در دوران تدریس در دانشکده الهیات دانشگاه آزاد تهران و در ساعات استراحت در دفتر استادان، پیری درویشوار و بذلهگو را میدیدم که همنشینی کوتاه استادان را با کلمات کوتاه و نغز خویش میآراست. در فرصتی با کنجکاوی، جویای اسم و رسم او شدم و دریافتم دکتر محمد غفرانی نام دارد و ادبیات عرب تدریس میکند. او روزی، برگهای از نشریه دانشکده الهیات دانشگاه تهران در دهههای گذشته را به من نشان داد که تصویر دوران جوانی او و شهید آیتالله دکتر بهشتی را به عنوان دانشجویان نمونه آن دانشگاه بر خود داشت. با دیدن این تصویر مترصد فرصتی بودم که شنوای خاطرات ایشان از آن شهید بزرگوار باشم تا بالاخره این فرصت هرچند کوتاه برایم فراهم شد که نتیجه آن گفتوشنود زیر است. او از شهید بهشتی و بسیاری از دیگر نامداران معاصر، خاطراتی ارجمند داشت که به ضبط آنها موفق نشدم و نمیدانم که خود، آنها را قلمی کرد یا خیر؟
بههرروی، این گفتوشنود تاریخی در زمانی منتشر میشود که دکتر غفرانی بدرود حیات گفته و به سوی جهان باقی شتافته است. امیدوارم که انتشار این سند تاریخی موجب شادی روح آن فقید سعید گردد.