«شهید آیت‌الله محمد صدوقی، حامی بزرگ محرومان» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد حجت‌الاسلام و المسلمین غلامحسین ابوئی نجف‌آبادی؛

او در کمک به محرومان، بسیار دست و دلباز بود

زنده‌یاد حجت‌الاسلام و المسلمین شیخ غلامحسین ابوئی نجف‌آبادی، از شاگردان و مصاحبان شهید آیت‌الله حاج شیخ محمد صدوقی یزدی به‌شمار می‌رفت. وی در گفت‌وشنود پی‌آمده، به تشریح شمه‌ای از سیره عملی و اجتماعی آن بزرگ، به اتکای خاطرات خویش پرداخته است
او در کمک به محرومان، بسیار دست و دلباز بود
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
قاعدتا شما از بدو ورود شهید آیت‌الله حاج شیخ محمد صدوقی یزدی به شهر یزد، با ایشان آشنا شدید. این‌طور نیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بله، در سال 1330ش، شهید بزرگوار آیت‌الله صدوقی از قم به یزد آمدند و برای همیشه در این شهر ماندند. در روز ورودشان به یزد، استقبال باشکوهی از ایشان به عمل آمد. جماعت در جاده‌های قدیمی، تا اردکان و حاجی‌آباد پیاده راه ‌رفتند و آیت‌الله صدوقی را همراهی ‌کردند.
 
آیت‌الله صدوقی از چه روی تصمیم گرفتند که به یزد بیایند و در این شهر ماندگار شوند؟
پدرخانمشان مرحوم آیت‌الله کرمانشاهی ــ که پسر عموی ایشان هم بود ــ امام جماعت مسجد حظیره بود و از دنیا رفت. زمانی که مردم برای عرض تسلیت نزد آیت‌الله صدوقی ‌رفتند، از ایشان خواستند برای همیشه در یزد بمانند. عده‌ای از مردم هم نزد آیت‌الله بروجردی رفتند و به ایشان عرض کردند که از آیت‌الله صدوقی بخواهند تا به یزد مهاجرت کنند و درنتیجه ایشان در یزد ماندند. ایشان مسجد حظیره را که مسجدی چوبی بود و ساختمان خرابی هم داشت، بازسازی کردند و فضای آن را توسعه دادند. با حضور ایشان، فعالیت‌های دینی و عمرانی زیادی در یزد شروع شد.
 
آیت‌الله محمد صدوقی یزدی

به خدمات عمرانی آیت‌الله صدوقی در شهر یزد اشاره کردید. ایشان چگونه این فعالیت‌ها را آغاز کردند و آن را توسعه دادند؟
 آیت‌الله صدوقی وقتی به یزد آمدند، مدرسه عبد‌الرحیم‌خان را که تخریب شده بود، بازسازی کردند. آن زمان این مدرسه به دلیل اینکه در بازار قرار داشت، محل رفت‌وآمد بازاریان شده بود. آیت‌الله صدوقی مدرسه را تعمیر کردند و در زیر زمین آن منبع آبی قرار دادند تا طلاب در تهیه آب دچار مشکل نشوند. ایشان مدرسه خان را هم که ساختمان ویرانی داشت، بازسازی کردند. مدرسه خان، از سه قسمت تشکیل شده است. دو قسمت آن، به نام خان ِکوچک و خانِ بزرگ هستند. همان‌طور که عرض کردم، بازسازی مسجد حظیره را نیز انجام دادند. مسجد نجف هم که ساختمان مخروبه‌ای داشت، توسط ایشان مجددا ساخته شد. خاطرم هست که آیت‌الله صدوقی ما را تشویق کردند و گفتند: هر وقت ده‌هزار تومان پول جمع شد، ساختمان مسجد نجف را خراب و بازسازی آن را شروع کنید. پس از مدتی از ما پرسیدند: چه کار کردید؟ چه‌قدر پول جمع شد؟ ما گفتیم: بیست‌هزار تومان. ایشان به ما گفتند: چقدر ترسو هستید! ساختمان مسجد را خراب کنید و فورا به ساخت بنایی جدید مشغول شوید. بحمد‌الله با پیگیری‌ها و تشویق‌ ایشان، ساختمان مسجد به سبک زیبایی ساخته شد.    
 
شیوه تدریس آیت‌الله صدوقی را از جنبه تسلط به مفاهیم و نحوه القای آنها، چگونه دیدید؟
کلاس‌های آیت‌الله صدوقی، بسیار خوب و عمیق بود. ایشان در حین تدریس، به صفحات کتاب نگاه نمی‌کردند و از حفظ و بدون کم و کاست، مطالب را توضیح می‌دادند. بیان خوب و شیرینی داشتند که همه را جذب می‌کرد. گاهی در حین تدریس، قصه و لطیفه هم می‌گفتند، که من بعضی از  آنها را یادداشت می‌کردم.  
 
دیدگاه ایشان درباره کسب علوم جدید چه بود؟
 خاطرم هست یک روحانی که اهل کرمانشاه بود، به یزد آمد. این شخص زبان انگلیسی هم بلد بود و مدتی در مدرسه عبد‌الرحیم‌خان، حضور داشت. او به طلبه‌ها گفت که برای یادگیری زبان انگلیسی نزد من بیایید، پیش آنهایی که ریششان را می‌زنند نروید، من هم ریش و هم عمامه دارم، یادگیری زبان انگلیسی برایتان خوب و مفید است و از این قبیل سخنان. من نزد آیت‌الله صدوقی رفتم و مسئله را با ایشان در میان گذاشتم. پیشنهاد کردم: «هر مبلغی که به طلاب می‌دهید، به این شخص هم بدهید تا برای طلبه‌ها زبان انگلیسی تدریس کند». آیت‌الله صدوقی گفتند: «من با این کار، کاملا موافقم که این شخص زبان انگلیسی درس دهد، اما می‌ترسم معاندین ذهن آیت‌الله بروجردی را برگردانند و وقتی به قم می‌روم، ایشان به من بگویند: چرا سهم امام را برای تدریس زبان انگلیسی خرج می‌کنید؟». درحالی‌که من بعدها در شرح زندگی آیت‌الله بروجردی خواندم که شخصی نزد ایشان آمد و گفت: یکی از بستگان شما زبان انگلیسی یاد می‌گیرد. آیت‌الله بروجردی گفتند: هیچ ایرادی ندارد، کسی که زبان می‌داند، در واقع دو شخصیت دارد!
 
درباره سیره تبلیغی آیت‌الله صدوقی، چه نکاتی در ذهن دارید؟
آیت‌الله صدوقی هم خودشان برای مردم منبر می‌رفتند و هم بانی مجالس زیادی می‌شدند و شخصیت‌های بزرگ را برای سخنرانی دعوت می‌کردند. علاقه بسیار زیادی به امام حسین(ع) داشتند. یک روز واعظی بالای منبر بود و روضه حضرت علی‌اصغر(ع) را می‌خواند. من کنار آیت‌الله صدوقی نشسته بودم. ایشان به‌شدت گریه می‌کردند، به‌طوری‌ که شانه‌هایشان از شدت گریه می‌لرزید! در این گونه مجالس به مفهوم روضه‌ها دقت می‌کردند، ولی از صدای خوب هم لذت می‌بردند. خودشان هم صدای خوبی داشتند و قرآن را با صدا و لحن زیبایی می‌خواندند. نماز و ادعیه را هم، با صدای خوششان می‌خواندند، بالاخص دعای ماه شعبان را با لحن بسیار زیبایی قرائت می‌کردند.    
 
سیره سیاسی آیت‌الله صدوقی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ایشان سرسختانه و شجاعانه با رژیم پهلوی مخالفت می‌کردند، اما مبارزاتشان بدون خودنمایی و اقدامات نمایشی بود. خاطرم هست اولین بار که حضرت امام را دستگیر کردند و به تهران بردند، من در منزل آیت‌الله صدوقی بودم. ایشان لبِ حوض نشسته بودند و آب روی سرشان می‌ریختند و با ناراحتی می‌گفتند: «خدایا رحم کن، این حکومتی‌ها خیلی خونخوارند، خدایا کاری کن این سید اولاد پیغمبر را اذیت نکنند!». البته پس از آن به تهران رفتند و در زمره علمایی بودند که برای استخلاص امام تلاش کردند.
 
معروف است که مأموران امنیتی در یزد، از آیت‌الله صدوقی واهمه فراوانی داشتند. علت این امر چه بود؟
 بسیاری از مأموران دولتی، اصالتا یزدی بودند و به‌خوبی با خلق و خو و شخصیت آیت‌الله صدوقی آشنایی داشتند. دو برادر همسر ایشان هم، سرهنگ بودند. به‌طورکلی قوای نظامی و انتظامی، ملاحظه آیت‌الله صدوقی را می‌کردند و به خاطر صراحت و قاطعیت ایشان، در بسیاری از موارد تسلیم‌شان بودند.
 
 از مراسم 10 فروردین 1357 و پیامدهای آن، که به دعوت آیت‌الله صدوقی برگزار شد، چه خاطره‌ای دارید؟
من در آن روز، در کنار آیت‌الله صدوقی در بالکن مسجد حظیره نشسته بودم و به سخنرانی کوبنده آقای راشد یزدی گوش می‌دادم، که البته ایشان هم به خاطر آن سخنرانی تبعید شدند. طیاره‌ای هم مرتبا بالای سر مسجد پرواز می‌کرد و مأموران قصد داشتند تا از این طریق، مردم را بترسانند. تا پایان سخنرانی آقای راشد، ما همچنان در مسجد بودیم. مردم شروع به شعار دادن کردند. مأموران هم اسلحه‌هایشان را به سمت مردم گرفته بودند. پس از مدتی، صدای تیر‌اندازی به گوش رسید. فرزندم حسین که بعدها اسیر شد، هم آنجا بود. به‌هرحال آیت‌الله صدوقی در آن روز تلاش کردند درگیری‌ها وسیع نشود. این نکته را هم بگویم که اگر کسی در مبارزات و فعالیت‌ها، بی‌گدار به آب می‌زد و دچار انحراف می‌شد، ایشان به او تذکر می‌دادند.
 
آیت‌الله صدوقی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و از یزد، رأی بسیار بالایی آوردند. تحلیل شما از این رویداد چیست؟
بله؛ آیت‌الله صدوقی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، 9/ 98 درصد از آرا  استان یزد را از آن خود کردند. این رأی بالا نشان می‌داد که ایشان در یزد مخالفان کمی داشتند و اکثریت مردم به آن بزرگوار اعتقادِ راسخ دارند. ایشان فراست و زیرکی خاصی نیز داشتند. زمانی که آیت‌الله صدوقی به یزد آمدند، عده‌ای از بزرگان و ثروتمندان شهر جلسه‌ای تشکیل دادند و قصد داشتند برای‌ کمک به مردم، اقداماتی انجام دهند. ایشان هم در آن جمع حضور پیدا کردند. آن روز صورت‌جلسه‌ای نوشته شد و همه حاضران امضا کردند. آیت‌الله صدوقی متن صورت‌جلسه را به منزل بردند و دوباره آن را مطالعه کردند. پس از مطالعه دقیق صورت‌جلسه متوجه شدند که آنها قصد دارند از این طریق ایشان را بدنام و در خلال کارها، مشکلی برایشان ایجاد کنند؛ به همین دلیل به آنها گفتند: «من این متن را به شما نمی‌دهم! اگر می‌خواهید به کارتان ادامه دهید، صورت‌جلسه دیگری برای خودتان تهیه کنید!». خلاصه شهید صدوقی از شرکت در آن جلسه و همکاری با آنها منصرف شدند و البته بعدها گفته بودند که اگر با آنها همکاری می‌کردم، در همان ابتدا به من تهمت می‌زدند و مرا بدنام می‌کردند! این در حالی بود که آیت‌الله صدوقی در کمک به مستمندان و نیز طلاب، بسیار دست و دلباز بودند. اگر متوجه می‌شدند که طلبه‌ای مشکل مالی دارد یا بیمار است، علاوه بر شهریه، مبلغی به عنوان کمک به او می‌دادند.
 
خبر شهادت آیت‌الله صدوقی را چگونه دریافت کردید؟
آن روز من در مسجد ملا‌اسماعیل بودم که ناگهان صدای انفجاری مهیب را شنیدیم. همه مردم دویدند تا ببینند چه خبر است! ما هم به منزل آیت‌الله صدوقی رفتیم تا از ماجرا با‌خبر شویم. پاسداری آنجا بود که با حالتی عادی و معمولی گفت: «آیت‌الله صدوقی به رحمت خدا رفتند!». از لحن آن پاسدار، بدم آمد. بعد همگی به بیمارستان افشار رفتیم. جنازه آیت‌الله صدوقی را به سرد‌خانه بیمارستان برده بودند. در آنجا افراد با هم صحبت می‌کردند که بعد از شهید صدوقی چه کسی روی کار خواهد آمد. من گفتم: به نظر من شایسته‌ترین فرد آیت‌الله خاتمی هستند، که بعد از مدتی همین طور هم شد.
https://iichs.ir/vdcg379x.ak9tu4prra.html
iichs.ir/vdcg379x.ak9tu4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما