اهمیت زندان قزل قلعه از منظر زندانیان سیاسی دوره پهلوی؛

خاطراتی دردآور از قورخانه قاجاری

قزل قلعه یا «قزل قلاع» از ابنیه تاریخی زمان قاجار بود که سرنوشتی تلخ در سیر تحولات تاریخی و سیاسی ایران یافت. تا زمان پهلوی اول از این مکان برای انبار کردن مهمات استفاده می‌شد، اما در دوره ریاست تیمور بختیار بر ساواک، اتفاقاتی رخ داد که باعث تغییر کاربری این قورخانه شد
خاطراتی دردآور از قورخانه قاجاری
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ زندان قزل قلعه یا «قزل قلاع» از ابنیه تاریخی زمان قاجار بود که سرنوشتی تلخ در سیر تحولات تاریخی و سیاسی ایران یافت. این زندان که بخشی از تاریخ سیاسی ایران به‌ویژه از کودتای 28 مرداد 1332 تا 1350 را در خود نهان داشت، پس از انقلاب اسلامی تخریب شد، اما رجوع به اسناد و شواهد مختلف از جایگاه این زندان به‌ویژه در جریان مبارزات ضد پهلوی حکایت دارد. این نوشتار نگاهی دارد به این زندان از منظر زندانیان سیاسی.
 
موقعیت جغرافیایی زندان
زندان قزل‌قلعه‌ ساختمان قلعه‌مانندی در محله‌ امیرآباد (کارگر شمالی) بود که در زمان قاجاریه همچون پادگان‌های امروزی محل استقرار افراد نظامی بود. دیوارهای بلند و خشتی در اطراف با درهای چوبی به ارتفاع حدود پنج، شش متری داشت.[1] در ابتدا امیرکبیر در زمان صدارتش این مکان را برای دوران فراغت و تفریح خود بنا کرد. ناصرالدین‌شاه نیز از آن به‌عنوان منطقه تفریحی استفاده می‌کرد، اما بعدتر دستور احداث قورخانه برای نگهداری وسایل لشکری را در قسمتی از این محل داد.[2] تا زمان پهلوی اول از این مکان برای انبار کردن مهمات استفاده می‌شد تا اینکه پس از کودتای 28 مرداد 1332 به دلیل افزایش دستگیری‌های گروهی مخالفان رژیم پهلوی، زندان قصر گنجایش این حجم از زندانیان را نداشت و نیاز به یک زندان جدید احساس شد؛[3] ازاین‌رو، تیمور بختیار، نخستین رئیس ساواک، تصمیم گرفت قزل‌قلعه را با تغییرات اندک به زندان تبدیل کند.[4] بدین‌ترتیب این قورخانه به زندان قزل قلعه تبدیل شد و در اختیار ساواک قرار گرفت. زندان قزل قلعه در سال 1350 تعطیل شد. در سال 1360، به دستور دولت موقت این زندان را به طور کامل تخریب و در آنجا میدان میوه و تره‌بار برپا کردند.[5]
 
ویژگی‌های زندان قزل‌قلعه
زندان قزل‌قلعه مستطیلی‌شکل بود. در دو ضلع آن سلول‌های انفرادی و در میان آن حیاط و بخش عمومی که شامل چند اتاق بود، قرار داشت.[6] به گفته آیت‌الله خامنه‌ای، که در تاریخ 13 بهمن 1343، در دستگیری دوم، پس از یک شب توقیف در پادگان سلطنت‌آباد، تحویل زندان قزل‌قلعه شدند، سلول این زندان مستطیل‌شکل بود، سکویی داشت برای نشستن و خوابیدن. یک روزنه‌ بالای سلول داشت که با پوششی بسته می‌شد و چراغ کم‌سوی شانزده واتی که کمک حال چشم زندانی بود.[7] هاشمی رفسنجانی نیز از حیاط آسفالت‌نشده و بیابانی زندان و اینکه با زندان اوین و قصر خیلی تفاوت داشت سخن گفته است. از نظر هاشمی زندان قصر درخت، باغچه و امکانات بیشتری داشت.[8]
 
این زندان حداکثر سیصد نفر را در خود جای می‌داد. رئیس این زندان نیز استوار باسابقه ارتشی به نام ساقی با لهجه غلیظ ترکی بود که در میان زندانیان مشهور بود. او را فردی ملایم و بی‌طرف نسبت به زندانیان معرفی کرده و گفته‌اند که می‌کوشید امکانات مناسبی برای افراد محبوس فراهم کند و مخالف سخت‌گیری‌های شدید در مقابل زندانی‌ها بود. به همین دلیل بود که زندان قزل‌قلعه را به نسبت زندان اوین به ریاست استوار حسینی، هتل ساقی می‌نامیدند.[9]  استوار ساقی در سال 1353 بازنشست شد و از کار دولتی کناره گرفت.[10]
 
زندانیان قزل‌قلعه
در این زندان با اینکه بسیار قدیمی و کوچک بود، معمولا زندانیان بااهمیت را نگه‌داری می‌کردند. آنها را پس از پایان یافتن بازجویی، تا فاصله بازپرسی و دادگاه به این زندان منتقل می‌کردند.[11] این شیوه تا زمان افتتاح زندان اوین در سال 1349 معمول بود، اما بعد از بازگشایی اوین، معمولا زندانیانی را که اهمیت بیشتری برای ساواک داشتند، به آنجا می‌بردند و پس از پایان یافتن بازجویی، تا فاصله بازپرسی و دادگاه به زندان قزل قلعه منتقل می‌کردند.[12]

نگاهی به فهرست 173 زندانی سیاسی قزل قلعه در دوران پهلوی نشان می‌دهد اغلب زندانیان از روحانیون سرشناس بودند. افرادی مانند آیت‌الله خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، سیدمصطفی خمینی، سیداحمد خمینی، محمد منتظری، سیدمحمد قاضی طباطبائی، مهدوی کنی، جعفر شجونی، عبدالمجید معادیخواه و.... علاوه بر اینها، اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی چون عزت‌الله سحابی، مهدی بازرگان و طاهر احمدزاده نیز در این زندان بودند. حبیب‌الله پیمان، شاهرخ مسکوب، خسرو گلسرخی از دیگر چهره‌های سیاسی بودند که با گرایش‌های مختلف سیاسی در این زندان به سر می‌بردند.[13]
 
حضور این چهره‌های سرشناس که به جریانات سیاسی و مذهبی مختلفی تعلق داشتند در زندان قزل‌قلعه نشان از اهمیت این زندان دارد. هرچند پس از تأسیس زندان اوین از اهمیت این زندان کاسته شد، نمی‌توان جایگاه حساس آن در زمان پهلوی را انکار کرد. به گفته مهدی فتاح‌پور، یکی از زندانیان چپ قزل‌قلعه، این زندان امکانات زندان اوین و کمیته را برای قطع رابطه افراد و نگاه داشتن طولانی در انفرادی هنگام بازجویی نداشت، ولی ظاهری ترسناک داشت؛ سقف بلند راهرو، که موجب پیچیده شدن صدای پای نگهبان‌ها در آن می‌شد، به علاوه قدیمی بودن ساختمان و لامپ‌های کم‌سویی که در جلوی هر سلول نصب شده بود و داخل سلول را نیمه‌روشن می‌کرد، به اضافه صدای بلند و ناهنجاری که از در بند هنگام ورود و خروج سربازها به گوش می‌رسید بر خوفناکی این فضا می‌افزود.[14] توجه به اسامی زندانیان نشان می‌دهد این زندان مختص مردان بوده و زندانی سیاسی زن در آن نگه‌داری نمی‌شده است.
 
به دلیل حضور چهره‌های
سرشناس مبارزه علیه شاه در زندان قزل‌قلعه در بازه زمانی 1320 تا 1340، این زندان همواره در کانون توجه قرار داشت. سخنرانان و روحانیون در مساجد و محافل مذهبی و سیاسی به‌کرات و مستمر به فجایع و خوف و وحشت زندان قزل‌قلعه اشاره می‌کردند و آن را اهرم خشونت و فشار رژیم پهلوی علیه آزادی‌خواهان می‌خواندند.[15] برای مثال آیت‌الله قاضی طباطبائی در 21 مرداد 1343 در مسجد شعبان گفت: «جهاد ما جهاد مسلحانه نیست، بلکه لسانی و قلمی است و در این راه از حبس، تبعید شکنجه و قزل‌قلعه نباید هراس داشته باشیم».[16] از اظهارات زندانیان و خاطرات آنها، علاوه بر ویژگی‌های ظاهری زندان، می‌توان به فضای خوف و وحشت و شکنجه‌های فیزیکی و روانی در این زندان پی برد؛ چنان‌که یکی از زندانیان از روش‌های وحشیانه جهانگیرزاده ــ از استوارهای زندان ــ سخن گفته است که تفریحش بوکس‌بازی با زندانیان دست‌بسته بود.[17] همچنین نقل است که یکی از چشم‌های اسدالله لاجوردی، بر اثر شکنجه‌های زیاد در قزل‌قلعه و ضربه‌هایی که بر سرش زده بودند، آسیب دید.[18] سیدتقی درچه‌ای نیز از شکنجه‌های روحی زندان قزل‌قلعه، که دست‌کمی از آزارهای جسمی نداشت، گفته است؛ برای نمونه او نقل کرده است:
«من نزدیک پنج ماه حمام نرفته بودم. محرومیت از حمام به‌جایی کشیده شده بود که دچار نفرت از خودم بودم و نمازهایم را با عذاب وجدان می‌خواندم. بسیاری از اوقات ناگزیر به تیمم بودم. شکنجه‌های دیگر هم قابل تحمل نبود. گاهی دو یا سه ساعت با خشونت و اعمال شاقه همراه بود. در سلول هنوز چیزی نخورده و استراحت نکرده بودم که دوباره بازجویی تازه‌نفس می‌آمد و کار بازجویی مجدد را شروع می‌کرد. گاهی نیمه‌شب و در حال خواب‌وبیدار بودم که در سلول باز می‌شد و مرا برای بازجویی‌هایی که تا نزدیکی‌های صبح ادامه داشت می‌بردند. تنها بازجویی که نبود، حرکات زشت، فحش، ناسزا و گاهی اوقات همراه با ضرب‌وشتم بود. خسته و کوفته و گرسنه و بی‌خوابی‌کشیده به سلول برمی‌گشتم؛ هنوز چیزی نگذشته بود که دوباره به سراغم می‌آمدند. بازجویی تازه‌نفس منتظرم بود».[19]
 
 زندان قزل‌قلعه
 
حتی برخی چون آیت‌الله خلخالی از وجود خرسی در زندان قزل‌قلعه سخن گفته‌اند که به جان متهمان می‎‌انداختند. افزون بر این، بلند کردن صدای رادیو هنگام پخش موسیقی برای آزار روحانیون و نیروهای مذهبی از دیگر شکنجه‌های به‌کاررفته در زندان قزل‌قلعه بود. دراین‌باره وقتی زندانیان به صورت مکتوب اعتراض می‌کردند پاسخ می‌شنیدند که «نامه را از لوله بخاری به آسمان فرستادیم تا به دست طرف برسد».[20] از یک طرف اسامی زندانیان سیاسی و از طرف دیگر نوع مواجهه و فشارهای جسمی و روحی بر آنها نشان می‌دهد رژیم پهلوی درصدد بود با جمع کردن آنها و شکستن روحیه جمعی، جریان مبارزه را مهار کند، اما برآیند شواهد موجود نشان می‌دهد پیوند میان چهره‌های سیاسی درون زندان‌ها ایجاد یا تقویت می‌شد و باید زندان‌ها را به مثابه محلی برای شکل‌گیری نطفه ائتلاف جریان‌های سیاسی در نظر گرفت.[21]
 
 
جمع‌بندی
زندان قزل‌قلعه در دوره استقرار خود ــ به‌ویژه پس از تبدیل آن به زندان ــ حجم زیادی از خاطره جمعی مبارزان ضد رژیم پهلوی را به خود اختصاص داده است. این زندان به دلیل زندانی شدن 173 تن، که بیشتر آنها از چهره‌های شاخص سیاسی و مبارزاتی آن زمان بودند و شاید بتوان گفت رهبران انقلاب به‌شمار می‌آمدند، اهمیت ویژه‌ای داشت. به‌ویژه که بخش مهمی از آنها در ساختار قدرت جمهوری اسلامی به مهره‌های مهمی بدل شدند. این زندانی‌ها از جریان‌های مختلف سیاسی از مذهبی، ملی و چپ بودند، اما تعداد روحانیون به عنوان یکی از نیروهای مهم و تأثیرگذار در جریان مبارزات، در این زندان بیشتر بود. همین امر از جایگاه حساس و مهم این زندان در جریان مبارزات حکایت می‌کند. از سویی نیروهای مقاومت در قزل‌قلعه حبس و تحت فشار قرار داشتند، ولی از سوی دیگر همین زندان به محلی برای گفت‌وگو، اجماع و ائتلاف میان مبارزان بدل می‌شد و سایر نیروها در خارج از زندان نیز با تکرار مداوم اقدامات رژیم در زندان قزل‌قلعه از آن به عنوان حربه‌ای برای مشروعیت‌زدایی از پهلوی استفاده می‌کردند؛ بنابراین نیروهای انقلابی از تهدید زندان برای خود فرصتی ساخته بودند؛ فرصتی برای تداوم مبارزه.  
 
 
پی‌نوشت‌ها:                                                                                                                                                                                         
[1]. حجت‌الاسلام حاج سیداحمد خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1387، ص 32.
[2]. یعقوب لطفی، قزل‌قلعه زندان سرخ پهلوی، تهران، موزه عبرت ایران، 1391، ص 25.
[3]. همان، ص 30.
[4]. همان، ص 32.
[5]. همان، ص 29.
[6]. پایگاه‌های انقلاب اسلامی (مساجد): مسجد ارک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1390، ص 152.
[7]. هدایت‌الله بهبودی، شرح اسم: زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1391، ص 180.
[8]. «دو دستگیری دو زندان برگرفته از خاطرات دوران مبارزه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی»، مجله شاهد یاران،  ش 39 (سال 1387)، ص 10.
[9]. سال‌های بی‌قرار؛ خاطرات جواد منصوری، تدوین محسن کاظمی، تهران، انتشارات سوره مهر، 1392، ص 121.
[10]. پایگاه‌های انقلاب اسلامی (مساجد): مسجد ارک، همان، ص 152.
[11]. همان‌جا.
[12]. همان، ص 32.
[13]. یعقوب لطفی، همان، صص 242-251.
[14]. خاطرات مهدی فتاپور، «اعجاز یک کلام»؛ قابل دسترسی در:
[15]. یعقوب لطفی، همان، ص 84.
[16]. مساجد آذربایجان شرقی، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1391، ص 15.
[17]. کاوه داداش‌زاده، پادشاه زندان‌ها، تهران، نشر خجسته، 1389، ص 28.
[18]. عزت‌الله سحابی، نیم‌قرن خاطره و تجربه، ج 1، تهران، فرهنگ صبا، 1386، ص 300.
[19]. عبدالحریم اباذری، در وادی عشق؛ خاطرات سیدتقی درچه‌ای، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، صص 230-234.
[20]. صادق خلخالی، خاطرات شیخ صادق خلخالی، تهران، نشر سایه، 1385، ص 175.
[21]. «دو دستگیری دو زندان؛ برگرفته از خاطرات دوران مبارزه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی»، همان، ص 11.
https://iichs.ir/vdcgwn9x.ak9nx4prra.html
iichs.ir/vdcgwn9x.ak9nx4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما