بلوای نان در دوره مشروطه؛

نان بهانه بود

با آغاز جنگ جهانی اول، قیمت هر خروار گندم متأثر از افزایش قیمت‌ها در روسیه، از هفت تومان، به خرواری 5/ 12 تومان رسید. حرکت نیروهای روس به سمت تهران و اشغال نقاط مرکزی ایران نیز باعث افزایش بیشتر قیمت‌ها و کمبود شدید نان و غله شد؛ البته قحطی و خشکسالی صرفا رهاورد جنگ جهانی اول و اشغال ایران نبود
نان بهانه بود
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ پس از درگیری‌های دوره استبداد صغیر، احمدشاه نوجوان بر تخت نشست تا دوباره مشروطه بر صدر قرار گیرد و قانون حکم‌فرما شود. فقط هشت روز از این تاج‌گذاری می‌گذشت که با شلیک یک جوان بوسنیایی به فردینان، ولیعهد اتریش، جهان در آتش جنگ جهانی اول فرو رفت. شاه قاجار و دولت بلافاصله اعلام بی‌طرفی کردند تا ایران درگیر جنگ نشود، اما برای کشورهای متخاصم، وقتی پای منافع به میان می‌آمد، خاک ایران نیز می‌توانست صحنه درگیری باشد. در واپسین روزهای مهرماه 1293ش، انگلیسی‌ها که پیشاپیش بی‌طرفی ایران را نقض کرده بودند، کشتی جنگی خود را وارد رود کارون کردند و چون از دیرباز جنوب ایران را قلمرو قدرت خود می‌دیدند، آبادان را به بهانه محافظت از تأسیسات نفتی خود و ممانعت از عبور متحدین به هند و افغانستان، تصرف کردند. آذرماه 1293 نیز درگیری میان دولت عثمانی و روسیه در مرزهای قفقاز به داخل ایران کشیده شد و چندی بعد تبریز عملا به اشغال نیروهای نظامی عثمانی درآمد.[1]
 
با آغاز جنگ جهانی اول، در پاییز 1294، قیمت هر خروار گندم متأثر از افزایش قیمت‌ها در روسیه، از هفت تومان، به خرواری 5/ 12 تومان رسید. حرکت نیروهای روس به سمت تهران و قم و اشغال نقاط مرکزی ایران درحالی‌که دولت بی‌ثبات ایران تنها نظاره‌گر درگیری میان متحدین و متفقین در خاک ایران بود، نیز باعث افزایش بیشتر قیمت‌ها و کمبود شدید نان و غله شد.[2]
 
قحطی و خشکسالی البته صرفا رهاورد جنگ جهانی اول و نتیجه اشغال ایران نبود؛ چراکه کشور ایران به دلیل موقعیت آب و هوایی و جغرافیایی خود همیشه در معرض قحطی و خشکسالی ادواری بود. گاهی نیز نیروهایی در داخل کشور، مانند شورشگران و محتکران، عوامل قحطی و خشکسالی می‌شدند؛ برای نمونه پس از مشروطه اول، زمانی که سالارالدوله آشوب و بلوا به راه انداخت، وضعیت ارزاق عمومی نابه‌سامان شد؛[3] یا زمانی که نشانه‌های طبیعی قحطی و خشکسالی، از اوایل سال 1291ش آشکار شد، محتکران برای خرید و ذخیره گندم پیش‌قدم شدند، اما دی‌ماه 1291ش عبدالله مستوفی مسئولیت ارزاق تهران را به عهده گرفت و کوشید با برخی اقدامات اساسی وضعیت را از حالت بحرانی خارج کند.[4]
 
اشغال ایران در جنگ جهانی اول در کنار بی‌کفایتی‌ها و احتکار سوداگران، وضعیت نان و غلات را به‌شدت نابه‌سامان کرد. تا حدی که نان مسئله اساسی دولت شده بود و کابینه‌های مشروطه با نحوه عملکردشان در قضیه نان ارزیابی می‌شدند. محمدولی‌خان تنکابنی (سپهسالار اعظم) پس از روی کار آمدن و تعیین کابینه‌اش، مجلسی از اصناف تشکیل داد تا قیمت‌ها را تعیین کنند. سپهسالار همچنین نظارت بر انبارهای غلات را با شدت و دقت بیشتری در دستور کار دولت و نهادهای مربوطه قرار داد.[5] مردادماه 1295، تعدادی از نانوایان اعتصاب کردند و کمیابی و گرانی نان، مردم را در شرایط بسیار سختی قرار داد. اوضاع به گونه‌ای از اختیار دولت خارج شد که عزل سپهسالار از سمت نخست‌وزیری به مطالبه‌ای عمومی بدل شد.[6] در نتیجه اعتراضات، سپهسالار عزل و وثوق‌الدوله به نخست‌وزیری منصوب شد. با وجود دستور احمدشاه جهت اقدام فوری برای رفع مشکل نان، اعمال سیاست‌های وی نیز گرهی از مشکل نان نگشود.[7] صف‌های طولانی، کیفیت پایین و قیمت بالای نان، شورش‌هایی را در آبان 1295 درپی داشت.
 
 نمایی از یک نانوایی
م336-0-381-1
 
در سمت دیگر ماجرا درگیری میان عثمانی‌ها و روس‌ها در بهمن‌ماه 1295، به نابودی بسیاری از مزارع غلات و انبارهای دولتی در ایران انجامید.[8] در میانه این آب گل‌آلود، بانک شاهنشاهی انگلستان و برخی از افراد سودجو نیز به احتکار گندم اقدام کردند.[9] اواخر بهمن‌ماه 1295، کمیته‌ای موسوم به مجازات، میرزا اسماعیل‌خان، رئیس انبار غله را به اتهام اعطای غله به سربازان انگلیسی ترور کرد.[10] شهریور و مهرماه 1296، موجی از اعتراضات، اعتصاب‌ها و تعطیلی‌ها در اعتراض به کمبود نان به راه افتاد. علاءالسلطنه تصمیم گرفت دوباره مستوفی را برای حل مشکل نان به کار بگمارد تا او از طریق نظارت و تفتیش نانوایی‌‎ها بتواند اوضاع را کنترل کند. مستوفی نیز در اولین تصمیم پیشنهاد داد دولت برای جایگزینی نان، خروارها برنج خریداری کند.[11]
 
 شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
 کمیته مجازات در آیینه اسناد
 
 باج‌گیری با ششلول، به بهانه استیفای حقوق مردم
 
 تروریست‌های عصر مشروطه در جست‌وجوی چه بودند؟
 
 انجمنی مخوف با مشی قهرآمیز
 
 آغاز تندروی در عصر مشروطه
 
 بهائیانی که با ارعاب، زمینه‌ساز ظهور رضاخان شدند
 
 
 
مشکل نان خود دست‌مایه جدال قدرت و منصب نیز شده بود. عین‌الدوله در آبان 1296، رئیس‌الوزرا شد و پس از تشکیل کابینه، هزار کوپن نان را در میان فقرا توزیع کرد. مردم هم برای حل مشکل نان به توسل و خواندن دعای جوشن کبیر روی آوردند. با اینکه از تبعات مطلوب انقلاب اکتبر 1917 روسیه، ترک ایران توسط نیروهای روسی بود، نیروهای روسی هنگام خروج از کشور، در شهرهای مختلف ایران انبارهای غله را غارت و درنتیجه اوضاع را بیش از پیش آشفته کردند و به کمبود بیشتر غلات و نان دامن زدند.[12] اوضاع کشور روزبه‌روز بحرانی‌تر می‌شد. افزایش مرگ و میر، بحران نان و غلات، ناامنی و تحصن و تعطیلی بازارها، به قدری فجیع بود که فقرا قوت لایموت خود را نیز به طور کامل از دست داده بودند.[13]
 
قحطی و آشفتگی محدود به غلات و نان نبود و منحصر به تهران هم نمی‌شد. بیشتر شهرهای ایران درگیر قحطی و کمبود مواد غذایی و حتی بیماری‌هایی مانند وبا شدند.[14] نشریه «فارس» از نایاب شدن سبزیجات در اصفهان و روی آوردن مردم به خوردن علف صحرا نوشته است. اهالی فارس هم ناچار به خوردن دانه انار و هسته نارنج روی آوردند. زنان تهرانی مقابل سفارت انگلستان تجمع و تحصن کردند و با حمله نیروهای نظمیه، مردم هراسان و آشوبگرانه اجناس دست‌فروشان و بازاریان را به غارت بردند.[15]
 
 شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
 گرسنگی تحمیلی در ایران
 
 فرصتی که خشکسالی فراهم کرد
 
 مناظر رقت‌انگیز شهر
 
 تقلا برای یک دانه لوبیای خاک‌خورده
 
 واقعیت هولناک ایران
 
 
 
نیروهای انگلیسی به بهانه مقابله با عثمانی‌ها و آلمانی‌ها حضور خود را در سراسر ایران گسترش داده بودند. حضور این نیروها نیز موجب تشدید قحطی شده بود. دولت فروش غله را به انگلیسی‌ها ممنوع کرده بود و با فروشندگان برخورد می‌کرد. انگلیسی‌ها دولت مرکزی را برای الغای این دستور تحت فشار قرار داده بودند. حضور نیروهای انگلیسی در ایران تا پذیرش شرایط ترک مخاصمه و آتش‌بس، در آبان 1297ش ادامه داشت.[16]
 
دولت‌ها و کابینه‌های مختلف در این دوره آشفته تاریخی نتوانستند برای حل مشکل نان و غلات کاری بکنند و مردم نیز ناتوان، خسته و مستأصل، دست از اعتراض کشیدند و منتظر طبیعت ماندند تا روزگار تلخ آنان را شیرین کند. سرانجام در رمضان سال 1297ش، پس از تجربه یک سال زراعی نسبتا خوب برای گندم و جو، غلات و نان فراوان شد. یک ماه بعد عده‌ای به بهانه وضعیت نان در مسجد شاه تحصن کردند، اما نان بهانه بود و دعوای اصلی میان هواداران وثوق‌الدوله و صمصام‌السلطنه برای کسب قدرت بود که به بازگشت وثوق‌الدوله به ریاست وزرا منجر شد.[17] به گفته عین‌السطلنه حکایت نان در آن دوره سرفصل تمامی برنامه‌های دولت و بهانه تغییرات کابینه بود و البته دولت‌ها و دولتمردان نیز در این میان منافعی را برای خود جذب می‌کردند.[18]
 
فراوانی غله در تهران قیمت گندم را از خرواری 150هزار تومان به 35 هزار تومان کاهش داد و در برخی شهرها جشن نان برگزار شد. از میان رفتن آفت‌ها و فروکش کردن جنگ جهانی اول، اوضاع ایران را از اوایل سال 1937م باثبات کرد و قیمت‌ها کاهش یافت و ارزاق و غلات فراوان شد.
  
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. بی‌طرفی ایران، مراسلات و مذاکرات متعاطیه بین دولت علیه و دول خارجی، تهران، مرکز، 1336، ص 35.
[2]. عصر جدید، ش 56، 8 محرم 1334؛ نشریه مفتش ایران، ش 31، 13 ربیع‌الاول 1334.
[3]. حسین آبادیان، ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1385، ص 87.
[4]. عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، تهران، زوار، 1343.
[5]. عصر جدید، ش 68، 4 جمادی‌الاول 1334.
[6]. روزنامه خاطرات عین‌السلطنه (قهرمان‌میرزا سالور)، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1374، ص 138.
[7]. نشریه ارشاد، ش 124 و 127، 28 ذیقعده 1334.
[8]. محمدقلی مجد، قحطی بزرگ 1917-1919، ترجمه محمد کریمی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1387، صص 212-168.
[9]. روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، همان، ص 158.
[10]. حسین آبادیان، همان، ص 219.
[11]. عبدالله مستوفی، همان، ص 114.
[12]. محمدقلی مجد، همان.
[13]. نشریه فارس، ش 47، 24 جمادی‌الثانی 1336.
[14]. میروشنیکف، ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه دخانیاتی، تهران، ۱۳۴۴.
[15]. نشریه فارس، ش 47، 24 جمادی‌الثانی 1336؛ سیدمحمد کمره‌ای، روزنامه خاطرات، به کوشش محمدجواد مرادی‌نیا، ج 1، تهران، شیرازه، 1382.
[16]. محمدقلی مجد، همان، ص 118.
[17]. عبدالله مستوفی، همان، ص 58.
[18]. روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، همان، ص 253.
 
https://iichs.ir/vdccmeqi.2bqp18laa2.html
iichs.ir/vdccmeqi.2bqp18laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما