حجتالاسلام طالب حسین خزرجی از دوره اقامت زندهیاد آیتالله محمدعلی تسخیری در نجف، با وی آشنا شد و سالها بعد از سوی آن بزرگ، برای تبلیغ معارف شیعی راهی کشور برزیل گشت. خزرجی در گفتوشنود پیآمده، از موانعی گفته است که در مسیر ادای وظیفه، پیش روی آن عالم تقریباندیش قرار داشت
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ در منش و شخصیت زندهیاد آیتالله محمدعلی تسخیری، چه خصالی برجسته و ممتاز مینمود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. مرحوم آیتالله تسخیری دارای قلبی رئوف، اخلاقی والا و مخصوصا آرامشی ویژه بود. بهوفور از توشه فرهنگ، معارف اسلامی و نیز افکار و عقاید محکم بهره میبرد و هرگز دچار انفعال نمیشد. شخصیتی منحصربهفرد، متقی، زاهد و در یک کلام مؤمن بود. در کار خود، اخلاصِ بسیار داشت و از جان و دل سخن میگفت. همواره از این دغدغه برخوردار بود که استکبار جهانی چگونه از ضعفهای امت اسلامی استفاده میکند و بسیار علاقه داشت که مذاهب گوناگون، به هم نزدیک شوند و اتحاد پیدا کنند.
از منظر آیتالله تسخیری، تقریب مذاهب اسلامی چه مفهومی داشت؟
از نظر آیتالله تسخیری، تقریب مذاهب اسلامی حکم نماز و روزه را داشت و واجب بود! ایشان در عمل نیز، به این باور پایبندی شدید نشان میداد. آن بزرگوار از لحاظ عقیده به این امر، به قدری محکم بود که اگر منصب کوچکی را دراینباره به وی میدادند، با تلاش خستگیناپذیر خویش آن جایگاه را ارتقا میداد. ایشان حرکت تقریبی را بر اساس شیوه اهلبیت(ع) به پیش میبرد و به همین دلیل، در کار خود توفیق داشت. من هرگز ایشان را خسته یا ناراحت ندیدم. بیتردید مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهلبیت(ع) و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ثمره سالها تلاش گسترده ایشان است. انسانی بسیار عالم، بافرهنگ، آگاه به زمان و نویسنده و مترجمی زبردست بود و آثار باقیمانده از او، ذخیرهای ارزشمند برای اندیشمندان اسلامی است. با اینکه بدنش ضعیف بود، اما با همّت والا کارهایش را به پیش میبرد؛ برای نمونه، حتی در موقعی که بیمار شد، مسائل مربوط به کشور برزیل را رها نکرد و با وجود دوری راه، به آنجا میآمد تا به مشکلات رسیدگی کند.
ایشان علاوه بر تقریب مذاهب اسلامی، به گفتوگوی ادیان نیز میاندیشید و برای تحقق آن، اقدامات فراوانی انجام داد. ارزیابی شما دراینباره چیست؟
گفتوگوی ادیان در مقایسه با تقریب مذاهب اسلامی، دامنه گستردهتری دارد. ایشان معتقد به تعامل با دیگر ادیان بود؛ زیرا همه را در انسانیت شریک میدانست. گفتوگوی ادیان آسمانی امر بسیار مهمی است؛ زیرا دوری پیروان ادیان مختلف از یکدیگر، تاکنون به بشر صدمات جبرانناپذیری زده است. پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) هم، با مسیحیان و یهودیان گفتوگو میکردند و این یک سنّت پسندیده اسلامی است. از سوی دیگر دشمنان اسلام تلاش میکنند بین ادیان و مذاهب مختلف اختلاف بیندازند و آنها را تضعیف کنند.
از منظر شما و با توجه به تجربه زیسته آیتالله تسخیری، افقهای پیش رو و موانعِ مسیر تقریب مذاهب اسلامی کدام است؟
در سالهای گذشته و در نشستهای علمای شیعه و سنی، برای حفظ وحدت اسلامی بحثهای زیادی شده است، اما این افراد درصد کمی از جامعه خود را تشکیل میدهند و در کشورهای خویش نیز، قدرت تصمیمگیری و نفوذ چندانی ندارند؛ لذا تصمیمات این نشستها، در نقاط مختلف جهان اجرا نمیشوند که این خود، بزرگترین مانع بر راه وحدت است. بسیاری از افراد از اصول تقریب اطلاعی ندارند و برخی از گروههای مسلمانان، نهتنها اجازه نمیدهند که این تصمیمات در کشورهایشان مطرح و اجرا شود، بلکه در راه تقریب سنگاندازی هم میکنند! مانع مهم دیگر در این مسیر، ناآگاهی و جهل مردم است. دشمنان اسلام علاقه دارند که همیشه شیعه و سنی، با هم اختلاف داشته باشند. امام خمینی فرمودند: هر کسی که بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کند، مسلمان نیست و خود را به طاغوتها و سازمانهای اطلاعاتی بینالمللی فروخته است!... این افراد اهداف دشمنان اسلام را پیاده میکنند و متأسفانه روی اکثریت جامعه، تأثیر نیز میگذارند. استکبار جهانی نمیخواهد که مسلمانان با یکدیگر متحد شوند و در راستای تفرقهافکنی بین آنان، تلاشی پردامنه انجام میدهد. دشمن به علمای تقریباندیش تهمت میزند تا مانع رسیدن صدای آنها به گوش مردم باشد. آیتالله تسخیری در مسیر ناهموار تقریب، رنجهای فراوانی را متحمل شد، تا جایی که برخی او را کافر خواندند! هر کسی که بخواهد در راه وحدت قدم بردارد، باید خود را قربانی کند! ایشان ابدا خودش را در نظر نمیگرفت، بلکه فقط اسلام و قدرت آن برایش اهمیت داشت؛ لذا به هیچ یک از موانعی که بر سر راهش قرار میگرفت، توجه نمیکرد و از اتهامات متعددی که به ایشان میزدند، ناراحت و ملول نمیشد. انسانی فوقالعاده صبور بود.
و سخن آخر؟
من آیتالله تسخیری را استاد، مربی و مرجع خود میشناختم و درباره مشکلات مختلف، با ایشان دردِ دل میکردم. آن بزرگوار هرگز از شنیدن این مطالب ناراحت نمیشد و همواره میکوشید راه حلی مناسب پیدا کند. ما از قدیم و دوره اقامت در نجف، با هم در ارتباط بودیم. موقعی که از من خواست تا به برزیل بروم، به من فرمود: مراکز تشیع، باید به مراکز محبت اهل بیت(ع) تبدیل شود. همواره توصیه میکرد افکار و محبت اهل بیت(ع) را منتشر کنم و هر بار که مرا میدید، میپرسید که وضعیت مراکز اسلامی برزیل چگونه است و چه فعالیتهایی دارد؟ من هم مشکلات را میگفتم و ایشان راه حل ارائه میداد. اینها باقیاتالصالحات آن عالم بزرگوار است.