی گسترده نبود، بلکه با شرکت در راهپیمایی روز عاشورا و تاسوعا و نوشتن تعدادی اعلامیه، با انقلابیون همصدا و همگام شدند.[2] شواهد تاریخی نشان میدهد که از دیماه 1357 زرتشتیان وارد صف جمعیت انقلابی شدند و کنشهای سیاسی خود را در مخالفت با رژیم پهلوی بروز دادند.
کناکنش دیدگاه امام خمینی(ره) و زرتشتیها در متن تاریخ سیاسی
از نظر دین مبین اسلام تمام ادیان الهی برای برقراری پیوند میان انسان و خداوند متعال و نجات و هدایت او آمدهاند. پیامبران عظیمالشأن الهی نیز همه برای دعوت انسان بهسوی خداوند و گسترش عدالت برانگیخته شدهاند و چون هدف نهایی همه یکی است، هیچکدام دیگری را رد نکرده، بلکه پیامبران پیش از خود را تصدیق کرده، به آمدن پیامبری پس از خود نوید دادهاند؛ بنابراین، تمام ادیان الهی از ابتدا تاکنون در قالب «احکام شریعت» و برای «نجات انسان» آمدهاند؛ ازاینرو خداوند متعال میفرماید: «کسانی که ایمان آوردهاند، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و عمل صالح بهجای آورند، خدا به آنها پاداش نیک میدهد» (بقره/ 62). در اندیشه حضرت امام نیز تمام ادیان الهی برای تربیت روح انسان آمدهاند. این مشخصه، یعنی تربیت روح، را فقط در ادیان الهی میبینیم. بهعلاوه، امام همیشه در مورد این ادیان الهی با دید احترام و تکریم نگریستهاند و این موضوع در سخنان و همچنین رفتار ایشان مشاهده میشود.
امام خمینی در سه فراز مهم دیدگاه خودشان را درباره زرتشتیها بیان کردهاند. نخست در 16 آبان 1357، در پاسخ به سؤال خبرنگار هلندی روزنامه «دی ولت کرانت»، که درباره حقوق اقلیتهای دینی پرسیده بود، گفتند: «اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان، که خداوند برای همه انسانها قرار داده است، بهرهمند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهداری میکنیم».[3] دوم، در پاسخ به سؤال خبرنگار روزنامه آلمانی «دنیای سوم»، در تاریخ 24 آبان 1357، که در حکومت موردنظر شما روابط بین اقلیتهای [دینی] چگونه خواهد بود، فرمودند: «اقلیتهای مذهبی نهتنها آزادند، بلکه دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان دفاع کند و دیگر اینکه هر ایرانی حق دارد که مانند همه افراد از حقوق اجتماعی برخوردار باشد. مسلمان یا مسیحی و یا یهودی و یا مذهب دیگر فرقی ندارد».[4] سرانجام در روز 8 آذر 1357، در پاسخ به پرسش روزنامهنگاران نروژی و روزنامههای «فاینانشل تایمز» لندن و «الرای» تونس، که آیا دولت جدید موردنظر شما صد درصد اسلامی است؟ به این معنی که در حکومت آینده محلی برای یهودیها، مسیحیها و سایر اقلیتهای مذهبی خواهد بود یا نه؟ اشاره کردند: «البته که در حکومت اسلامی محلی برای اقلیتهای مذهبی وجود دارد و آنها الان هم وکیل دارند و در مجلس واردند. ما در حکومت اسلامی هم برای آنها این حق را قائلیم».[5]
با انتشار این سخنان، زرتشتیها با اطمینان خاطر از جایگاه و حقوق خود در آینده حکومت اسلامی، هرچه بیشتر در نهضت امام خمینی(ره) مشارکت و حتی دهها زرتشتی شکنجههای ساواک را تحمل کردند. در میان آنها افرادی بودند که پنج یا ده سال از زندگی خود را پشت میلههای زندان و در کنار برادران مسلمان و غیرمسلمان خود گذرانده بودند.[6]
کمیته هماهنگی زرتشتیها و ملاقات با آیتالله طالقانی
سیر حوادث انقلابی در ماههای پایانی سال 1357، زرتشتیها را به فکر سازماندهی در امور سیاسی و بهنوعی هماهنگی در فعالیتهای انقلابی انداخت؛ بدین منظور، به همّت «انجمن زرتشتیان تهران»، کمیتهای برای متحد کردن گروههای مختلف و جوانان زرتشتی برای پیشبرد فعالیتهای انقلابی تشکیل شد. این کمیته در موارد مختلف به انتشار اعلامیه دست زد. یکی از این اعلامیهها در حمایت از انقلاب اسلامی ایران، در روزنامه «کیهان» آمده است: «گروه پیشرو جامعه زرتشتی همبستگی خود را با ملت ایران اعلام کرد. گروه پیشرو و متعهد زرتشتی اعلام کرد که اعضای این گروه در شب 12 دی با آیتالله طالقانی ملاقات کرد و اعلامیه تسلیم ایشان نمودند».[7] از این تاریخ به بعد زرتشتیها آشکارا شروع کردند به تهیه تدارکات برای شرکت در تظاهرات و مخالفت خود با حکومت را علنی کردند.
یک هفته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی در جمع نمایندگان انجمن زرتشتیان سخنرانی و ضمن آرزوی توفیق الهی برای همه ایرانیها از آنها بهعنوان خدمتگزار این ملت و مملکت یاد کردند. امام فرمودند: «من از آقایان تشکر میکنم. آقایان همه اقلیتها مطمئن باشند که اسلام با اقلیتها همیشه بهطور انسانی، بهطور عدالت رفتار کرده است و همه در رفاه هستند و اینها هم مثل سایر اقلیتها جزئی از ملت ما هستند، و ما و آنها با هم در این مملکت زندگی میکنیم انشاءالله؛ و رفاه همه حاصل خواهد شد».[8] امام در این سخنان از استعاره جزء و کل، که تعبیری از وجود و حضور اقلیتها در پیکره عظیم جمعیت ایران است، استفاده کردند. از این تعبیر مفهوم «وحدت کلمه» مستفاد میشود. امام درباره نقش و جایگاه هرکدام از طرفین فرمودهاند: «ما در محل خودمان، شما در محل خودتان، سایر طبقات همینطور، همه کوشا باشیم که این ایرانی که الان دست ما دادهاند و خرابهای است، همه با هم و با فعالیت، همه دست به هم بدهیم و این ایران خراب را از سر بنا بکنیم».[9] ازاینرو، یکی از دلایل همبستگی و پیوستگی زرتشتیها با انقلاب اسلامی و همراهی با آن، حفظ موجودیتشان و برقراری رابطه عادلانه و برخوردار از حقوق بوده است.
نتیجه و جمعبندی
اشاره رهبر نهضت انقلاب اسلامی به حفظ حقوق و کرامت ادیان الهی و تأکید بر «معنویت» و «نجات انسان»ها، که فصل مشترک ادیان الهی و اسلام است، علاوه بر ایجاد حس همدلی و همکاری با انقلاب در میان زرتشتیها، شرکت این گروه اقلیت در راهپیماییهای عظیم تاسوعا و عاشورای سال 1357 و سایر کنشهای سیاسی از قبیل پخش اعلامیه، شعار و اعلان همبستگی با روحانیان انقلابی و مبارزان سیاسی را در پی داشت و باعث شد آنها حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران دفاع مقدس نیز مشارکت کنند.
پینوشتها:
[1]. کتاب سوم دینکَرد، تدوین آذرفرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امیدان، تهران، برسم، 1399، ص 1142.
[2]. مصاحبه فاطمه سهرابزاده با اهورایی، رئیس سازمان جوانان زرتشتی (فروهر)، مورخه 18/ 08/ 1388ش، برگرفته از پایاننامه «نقش اقلیتهای دینی یهودی و زرتشتی در انقلاب اسلامی ایران» به راهنمایی دکتر اسماعیل حسنزاده، پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی.
[3]. امام خمینی، صحیفه امام؛ مجموعه آثار امام خمینی(س)، ج 4، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1378، صص 363-364.