زندگی و زمانه آیت‌الله عباس واعظ طبسی؛

بهلول دوم خراسان

با سخنرانی‌های افشاگرانه‌اش در اوایل دهه ۱۳۴۰ در مکان‌هایی مانند بیت آیت‌الله قمی، سرای محمدیه در بازار بزرگ و مسجد بنّاهای مشهد، به چالشی جدی برای ساواک خراسان تبدیل شد؛ به‌صورتی که شهربانی مشهد طی گزارشی درباره سخنرانی‌های ایشان گفته است: «در منبر خود بسیار تندروی می‌نماید و در هر محل دیگری منبر برود، به همین نحو خواهد بود»
بهلول دوم خراسان
 
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ آیت‌الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی در بهمن‌ماه سال 1314ش و در بحبوحه فرمان کشف حجاب رضاخانی، که مادر متدینه‌اش به علت شرایط سخت آن روزها، خانه‌نشین بود، در خانواده‌ای روحانی در شهر مشهد مقدس به دنیا آمد. پدرش، حاج شیخ غلامرضا طبسی، که در حوزه‌های علمیه مشهد، قم و نجف تحصیل نموده بود از مفاخر و وعاظ مشهد به‌شمار می‌آمد و در امر خطابه و سخن جزء نوابغ کشور محسوب می‌شد.[1] آیت‌الله طبسی، کودکی یک‌ساله بود که پدرش را که تنها 38 بهار از زندگی خود سپری نموده بود، از دست داد و تحت سرپرستی مادرش، که از خاندان مرحوم میرزا حسن ارباب، از تجار معروف یزد بود، پرورش یافت.
 
آیت‌الله طبسی پس از رسیدن به سن تحصیل، که هم‌زمان با سرنگونی رضاخان در شهریور سال 1320ش و اشغال ایران توسط نیروهای روس و انگلیس بود، پای به مدرسه گذاشت. هوش و ذکاوت و فراگیری سریع از همان آغاز در او نمایان بود؛ از‌این‌رو، پس از پایان بردن سیکل اول دبیرستان، رئیس دبیرستان «ابن یمین» از او خواست که دبیرستان را رها نکند تا پزشکی حاذق شود، ولی او با وجود این اصرار تصمیم خود را گرفت تا به جای طبیب «جسمانی»، به طبیبِ حاذق «روحانی»، که جامعه ایران به آن نیاز داشت، تبدیل شود؛ از‌این‌رو شانزده‌ساله بود که وارد مدرسه علمیه «نواب» شد و پس از طی مقدمات، از محضر نام‌آوران حوزه علمیه مشهد مقدس چون حاج شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، آیت‌الله میرزا احمد مدرس یزدی، آیت‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی، آیت‌الله حاج شیخ هاشم قزوینی، آیت‌الله سیدمحمدهادی میلانی و آیت‌الله میرزا حسین فقیه سبزواری بهره برد.[2] تحصیل در حوزه علمیه و تدریس همان دروس، همراه با فراگیری و به‌کارگیری آموزه‌های دینی و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری از محورهای مبارزه تاریخ اسلام، که سرشار از مفاهیم «مقاومت و شهادت» است، از او شخصیتی مبارز و دینی ساخت.
 
آغاز مبارزت؛ الگوگیری از نواب و امام خمینی(ره)
آغاز مبارزات ضداستعماری مردم ایران در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی و برآمدن طلبه جوانی به نام سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی، افقی جدیدی به روی دیدگان ایشان گشود؛ به‌گونه‌ای که حرف‌های نواب در فضای آن روزگار تصویر منبرهای پدر را در او زنده کرد. آیت‌الله طبسی درباره منبرهای آتشین نواب گفته است: «از پشت حرف‌هایش می‌شد قدرت و شکوه و صلابتی را که تعالیم اسلامی به انسان می‌بخشد، تماشا کرد».[3] این اتفاق سبب شد تا مبارزه علنی او و گروهی از دوستانش پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز شود. پس از شهادت نواب صفوی، او گمشده خود را در وجود امام خمینی(ره) یافت و با اندیشه‌های مترقی ایشان آشنا شد. تفسیر روشنگرانه امام از اسلام و رویکرد انقلابی ایشان به دین، درک دقیق و جایگاهی ممتاز برای پیروان و طرفداران او فراهم کرد.
 
به همین دلیل، آقای طبسی که در آن زمان طلبه‌ای ۲۶ ساله و ملبس به لباس روحانیت بود، با سخنرانی‌های افشاگرانه‌اش در اوایل دهه ۱۳۴۰ در مکان‌هایی مانند بیت آیت‌الله قمی، سرای محمدیه در بازار بزرگ و مسجد بنّاهای مشهد، به چالشی جدی برای ساواک خراسان تبدیل شد؛ به‌صورتی که شهربانی مشهد طی گزارشی درباره سخنرانی‌های ایشان گفته است: «در منبر خود بسیار تندروی می‌نماید و در هر محل دیگری منبر برود، به همین نحو خواهد بود».[4] بارها توسط ساواک خراسان، شهربانی و کمیسیون امنیت استان مورد مؤاخذه، بازجویی و بازداشت قرار گرفت و بنا بر کمیته اطلاعاتی استان، ممنوع‌المنبر شد. از دهه ۱۳۴۰ که سرآغاز مبارزات امام خمینی بود، ایشان در مجالس روضه‌خوانی و ایام عزاداری، بر فراز منبر، سخنانی انتقادی علیه مقامات عالی‌رتبه دولتی ایراد می‌کرد و مردم را به مقاومت در برابر برنامه‌های اصلاحی دولت تشویق و از سخنان شاه انتقاد می‌نمود.[5] بازداشت‌های مکرر و زندانی شدن او در زندان «قزل‌قلعه»، وی را از ادامه راه بازنداشت؛ بنابراین افزون بر محدودیت سخنرانی، او را از دریافت گذرنامه و سفر حج نیز محروم کردند. منع سفر به مکه، بنا به پیشنهاد ساواک خراسان به اداره کل سومِ تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور، صورت گرفت که بر اساس آن، صلاحیت ۲۲ نفر دیگر نیز به دلیل «فعالیت‌های مضر» رد شده بود.[6]
 
تصویری که از پرونده آیت‌الله عباس واعظ طبسی در ساواک مشهد به‌دست آمده است
تصویری که از پرونده آیت‌الله عباس واعظ طبسی در ساواک مشهد به‌دست آمده است
 
سخنرانی، اعلامیه‌ها و همبستگی با نهضت امام خمینی(ره)
آیت‌الله واعظ طبسی، در دهه 1340، به‌ویژه پس از حمله کماندوهای شاه به مدرسه فیضیه در فروردین سال 1342، و قیام 15 خرداد، همواره از نهضت امام خمینی(ره) حمایت می‌کرد. ساواک که روحیات و فعالیت‌های او را زیر نظر داشت، همواره توصیه می‌کرد از تشکیل جلسات و منبرهای وی جلوگیری شود.[7] با وجود اینها طبسی در 22 خرداد 1349، به‌صراحت
و با شجاعت تمام اعلام کرد: «من مقلد آیت‌الله خمینی هستم. هر کس از من سؤال می‌کند می‌گویم باید از آقای خمینی تقلید کند و از کتاب تحریرالوسیله آقای خمینی بهره ببرند».[8] این شجاعت و رشادت در زمانی که داشتن یک برگ اعلامیه از امام یا سخن گفتن از اسلام انقلابی با زندان و شکنجه همراه بود پیوسته ادامه داشت؛ به‌گونه‌ای که پس از فوت آیت‌الله مصطفی خمینی، فرزند امام، مجلس بزرگداشتی در منزل آیت‌الله طبسی در کوچه ناظر مشهد برگزار گردید و سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد و شیخ محمدرضا محامی و جمعی از طلاب جهت گفتن سر سلامتی به دیدنشان رفتند.[9]
 
همچنین، آیت‌الله طبسی همراه یاران خود، به‌ویژه مقام معظم رهبری، در واکنش به چهلمین روز حادثه قم (انتشار مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات نسبت به امام خمینی و واکنش خشمگین مردم قم) و با توصیه شهید بهشتی، مدارس علمیه مشهد را تعطیل کردند و با تکثیر نوارهای سخنرانی امام خمینی و صدور بیانیه‌هایی در اعلام پشتیبانی از قیام مردم علیه رژیم پهلوی، انزجار خود را از نظام سلطنتی ابراز داشتند. در یکی از این اعلامیه‌ها آمده است:
«به‌منظور بزرگداشت خاطره پرافتخار شهیدان قم و تبریز و به پاس فداکاری‌های بی‌دریغشان در راه تجسم نظام عادلانه اسلام و تحقق اهداف مقدس روحانیت، حوزه علمیه مشهد سال 1357 را با عرض تسلیت به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر(عج) و عموم مسلمانان ایران آغاز نموده و به پیروی از علمای اعلام از انجام هرگونه مراسم تبریک و تهنیت اجتناب خواهد داشت».[10]
 
آیت‌الله عباس واعظ طبسی در کنار آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد در دوران طلبه‌گی
 آیت‌الله عباس واعظ طبسی در کنار آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد در دوران طلبگی
 
  شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
 ماجراهای پس پرده انتشار یک مقاله
 
 گاف بزرگ حاکمیت پهلوی در خودنابودسازی!
 
 پشت پرده مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه»
 
 چرا رشیدی مطلق امام را غیرایرانی نامید؟
 
 اَسرار یک مقاله
 
 انتشار مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه و پیامدهای آن
 
 
 
روحانیان تحول‌ساز؛ مسئولیت‌های قبل و بعد از انقلاب اسلامی
بخشی از روحانیان مبارز کسانی بودند که بین سال‌های 1343 تا 1356، با اقدامات انقلابی خود موجب دمیدن روحیه مذهبی و انقلابی در بین مردم ایران شدند. اقدامات افشاگرانه و سازمان‌دهی تظاهرات، سخنرانی‌های مهیج، حمایت از انقلابیون و ایجاد صندوق قرض‌الحسنه و تسهیم شهریه امام ازجمله کارهایی بود که آقای طبسی همراه یاران دیگر خود در مشهد انجام می‌دادند. سخنرانی در مراسم‌ها، چه در مراسم فاجعه 10 دی 1357 مشهد، محرم، اربعین و همبستگی مردم در راه‌پیمایی میلیونی در حمایت از بازرگان، یکی از مسئولیت‌های آیت‌الله طبسی بود.[11] بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سامان‌دهی مشهد (کمیته انقلاب و سپاه)، به عهده ایشان بود، اما مهم‌ترین مسئولیت ایشان حُکم تولیت آستان قدس رضوی در تاریخ 15 فروردین‌ماه 1359 توسط امام است. امام در بخشی از حکم انتصاب ایشان فرموده‌اند: «نظر به سابقه‌‌ای که جنابعالی در اداره امور آستان قدس ثامن‌الائمه دارید و اعتمادی که دراین‌باره به جنابعالی می‌باشد، به سمت تولیت آن آستان مقدسه منصوب می‌شوید».[12] ازجمله مسئولیت‌های بعدی آیت‌الله طبسی می‌توان به نمایندگی ولی‌فقیه خراسان، مدیریت عالی حوزه علمیه خراسان، عضویت مجلس خبرگان رهبری (از سال 1361) و عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام (از دوره سوم، سال 1375)، اشاره کرد.
 
  شاید این مطلب برای شما هم جالب باشد:
 
 دی‌ماه خونین مشهد
 
 
 
آیت‌الله عباس واعظ طبسی در حال قرائت قطعنامه در یکی از راه‌پیمایی‌های انقلاب در مشهد مقدس
آیت‌الله عباس واعظ طبسی در حال قرائت قطعنامه در یکی از راه‌پیمایی‌های انقلاب در مشهد مقدس
 
فوت و پایان یک عُمر خدمت‌گذاری
آیت‌الله طبسی پس از شرکت در انتخابات 7 اسفند 1394، دچار عارضه مغزی و وقفه تنفسی شد و به اورژانس بیمارستان «امام رضا» مشهد انتقال یافت و سرانجام پس از یک هفته فرو رفتن در کمای عمیق، در ساعت 2 بامداد روز جمعه 14 اسفند 1394 در 80 سالگی درگذشت. مراسم تشییع جنازه و خاکسپاری ایشان در میان سیل عظیم مردم، صبح ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ برگزار شد. مقام معظم رهبری بر پیکر آیت‌الله طبسی نماز خواند و سران سه قوه در این مراسم حضور داشتند. پیکر ایشان در رواق «توحید» در حرم امام هشتم شیعیان به خاک سپرده شد.

 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی، تهران، وزارت اطلاعات؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1394، مقدمه، ص نه.
[2]. فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 462.
[3]. ویژه نامه حرم، آبان 1389، اداره کل روابط عمومی آستان قدس رضوی؛ به نقل از یاران امام به روایت اسناد ساواک، مقدمه، ص یازده.
[4]. سند ش. 5655/ 5، تاریخ 13/ 04/ 1340، در: یاران امام به روایت اسناد ساواک، همان، ص 1.
[5]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 1، تدوین مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1393، ص 37.
[6]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک، ج 4، همان، صص 350-351.
[7]. همان، ج 5، ص 216.
[8]. همان، ص 277.
[9]. سیر مبارزات یاران امام خمینی، همان، ج 8، ص 154.
[10]. اسناد انقلاب اسلامی؛ اعلامیه‌ها، اطلاعیه‌ها، بیانیه‌ها پیام‌ها، تلگراف‌ها و نامه‌های کثیرالامضا مربوط به جوامع روحانی، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 257.
[11]. رمضانعلی شاکری، انقلاب اسلامی مردم مشهد از آغاز تا استقرار جمهوری اسلامی، مشهد، انتشارات امام، 1359، ص 164.
[12]. امام خمینی، صحیفه امام، ج 12، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(س)، 1378، ص 224.
 
https://iichs.ir/vdcefv8w.jh8nxi9bbj.html
iichs.ir/vdcefv8w.jh8nxi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما