رژیم پهلوی کاملا اطلاع داشت که سخنرانیهای امام خمینی تأثیر بسیاری بر مبارزات سیاسی افراد دارد؛ ازاینرو از هر روشی استفاده میکرد تا مانع توزیع سخنان امام در بین مردم شود و توزیع اعلامیههای ایشان را جرمی بزرگ تلقی میکرد، اما با وجود این تلاشها، اعلامیههای امام چگونه میان مردم توزیع میشد؟
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخمعاصر؛ در دوره انقلاب، اعلامیههای امام خمینی یکی از منابع ایدئولوژیک افراد و گروههای سیاسی بهشمار میآمد. رژیم وقت از این موضوع اطلاع داشت که سخنرانیها و مواضع سیاسی امام(ره) تأثیر بسیاری بر مبارزات سیاسی افراد دارد؛ ازاینرو از هر روشی استفاده میکرد تا مانع توزیع سخنان امام در بین مردم شود. در این میان، حساسیت رژیم بر اعلامیههای امام بسیار بیشتر بود؛ زیرا اعلامیهها بهصراحت دربردارنده نکات سیاسی و اصول مبارزات اسلامی بود. با توجه به همین مسئله، عوامل حکومت توزیع اعلامیههای امام را جرمی بزرگ تلقی میکردند، اما با وجود تمام تلاشهای آنها و تدابیر امنیتی بهکاررفته، اعلامیههای امام خمینی میان مردم توزیع میشد.
چرا اعلامیههای امام اهمیت داشتند؟
بعد از آنکه نام امام خمینی تداعیگر رهبر قیام و مبارزات سیاسی شد، حکومت محدودیتهایی را بر ایشان اعمال کرد. این محدودیتها ابتدا با دستگیری یا حبس کوتاهمدت ایشان اعمال شد، اما وقتی حکومت متوجه شد که با زندانی کردن امام نمیتواند مانع از فعالیتهای ایشان شود، از گزینه تبعید استفاده کرد. حکومت امیدوار بود از این طریق بتواند فعالیتهای سیاسی امام خمینی را متوقف کند، اما برخلاف تصور حکومت، امام نه تنها سکوت نکردند، بلکه بسیار پررنگتر از قبل به فعالیت خویش ادامه دادند. ایشان دیدگاههای سیاسی خود را در قالب سخنرانی مطرح میکردند، اما تبعید و دوری از وطن، میتوانست مانعی برای انعکاس سخنرانیها یا دیدگاههای امام در داخل کشور باشد؛ بهویژه آنکه در آن دوره وسایل ارتباط جمعی نیز بسیار محدود بود. در این شرایط، بهترین و مهمترین راه انتقال دیدگاههای امام از طریق توزیع اعلامیهها بود. البته اعلامیههای امام در دوره پیش از تبعید نیز توزیع میشد، اما در دوره تبعید اهمیت آنها بیشتر شد. اعلامیهها را معمولا کسانی تهیه میکردند که به دیدار امام میرفتند؛ سپس مبارزان سیاسی آنها را توزیع میکردند، اما توزیع اعلامیهها کار آسانی نبود و به روشهای گوناگونی انجام میشد.
نوار کاست
نوار کاست را یکی از رسانههای سیاسی بسیار مهم در دوران مبارزات انقلاب اسلامی میدانند. این وسیله در دورهای که رژیم راههای آزادی بیان را به طور کامل بسته بود، در قیاس با سایر رسانهها اهمیت بسیاری داشت. البته رژیم پهلوی حساسیت خاصی بر نوارهای کاست داشت و به دلیل همین حساسیت بود که نوارها به روشهای گوناگونی توزیع میشدند. یکی از این روشها، استفاده از مساجد و حسینیهها بود. در واقع برخی از مبارزان که برای ادای عبادات یا گوش دادن به سخنان وعاظ و روحانیان به مساجد و حسینیهها میرفتند، در آنجا نوارهای کاست را پنهانی توزیع میکردند. آنتونی پارسونز دراینباره در کتاب خود گفته است: «مساجد نوارهای تازه او را پخش میکردند. نوارهایی که باید با تماس تلفن دریافت میشد ــ باید راهی برای کنترل آن وجود داشته باشد. به طوفانیان گفتم: گروه پنجنفره باید طرحی برای کنترل ارتباطات ایران تهیه کند. اگر قرار است، کشور را اداره کنند، به چنین طرحی نیاز دارند. به از دست رفتن اداره کنترل گمرکات اشاره کردم، که میتواند راهی برای ورود نوارهای امام خمینی و اسلحه و مهمات باشد. حرف مرا فورا فهمید و نیاز به برپایی جلسات فشرده برنامهریزی را تأیید کرد».[1]
روش دیگر توزیع نوارهای کاست از طریق مخالفان یا مبارزانی بود که خارج از ایران بودند. درواقع سرکوب هرگونه آزادی بیان، مطبوعات و حتی مخالفت بالقوه، به تمرکز مخالفان در خارج از کشور منجر شد. توزیع پیامهای امام خمینی به شکل نوار کاست، این مخالفان را تشویق میکرد.[2] در توزیع نوارهای کاست بسیاری از روحانیان و شخصیتهای بنام مذهبی و حتی سیاسی نیز مشارکت داشتند. در واقع استفاده از کاستها یکی از رایجترین و مهمترین روشهای انتقال سخنرانیها یا اعلامیههای امام بود. تا جایی که بسیاری از مبارزان انقلاب در خاطرات خود به این شیوه مبارزاتی اشاره کردهاند؛ برای نمونه در خاطرات رضوی اردکانی آمده است: «من سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ به بوشهر میرفتم و اعلامیهها و نوارهای امام و روحانیت را با همکاری حجتالاسلام نبوی و عاشوری منتشر میکردم که تعدادی از فرهنگیان نیز به طور مخفی به ما کمک میکردند».[3]
نوار کاست سخنان امام خمینی
توزیع اعلامیهها از طریق جاسازی
جاسازی یا پنهان کردن اعلامیهها در میان اشیا و لوازم مختلف یکی دیگر از راههای توزیع اعلامیههای امام خمینی بود. روشهایی که مبارزان برای جاسازی استفاده میکردند بسیار متنوع بود؛ برای نمونه میتوان به سادهترین شکل جاسازی که پنهان کردن اعلامیه در لباسها یا توزیع آنها از طریق زنان انقلابی بود اشاره کرد. در بسیاری از موارد زنان انقلابی که نزد عوامل حکومت کمتر ظن فعالیتهای انقلابی آنها میرفت، با قرار دادن اعلامیهها در کیف خود آنها را به دست سایر مبارزان انقلابی میرساندند. یکی دیگر از روشهای جاسازی اعلامیهها در خاطرات یکی از مبارزان انقلاب چنین شرح داده شده است: «حاج احمد قدیریان میگوید رابط ما آقای شیخ فضلالله محلاتی بود که اعلامیهها را میآورد و من در چاپخانه حاج حسین مصدقی که روبهروی مغازهام بود یا شبها در چاپخانه ایرانیان، که در بازار نوروزخان بود، چاپ و در دبه روغن گذاشته و پخش میکردیم. یک شب ساواک ریخت و مرا گرفت؛ چون اکثر اینها در بازار بودند اعلامیهها را توسط پست یا لابهلای اجناسشان در کارتونها میگذاشتند و به شهرستانها میفرستادند. رژیم هم نمیتوانست کنترل کند. این میرفت در آن منطقه باز میشد و اعلامیهها را پخش میکردند».[4]
توزیع اعلامیهها از طریق نشر در مجلات
در برخی از موارد نیز بخشی از سخنان یا اعلامیههای امام در مجلات یا نشریههای اسلامی منتشر میشد. البته این روش تا حدودی کمرنگ بود؛ زیرا امکان لو رفتن آن بسیار زیاد بود و از طرفی رژیم بر تمام نشریات و مجلات منتشرشده نظارت میکرد؛ ازاینرو نشریههای حاوی دیدگاهها یا اعلامیههای امام پنهانی منتشر میشدند. در این زمینه نیز معمولا روحانیان و علما حضور بسیار پررنگی داشتند. در واقع روحانیان و علما نیز خود به عنوان حلقه واسط در توزیع اعلامیهها یا نشریات حاوی سخنرانیهای امام عمل میکردند؛ به این ترتیب که در هر شهری یک روحانی یا شخصیت مذهبی بنام، وظیفه توزیع اعلامیهها را بر عهده داشت. سیدهادی خسروشاهی، یکی از مبارزان انقلابی، دراینباره در خاطرات خود آورده است: «در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی اعلامیههای مراجع و نوارهای سخنرانیها، در مشهد بیشتر در مدرسه نواب، که در واقع پایگاه قدیمی آیتالله خامنهای بود، در اختیار طلاب و عموم قرار میگرفت... اعلامیهها و تلگرافهای علمای قم و نجف و بلاد دیگر درباره اهداف نهضت اسلامی به همه بلاد فرستاده میشد و بهسرعت تکثیر و توزیع میگردید... اما در مشهد نقش ویژه به عهده آیتالله خامنهای بود که بر تکثیر و توزیع اعلامیههای قم هم اشراف داشت...».[5]
چاپ اعلامیهها به طور مستقیم
علاوه بر نشریات در مواردی نیز اعلامیهها در قالب یک یا چند صفحه در کاغذی چاپ و توزیع میشدند. این روش جزء روشهای مرسوم برای توزیع اعلامیهها بود. البته بعد از آنکه ساواک متوجه چاپ و توزیع اعلامیهها از طریق مخالفان سیاسی شد، نظارت خود را گسترش داد و افراد و گروههایی را که ظن آن میرفت از این روش استفاده میکنند بهسرعت دستگیر میکرد. گروه مؤتلفه اسلامی یکی از گروههایی بود که نقش پررنگی در چاپ و توزیع اعلامیههای امام داشت؛ چنانکه به گفته یکی از اعضای مؤتلفهای، «دوستان مؤتلفه اعلامیه امام را میگرفتند از قم میبردند مشهد خدمت آیتالله میلانی تا امضا نموده و برمیگرداندند. بعد خدمت آیتالله گلپایگانی یا نجفی میبردند و آنها تصحیح میکردند و نظرشان را میدادند بعد سریع میبردند چاپ میکردند و بعد پخش میشد. خلاصه یک تلاش مضاعفی در این امر داشتند مثل شهید اسلامی و...».[6] اعلامیههای چاپی در سالهای ابتدایی مبارزات سیاسی از جمله اوایل دهه 1340 بسیار رایج بود، اما بهتدریج کمرنگ شد؛ زیرا این روش به دلیل لو رفتن سریع با ریسک بالایی همراه بود.
نوشتن سخنان امام روی دیوار
دیوارنویسی نیز روشی دیگر برای توزیع بخشهایی از سخنان امام خمینی یا اعلامیههای ایشان بود. البته مشخص است که این روش نمیتوانست حاوی بخشهای اصلی سخنان امام باشد و معمولا به یک یا چند جمله کوتاه محدود میشد؛ بااینحال برخی از مبارزان سیاسی از این روش نیز برای درج سخنان امام و توزیع آنها استفاده میکردند.
سخن نهایی
توزیع اعلامیههای امام خمینی به دورهای مربوط بود که رسانههای جمعی از نظر تعداد و تنوع بسیار محدود بودند، اما با همه این محدودیتها، اعلامیهها در نشر افکار انقلابی امام تأثیر بسیاری داشتند. نکته جالب توجه آن است که عوامل حکومت بهرغم آنکه به شدیدترین ابزارهای نظارت و سرکوب مجهز بودند، در بسیاری از موارد نتوانستند مانع از نشر و توزیع اعلامیههای امام خمینی شوند. این موضوع را باید به پای اراده راسخ مردم انقلابی گذاشت که بدون هیچ گونه واهمه و ترسی درصدد مبارزه با حکومت بودند. آنها از هر راهی استفاده میکردند تا زنجیره تبادل افکار انقلابی حفظ شود و مبارزات تداوم یابد. به عبارتی آنچه عامل توزیع اعلامیههای امام بود ضعف نظارتی رژیم پهلوی نبود، بلکه مبارزات سازشناپذیر مردم در تقابل با رژیم بود.
[2]. جمعی از نویسندگان، بانک جامع مقالات انقلاب اسلامی ایران، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، 1390، ص 205.
[3]. سیدابوالفضل رضوی اردکانی، خاطرات سیدابوالفضل رضوی اردکانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، صص 65- 66.
[4]. علیرضا اسلامی گیلانی، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید محمدصادق اسلامی (شهید مکتب روحالله)، تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، صص 93- 94.
[5]. سیدهادی خسروشاهی، خاطرات مستند سید هادی خسروشاهی درباره آیتالله سیدعلی خامنهای، قم، کلبه شروق، 1392، ص 50.