سابقه اختلاف شیخ نورالله اصفهانی با رضاشاه به دوره احمدشاه قاجار برمیگردد. در این زمان شیخ از اینکه احمدشاه، رضاخان را وزیر جنگ و فرمانده کل ارتش کرده انتقاد می کند. همزمان در ملاقات با رضاخان، شیخ از ستمگریهای حاکم نظامی اصفهان او را مطلع مینماید و رضاخان را به گرگ آدمخوار تشبیه کرده که این مسئله سبب ناراحتی رضاخان شده و به فاصله کوتاهی اولین سوء قصد به جان شیخ نورالله توسط یک زن کردتبار انجام شده که به سرانجام نمیرسد.
آیتالله نورالله نجفی اصفهانی از فقها و عالمان شهر اصفهان بود که مبارزات گسترده و مؤثری علیه استعمار خارجی و استبداد داخلی در دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول انجام داد. فعالیتها و مبارزات در سه حوزه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود. در حوزه اقتصادی مبادرت به ایجاد شرکتهای تجاری نمود و به مبارزه علیه امتیاز استعماری تنباکو برخاست. در حوزه سیاسی از پیشتازان جنبش مشروطیت بود و همچنین علیه استبداد رضاشاه قیام نمود و در حوزه فرهنگی جلسات بحث و مناظره با مبلغان مسیحی برگزار نمود و مبارزاتی علیه فرقه بابیه انجام داد.
خانواده و تحصیلات
نورالله اصفهانی ثقهالاسلام پسر حاج شیخ محمدباقر پسر شیخ محمدتقی ایوان کیفی از علمای «روشنفکر، باسواد، صاحب نفوذ و متمول درجه اول اصفهان» بود. خانواده او اصالتاً اهل ایوان کیف بودند و چون پدرش بعداً به اصفهان آمد و در محله مسجد شاه ساکن شد به خانواده مسجد شاهی معروف شدند.1 در سال 1287 هـ. ق در اصفهان متولد شد. پدرش از فقها و مراجع نامدار و مادرش علویه زمزم بیگم دختر آیتالله سیدصدرالدین عاملی از مراجع مشهور بود.2 حاج شیخ نورالله شهرت اوست که بر نامش حاج شیخ مهدی غلبه پیدا کرده است ضمن اینکه لقب ثقهالاسلام مربوط به برادر بزرگترش شیخ محمدعلی بود که با فوت او این لقب به نورالله داده شد.3 او مباحث علمی را ابتدا در محضر پدرش آموخت سپس به عتبات رفته و در محضر بزرگانی چون آیتالله میرزا حبیبالله رشتی و آیتالله میرزا حسن شیرازی کسب فیض نمود. همچنین از برادرش آیتالله شیخ محمدحسین نجفی (بهخصوص در سیر و سلوک و عرفان و) تأثیر پذیرفت. پس از تکمیل تحصیل در عتبات عالیات و انجام مراسم حج به اصفهان بازگشت و به تدریس مشغول شد.4
مبارزه با استعمار خارجی
آیتالله نورالله اصفهانی برای مبارزه با استعمارگران خارجی اقداماتی انجام داد که ازجمله این اقدامات مبارزه با امتیاز تنباکو، تاسیس شرکتهای مختلف تجاری و مبارزه علمی و جدلی با مبلغان مسیحی اروپایی مقیم اصفهان بود. اصفهان در طول تاریخ بهخصوص قرن 14 هجری از مراکز مهم سیاست و اقتصاد ایران به رهبری علما و روحانیون بود. بنا بر روایتهایی که در این زمینه موجود است از جمله این روحانیون خانواده متنفذ و مقتدر مسجد شاهی بود شامل سه برادر به نامهای محمدتقی آقا نجفی، محمدعلی ثقه الاسلام و حاجآقا نورالله اصفهانی که این سه برادر رهبری مخالفتها با قرارداد تنباکو را بر عهده داشتند.5 در قیام تنباکو عکسالعمل و قیام مردم و علما در اصفهان نسبت به شهرهای دیگر ایران شدیدتر و قویتر بود؛ بهطوری که چندین نفر کشته و زخمی شدند.6 در این شهر بر خلاف شهرهای دیگر به علت نفوذ علما و روحانیونی مانند نورالله اصفهانی و همچنین وجود ظلالسلطان رفتار کمپانی رژی بهتر بود.7 بهعلاوه در میان علمای ایران این علمای اصفهان بودند که پیشقدم شده و خرید و فروش دخانیات را منع کردند و اغلب مردم از این منع تبعیت نمودند.8 تحریم خرید و فروش کالاهای خارجی و تشویق تجار و بازرگانان داخلی برای تاسیس شرکتهای تجاری ازجمله دیگر اقدامات ضد استعماری نورالله اصفهانی بود. به همین منظور و با حمایت او شرکت اخوت، شرکت مسعودیه، اتحادیه سادات ایران و شرکت اسلامیه تاسیس شدند که شرکت اسلامیه مهمترین آنها و کارش در ارتباط با پارچه و لباس بود و شعب مختلف آن در شهرهای ایران و چند کشور خارجی از جمله هند و آذربایجان دایر شد.9 این شرکت در زمینه تولید داخلی و خودکفایی ملی فعالیت میکرد10 تا کشور را از وابستگی به بیگانگان نجات دهد و یا اینکه آنرا به حداقل برساند. اقدام ضد استعماری دیگر نورالله اصفهانی، بحث، مبارزه علمی با مبلغان مسیحی بود که از اروپا به هندوستان رفته و پس از آموختن زبان فارسی در آنجا به اصفهان آمده و در آنجا به تبلیغات و مبارزه علمی علیه اسلام پرداختند که در مقابل آنها نورالله اصفهانی به همراه برادرش آقا نجفی قرار گرفتند و به این منظور ضمن اینکه افرادی را برای مناظره با مبلغان مسیحی انتخاب نمودند در محله جلفای اصفهان که محل زندگی سردسته مسیحیان بود انجمن صفاخانه را تأسیس نمودند و سپس روزنامه الاسلام را منتشر ساختند. این روزنامه به عنوان سخنگوی انجمن صفاخانه به مناظره و بحث وجدل با مبلغان مسیحی مبادرت مینمود.11
آیتالله نورالله اصفهانی و مبارزه با استبداد داخلی
الف. مشروطیت
در اصفهان که همیشه بهصورت سنتی مرکز مقاومت روحانیت برضد حکومت بود روند مشروطهخواهی متأثر از جنبه مذهبی و دینی بود که علت این امر تعلیم و تربیت عده زیادی از علما، نویسندگان، شعرا و عرفا در اصفهان بود که ضمن سکونت در محلات مختلف این شهر روحیه مذهبی را در مردم پرورش میدادند. در این مورد فعالیتها و تلاشهای مرحوم محمدباقر شفتی فقیه بزرگ اصفهان، پدر نورالله اصفهانی بسیار تأثیرگذار بود. همچنین مسئله خودکفایی اقتصادی و هنر صنعتگران و تولیدکنندگان اصفهان هم نقش مهمی را در دوران مشروطیت ایفا نمود12 که در این مورد در بخش مبارزه با استعمار خارجی به تلاشها و اقدامات نورالله اصفهانی اشاره شد.
تحریم خرید و فروش کالاهای خارجی و تشویق تجار و بازرگانان داخلی برای تاسیس شرکتهای تجاری از جمله دیگر اقدامات ضد استعماری نورالله اصفهانی بود. به همین منظور و با حمایت او شرکت اخوت، شرکت مسعودیه، اتحادیه سادات ایران و شرکت اسلامیه تاسیس شدند که شرکت اسلامیه مهمترین آنها و کارش در ارتباط با پارچه و لباس بود و شعبات مختلف آن در شهرهای ایران و چند کشور خارجی از جمله هند و آذربایجان دایر شد.
گزارشها در مورد تحولات مشروطیت اصفهان همگی برنقش مؤثر و اصلی حاجآقا نورالله در معرفی و آشنا کردن مردم با مشروطیت تأکید دارند. او به همراه برادرش آقا نجفی از همان آغاز تحولات و مهاجرت کبری به قم خود را به این شهر رسانده و با مشروطهخواهان همراه شدند و با تلاشهای او بود که مردم اصفهان با مشروطیت همراه شدند و ظلالسلطان هم مجبور شد دستور تشکیل انجمن ولایتی اصفهان را بدهد که در این انجمن نورالله اصفهانی به نقشآفرینی مینمود مؤثری مینمود.13 قبل از تشکیل انجمن ولایتی حاجآقا نورالله با اتحاد با سران بختیاری حکومت استبدادی اصفهان را از بین برده و ضمن برطرف کردن اختلافات داخلی ایل بختیاری و برطرف کردن اختلافات آنها با قشقائیها آنان را به میدان مبارزه مشروطه در اصفهان و سپس در تهران کشاند.14 در جنبش مشروطهخواهی نورالله اصفهانی اداره سیاسی شهر را از طریق تشکیل انجمن مقدس ملی اصفهان انجام میداد که این قویترین اهرم و قدرت اصلی سیاسی شهر اصفهان بود که ریاستش را خود نورالله اصفهانی برعهده داشت. در این انجمن ظلالسلطان حاکم مستبد اصفهان هم عضو بود که به دروغ ادعای مشروطهخواهی مینمود که در نهایت توسط نورالله اصفهانی از آن اخراج شد.15 در جنبش مشروطیت شیخ نورالله به حدی از قدرت و نفوذ در اصفهان رسید که به شاه نورالله مشهور شد.16 بر اثر همین قدرت و نفوذ؛ علمای عتبات در نامهای به مجلس طبق اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطیت بیست نفر از علمای ایران را بهعنوان هیئت نظارت بر قوانین مجلس معرفی کردند که از اصفهان سیدحسن مدرس و نورالله اصفهانی جزء بیست نفر بودند که در نهایت مجلس، نورالله اصفهانی را به عنوان یکی از اعضای هیئت پنجنفره نظارت بر قوانین مجلس انتخاب نمود و با اینکه شیخ نورالله ابتدا این مسئولیت را پذیرفت اما در نهایت انصراف داد و راهی عتبات شد.17 درباره انقلاب مشروطه نورالله اصفهانی تألیفاتی دارد از جمله رسالهای است درباره فواید مشروطه و همچنین کتاب مقیم و مسافر در بیان حقیقت معنای مشروطه مطلقه.18
ب. قیام علیه استبداد رضاخانی
سابقه اختلاف شیخ نورالله اصفهانی با رضاشاه به دوره احمدشاه قاجار بر میگردد. در این زمان شیخ از اینکه احمدشاه، رضاخان را وزیر جنگ و فرمانده کل ارتش کرده انتقاد میکند که این انتقاد را در حضور احمدشاه بیان میکند. همزمان در ملاقات با رضاخان، شیخ از ستمگریهای حاکم نظامی اصفهان اورا مطلع مینماید و رضاخان را به گرگ آدم خوار تشبیه کرده که این مسئله سبب ناراحتی رضاخان شده و به فاصله کوتاهی اولین سوء قصد به جان شیخ نورالله توسط یک زن کردتبار انجام شده که به سرانجام نمیرسد.19 همچنین هنگام تاجگذاری رضاشاه، نورالله اصفهانی ضمن اهدای یک جلد قرآن به رضاشاه، او را به اجرای احکام اسلام توصیه نمود که این مسئله بار دیگر باعث خصومت رضاشاه با شیخ میشود زیرا رضاشاه کسی نبود که دیگران او را نصیحت کنند.20 مبارزه نورالله اصفهانی با رضاخان متأثر از تجربه چهلساله مبارزاتش در دوران قاجار بود . در این مورد او ابتدا تشکیلاتی بهنام اتحاد اسلام را راه اندازی نمود که هدف این تشکیلات مبارزه با نفوذ فرهنگ، اقتصاد و سیاست غرب در ایران بود.21 نورالله اصفهانی برای همراه نمودن مردم علیه رضاشاه ابتدا به مخالفت با طرح قانون نظام اجباری پرداخت و از آن بهعنوان مقدمه و زمینه برای همراهی مردم با قیامش استفاده نمود. آغاز قیام در اصفهان با تعطیلی بازار همراه بود و در مراحل بعد با هجوم مردم به سوی مراکز حکومتی و نظمیه ادامه پیدا کرد که با خشونت مأموران حکومتی همراه شد.22 در مرحله بعد به دعوت شیخ عدهای از علماء اصفهان، شیراز و سایر ولایات در شهر قم اجتماع نمودند که پریشانی حکومت را در پی داشت.23 مهاجرین در قم «هیئت علمیه و روحانیه مهاجرین قم » را به ریاست حاجآقا نورالله تشکیل دادند. آنها بدون مشورت و تصمیم شیخ نورالله هیچ اقدامی انجام نمیدادند.24 به علت اهمیت این قیام نخستوزیر وقت مخبرالسلطنه و وزیر دربار تیمورتاش برای مذاکره با مهاجرین رهسپار قم شدند و بعد از مذاکرات اولیه ناگاه، شیخ نورالله اصفهانی بیمار شد و خیلی زود دار فانی را در تاریخ دی ماه 1306 وداع گفت و کسانی که به منظور قیام در قم اجتماع نموده بودند به شهرهای خود بازگشتن. 25 فوت ایشان از طرف دولت مورد توجه قرار نگرفت بهطوری که چگونگی و خبر آن در هیچ نشریهای منتشر نشد، اما آیتالله سیدحسن مدرس مجلس ترحیم مفصلی برپا نمود و در جراید به اطلاع مردم رساند.26
پی نوشت:
1. مهدی بامداد، تاریخ رجال ایران قرون 12-13-14، ج4، تهران، بی نا، بی تا، صص 393-394.
2. موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم، 1378، ص6.
3. سیدمصلحالدین مهدوی، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج2، قم، نشرهدایت، 1367، ص11.
4. موسی نجفی، همان، صص 7-9.
5. موسی نجفی؛ رسول جعفریان، سده تحریم تنباکو، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1373، صص 188-189و196و202.
6.ابراهیم صفائی، رهبران مشروطه، بیجا، بینا، بیتا، ص 20.
7. ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، بی جا، بی نا، بی تا، ص47.
8. همان، صص 78-79.
9. سیدمصلحالدین مهدوی، همان، صص 30-36.
10. موسی نجفی، همان، ص 80
11. موسی نجفی، حکم نافذ آقا نجفی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1390، صص 88- 89.
12. موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، صص 76-80.
13. عبدالمهدی رجائی، تاریخ مشروطیت اصفهان، اصفهان، انتشارات سازمان فرهنگی تفریحی، شهرداری اصفهان، 1385، صص 367-371.
14. همان، صص 378-379.
15. موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، صص 82-84.
16. سیدمصلحالدین مهدوی، همان، ج 2، ص 23.
17. عبدالمهدی رجائی، همان، ص 376.
18. سیدمصلحالدین مهدوی، همان، ج2، ص23.
19. سیداسدالله رسا، قیام آیتالله حاجآقا نورالله نجفی اصفهانی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص 87-89.
20. همان، صص 80و82.
21. موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، ص 221.
22. همان، صص 226-227 و ص 233.
23. مهدی بامداد، همان، ص 394.
24. سیداسدالله رسا، همان، ص 85.
25. مهدی بامداد، همان، ص394.
26. سیداسدالله رسا، همان، ص 151. https://iichs.ir/vdcj.temfuqeixsfzu.html