در دوره نخستوزیری ازهاری، اقداماتی انجام شد که از جمله آنها دستگیری عدهای از بزرگان آن روز حکومت پهلوی، نظیر امیرعباس هویدا و نعمتالله نصیری بود. اما افزون بر این دو، چه کسانی و با چه اتهاماتی بازداشت شدند و هدف از این کار چه بود؟
غلامرضا ازهاری، پیش از رسیدن به مقام نخستوزیری در آبانماه 1357، در ارتش شاهنشاهی ایران خدمت میکرد. وی از سال 1312 به دانشکده افسری راه پیدا کرد و پس از طی کردن مدارج عالی، در سال 1336 به درجه سرلشکری ارتقا یافت و به فرماندهی دانشکده جنگ منصوب شد. ازهاری به عنوان نماینده ایران در پیمان سنتو در سال 1345 انتخاب و در دوران ریاست ارتشبد فریدون جم، به عنوان رئیس ستاد ارتشتاران منصوب شد و تا سال 1357 در این سمت باقی ماند.
در نوشته پیش رو، ابتدا به حوادث، اوضاع و احوال ایران و حکومت پهلوی در دوران نخستوزیری کوتاه ازهاری (15 آبان تا 17 دی 1357) پرداخته میشود. با توجه به اینکه حکومت پهلوی در آستانه فروپاشی بود و اعتراضات مردمی روز به روز گسترش پیدا میکرد، دولت ازهاری به قصد آرام کردن این اعتراضات، به سلسله اقداماتی دست زد که یکی از مهمترین آنها، دستگیری عدهای از بزرگان آن روز حکومت پهلوی، نظیر امیرعباس هویدا، نخستوزیر پیشین، و نعمتالله نصیری، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، بود. اینکه چه کسانی و با چه اتهاماتی بازداشت شدند و هدف از این کار چه بود؟ و چه بازتابی در بین مردم خشمگین از حکومت پهلوی داشت؟ و آیا توانست نتایج دلخواه را برای حکومت به ارمغان بیاورد؟ موضوعاتی است که سعی بر آن شده است در این یادداشت به آنها پرداخته شود.
ایران در دوره نخستوزیری غلامرضا ازهاری
با استعفای جعفر شریفامامی در تاریخ 14 آبان 1357، دولت آشتی ملّی سقوط کرد. شاه ایران که تنها چاره را در این اوضاع نابسامان تشکیل یک دولت نظامی میدید، از ارتشبد غلامرضا ازهاری، رئیس وقت ستاد ارتش، خواست تا به عنوان نخستوزیر ایران، تشکیل کابینه دهد. «دولت ازهاری آنچه که از (نظامی) داشت فقط نام بود. از یازده عضو کابینه تنها شش نفر آنها نظامی بودند و از آن میان تنها یک نفر ــ ارتشبد قرهباغی ــ وزن و اهمیتی داشت. هیچ یک از آنها نه پایگاه مردمی داشت و نه پشتیبان و هوادار شخصی. همه بدون استثنا آلت دست شاه بودند.»1
دولت نظامی ازهاری که تنها یک نام از آن باقی ماند و در عمل از همان روز اوّل ناکارآمدی خود را ثابت کرد، در تاریخ 15 آبان 1357 آغاز به کار کرد. در روزهای اول تشکیل دولت، اوضاع اندکی آرام گشت، اما با گذشت تنها چند روز و با تغییر چهره دولت ازهاری، اعتراضات مردمی از سر گرفته شد. نخستوزیر در اولّین گام به اجرای حکومت نظامی در سطح شهر و توقیف مطبوعات اقدام کرد. این اقدامات کاری از پیش نبرد، بلکه اعتصابات نویسندگان و تعطیلی روزنامهها را در پی داشت. در اقدامی دیگر و برای آرام کردن اعتراضات مردمی، دولت ازهاری شروع به دستگیری سران بزرگ حکومتی کرد. (در ادامه به اسامی این افراد و علل دستگیری آنها پرداخته میشود.) این عمل نسنجیده نه تنها کمکی نکرد، بلکه رشته اعتمادی اندکی را که بین سران حکومت بود، از میان برد، امّا شاه حاضر بود برای بقای شاهنشاهی، افراد نزدیک به خود را نیز قربانی کند.
یکی دیگر از حوادث مهم در این دوران، نطق مشهور محمدرضا پهلوی در روز معرفی کابینه دولت ازهاری بود. او با سخنرانی ملتمسانهای به بیقانونی و ظلم و فساد در جامعه اقرار کرد. این سخنرانی، اوضاع را آرام نکرد، بلکه این فرصت را به مخالفان داد تا با جسارت و شجاعت بیشتری به اعتراض و اعتصاب دست بزنند و عملا چرخ اقتصادی کشور را با این اقدامات فلج کنند. «آرامش نسبی بار دیگر شکسته شد. این نکته دیگر به وقوع پیوسته بود که رژیم نه شهامت، نه قدرت، نه وسیله و نه حتی اراده مقابله با مخالفین را با مشت آهنین دارد. حرکت در سراشیب سقوط سرعت گرفت. مخالفان اکنون دیگر چیزی نداشتند ببازند. پیروزی در انتظارشان نشسته بود.»2
در محرم 1357، ازهاری با تشدید حکومت نظامی، اجازه برگزاری هیچ گونه تظاهراتی را در سطح شهر نداد، امّا مردم با فرمان رهبرشان، امام خمینی و بزرگان دیگر، به خیابانها آمدند و دستورات دولت ازهاری را زیرپا گذاشتند. رژیم، از ترس اینکه در روز تاسوعا و عاشورا اوضاع وخیمتر شود، عقبنشینی کرد و کوشید همانند شب عید فطر با مخالفان سازش کند. بنابراین سنجابی، فروهر و 470 زندانی دیگر را آزاد کرد و اجازه داد در همه شهرها مراسم سوگواری برگزار شود.3
با این حرکت دولت و حکومت، تظاهرات عظیمی در روز 19 (تاسوعا) و 20 (عاشورا) آذرماه 1357، در ایران برگزار شد. حسین فردوست در بخشی از خاطرات خود، به این روزها اشاره کرده و نوشته است: «محمدرضا و ازهاری با هلیکوپتر تمام سطح شهر را بازدید کردند. محمدرضا خطاب به ازهاری گفت: "همه خیابانها مملو از جمعیت است، پس موافقین من کجا هستند؟" و ازهاری پاسخ داد: "در خانههایشان!"»4 درهرحال او هم نتوانست حکومت پهلوی را از ورطه سقوط نجات دهد و سرانجام در تاریخ 17 دی 1357، به بهانه بیماری قلبی از نخستوزیری استعفا کرد و چند روز بعد، برای درمان، راهی آمریکا شد.
تظاهرات عظیمی در روز 19 (تاسوعا) و 20 (عاشورا) آذرماه 1357، در ایران برگزار شد. حسین فردوست در بخشی از خاطرات خود، به این روزها اشاره کرده و نوشته است: «محمدرضا و ازهاری با هلیکوپتر تمام سطح شهر را بازدید کردند. محمدرضا خطاب به ازهاری گفت: "همه خیابانها مملو از جمعیت است، پس موافقین من کجا هستند؟" و ازهاری پاسخ داد: "در خانههایشان!"»
دولتمردان حکومت پهلوی در بازدداشت دولت ازهاری
همانطور که پیشتر اشاره شد، دولت ازهاری برای آرام کردن خشم مردم، به بازداشت عدهای از سران حکومت پهلوی دست زد، که این اقدام نسنجیده اوضاع را وخیمتر از گذشته کرد. در این بخش به اسامی برخی از این افراد و سابقه آنها در حکومت پهلوی و اتهامی که برای آن، بازدداشت شدهاند پرداخته میشود:
امیرعباس هویدا، نخستوزیر سیزدهساله حکومت پهلوی، در روز 17 آبان 1357 توسط دولت ازهاری بازداشت و به یکی از اقامتگاههای ساواک منتقل شد. در مورد اتهامات وی و دیگر سران بازداشتی، نظرات متفاوتی ارائه شده است. عدهای معتقدند: «مشاوران شاه به او گفته بودند که برای نجات رژیم و بقای سلطنت باید عدهای قربانی بشوند و شاه که برای بقای خود حاضر بود وفادارترین دولتمردان خود را قربانی کند با دستگیری هویدا و دیگران موافقت کرد.»5 امّا شاه در کتاب پاسخ به تاریخ در باب دستگیری هویدا و دیگر سران، خود را تبرئه کرده و تقصیر را به گردن دولت ازهاری انداخته است: «ازهاری نیز چون مشتاق بود حسن نیت خود را به مخالفان نشان بدهد، فورا دوازده تن از مقامات عالیرتبه را توقیف کرد».6
یکی دیگر از بازدداشتشدگان، نعمتالله نصیری، رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، بود. نصیری که در آن زمان به عنوان سفیر ایران در پاکستان حضور داشت، به دستور حکومت به تهران احضار شد و به زندان اوین انتقال یافت. او با اتهام فساد مالی و دریافت وامهای کلان از حکومت و در پی دستور محمدرضا برای انحلال کامل ساواک و برخورد با سران این سازمان، بازداشت شد.
منوچهر آزمون، نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملّی و وزیر کار و امور اجتماعی در کابینه هویدا بود. او نیز به همان اتهامات مشابه هویدا و نصیری، بهخصوص اتهام فساد مالی و دریافت وامهای کلان، توسط دولت ازهاری بازداشت شد.
عبدالعظیم ولیان، وزیر تعاون و امور روستاها، وزیر اصلاحات ارضی، استاندار خراسان و نایبالتولیه آستان قدس رضوی، در دولت ازهاری، به اتهام فساد مالی دستگیر و بازداشت شد.
داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت جمشید آموزگار و همچنین قائممقام دبیر کل حزب رستاخیز بود. او نیز به همان اتهامات و اهداف مشابه، دستگیر شد.
غلامرضا نیکپی، از اعضای اصلی حزب ایران نوین، معاون نخستوزیر در دولت هویدا، وزیر آبادانی و مسکن در کابینه هویدا و شهردار تهران بود که در سال 1357 طی حکمی از جانب محمدرضا پهلوی به نمایندگی شهر اصفهان منصوب شد. او در جریان دستگیری سران در دولت ازهاری، بازداشت شد و به زندان قصر انتقال یافت.
سپهبد جعفرقلی صدری، رئیس سابق شهربانی کشور، به اتهام سوء استفاده از مقام و موقعیت خود و همچنین از دلایل اصلی آشوب و ناآرامیهای اخیر به علت اقدامات نادرست، توسط دولت ازهاری بازداشت شد.
دکتر منوچهر تسلیمی، معاون سازمان اطلاعات و امنیت کشور در سال 1346 و وزیر بازرگانی در دولت هویدا، در دوره نخستوزیری ازهاری دستگیر و بازداشت شد.
از بین این افراد، عدهای در همان روزهای پایانی حکومت پهلوی از کشور گریختند و عدهای دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دادگاههای انقلاب محاکمه شدند.
فرجام
دودمان رو به سقوط پهلوی، برای بقا و ماندگاری حاضر به انجام دادن هرکاری بود. این امر را میتوان با اشاره کوتاهی که در این نوشته به دوران نخستوزیری ازهاری شد، دریافت. بازداشت سران حکومتی با اتهامات فساد مالی و خارج کردن ارزهای دولتی از کشور، اشتباهی بود که با دستور محمدرضا پهلوی و در زمان نخستوزیری ازهاری به اجرا گذاشته شد. اکثر این افراد در زمان زمامداری، مجری بیچون و چرای اوامر شاه بودند و دستگیری و بازداشت این افراد به معنای زیر سؤال بردن تمام سیاستهایی بود که حکومت توسط این افراد و نهادهایشان اجرایی کرد؛ دیگر آنکه محمدرضاشاه به قصد آرام کردن مردم به چنین اقدامی دست زد که نتیجه عکس داد. مردم با این عمل، خود را پیش از پیش به پیروزی نزدیکتر دیدند و در اعتراضات خود مصممتر شدند. این تصمیم، فرصت کافی در اختیار برخی دیگر از سردمداران حکومتی گذاشت که از کشور خارج شوند و حکومت رو به سقوط را به حال خود رها کنند. بازتاب این دستگیریها در خارج از کشور نیز بسیار گسترده بود و کشورهای دیگر از جمله آمریکا را مجاب کرد که این حکومت دیگر راه بازگشتی برای خود نگذاشته است.
مایکل ویر از قول آنتونی پارسونز نقل میکرد که شاه از هویدا به عنوان یکی از عوامل فساد نام برده، ولی تأکید کرده است که «هویدا هرگز محاکمه نخواهد شد؛ چون این کار معنایی جز محاکمه رژیم نخواهد داشت»
شماره آرشیو: 477-461-الف
پی نوشت:
1. جهانگیر آموزگار، فراز و فرود دودمان پهلوی، ترجمه اردشیر لطفعلیان، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1375، ص 461.
2. همان، ص 462.
3. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1392، ص 643.
4. حسین فردوست، ظهور و سقوط حکومت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1371، ج 1، صص 589-590.
5. محمود طلوعی، صد روز آخر، تهران، نشر علم، 1378، ص 35.
6. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، مترجم، 1371، ص 350. https://iichs.ir/vdcg.z97rak9wtpr4a.html