بررسی زندگی شهرام پهلوی‌نیا؛

والاگهر غارتگر

والاگُهَر لقبی اشرافی بود که در دربار پهلوی به خواهرزاده‌های محمدرضا پهلوی، یعنی افرادی که نسبتشان با خاندان پادشاهی از طرف مادر بود، اعطا می‌شد. یکی از این «والاگهران» بهترین و به‌روزترین تجهیزات ردیابی را در اختیار داشت و با علاقه خاصش به سفر به مناطق بکر، کارهایی کرد که افشای آنها حتی سازمان مجاهدین را به ربایش او ترغیب کرد
والاگهر غارتگر

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ شهرام پهلوی‌نیا، که نام قوامی را هم در کنار نام و نام خانوادگی خود یدک می‌کشید، در فروردین سال 1319ش به دنیا آمد. در نهایت او نام خانوادگی پهلوی‌نیا را برای خود انتخاب کرد. او فرزند محمدعلی قوام و اشرف پهلوی، خواهر محمدرضا پهلوی، بود. زندگی پدر و مادر شهرام چندان به درازا نکشید و یک سال بعد از تولد او و در شهریور سال 1320ش، که مصادف با سقوط رضاشاه و روی کار آمدن محمدرضا بود، این دو از یکدیگر جدا شدند. این ازدواج با فشار رضاشاه انجام شده بود و به همین دلیل چندان به درازا نکشید. جد پدری او، یعنی ابراهیم‌خان قوام، سابقه نمایندگی در مجلس شورای ملی و استانداری فارس را در کارنامه داشت. از سمت مادری نیز نوه رضاشاه و ملکه تاج‌الملوک به‌شمار می‌آمد.
 
شهرام خود در سال 1345ش با نیلوفر افشار ازدواج کرد و در سال 1348ش صاحب پسری به نام کورش شد. شهرام البته ازدواج دیگری را نیز در زندگی تجربه کرد که با دختر عمه‌اش با نام ناز علم بود و دختر اسدالله علم نیز به‌شمار می‌آمد. از ازدواج این دو نیز پسری با نام ابراهیم در سال 1353ش به دنیا آمد.[1] 
 
شهرامشهرام پهلوی‌نیا (قوام) و همسرش نیلوفر افشار
شماره آرشیو: 1446-11ع
 
روی آوردن به تجارت عتیقه
شهرام از دوران نوجوانی و به واسطه نزدیکی به خاله و شوهر خاله‌اش، یعنی شمس و مین‌باشیان، به اجناس عتیقه علاقه‌مند شد. او وقت کمتری را با مادر خود، اشرف، می‌گذارند و بیشتر با خاله و شوهر خاله همراه بود. در دهه 1340ش بود که به صورت رسمی وارد این حوزه از فعالیت شد و کار فروش عتیقه ایرانی به کلکسیونرهای خارجی را در پیش گرفت. فعالیت او در زمینه کشف عتیقه از چشم ساواک نیز پنهان نماند و گزارش‌های مبسوط و مفصلی از فعالیت شهرام پهلوی‌نیا در زمینه قاچاق وسایل عتیقه در دسترس است. در هر جایی که اخبار مربوط به کشف آثار باستانی در آنجا شنیده می‌شد، شهرام حضور پیدا می‌کرد و از شرق تا غرب کشور هیچ محدودیتی برای فعالیت او وجود نداشت. او بهترین و به‌روزترین تجهیزات ردیابی را در اختیار داشت و به سفر به مناطق بکر و کاوش‌نشده علاقه‌مند بود. علاوه بر این، شهرام پهلوی‌نیا یک شبکه قدرتمند فروش نیز در خارج از ایران داشت. این شبکه، که قاچاق انجام می‌دادند، بسیار به اشیای تاریخی ایران علاقه داشتند و حاضر بودند در قبال کالاهایی که از ایران برای آنها قاچاق می‌شد، میلیون‌ها دلار بپردازند.[2]
 
شهرام  اشراف، شهرام پهلوی‌نیا و احمد شفیق
شماره آرشیو: 1333-11ع
 
یکی از مناطق دلخواه شهرام محدوده سیستان بود. او با توجه به نفوذش، کاوش‌های غیرمجاز بسیاری در این منطقه انجام داد. در یک مورد بود که او دولت وقت، یعنی امیرعباس هویدا، را به دردسر انداخت. شهرام پهلوی‌نیا، که حال نام والاگهر را یدک می‌کشید، به زور اشیای باستانی کشف‌شده در سیستان توسط یک گروه بین‌المللی دانشگاهی را از آنها گرفت و این اشیا را به ژاپن قاچاق کرد، اما رسانه‌ای شدن موضوع و اطلاع افکار عمومی از این ماجرا فشار را بر دولت هویدا دو چندان کرد. در نتیجه او مجبور شد به فکر چاره باشد. وقتی اعتراض‌های مردمی بالا گرفت، هویدا یک کارشناس عتیقه را راهی ژاپن کرد تا قیمت واقعی اشیا را برآورد کند؛ در نتیجه به شهرام پیشنهاد کرد که در ازای دریافت شش‌میلیون فرانک آن عتیقه‌ها را به ایران بازگرداند، اما شهرام دبه کرد و گفت: فقط با گرفتن دوازده‌میلیون فرانک حاضر است این کار را انجام دهد. شهرام به درستی فهمیده بود که ایران از این حیث ظرفیت بسیاری دارد و او از این راه می‌تواند درآمد و سود بسیاری حاصل کند.[3]
 
درهمین‌باره دکتر موسی حقانی گفته است: شهرام پهلوی، پسر اشرف پهلوی، یکی از قاچاقچیان میراث فرهنگی کشور بود و بسیاری از اشیا و اجناس عتیقه را از کشور خارج کرد و کسی هم نمی‌توانست جلوی او را بگیرد و با او برخورد کند؛ زیرا به هر شکل او خواهرزاده محمدرضاشاه بود و از قدرت و نفوذ بالایی در دربار و صحنه سیاسی ایران برخوردار بود.
 
ایشان در ادامه تأکید کرده است که آمریکایی‌ها حدود 50 درصد از اشیای کشف‌شده در این مقطع زمانی را از کشور خارج کردند که بسیاری از آنها به بهانه مطالعه بود و شهرام پسر اشرف نقش بی‌بدیلی در آن داشت.[4] البته شهرام در قاچاق آثار باستانی تنها نبود و همان‌گونه که گفته شد، خاله و شوهر خاله را در کنار خود می‌دید.
 
احسان نراقی نیز در آثار خود به این موضوع اشاره کرده و گفته
است: فروش اشیای قیمتی و تاریخی، غارتی بود که اخبار آن در اروپا بیش از ایران منتشر می‌شد و خریدار داشت و مجموعه‌های ثروتمندان عتیقه‌دوست را پُر و کامل می‌کرد.[5]
 
ماجرای شهرام و کاباره میامی
یکی دیگر از وقایعی که درباره شهرام پهلوی‌نیا شایان ذکر است حضور او در کاباره میامی و ارتباط او با گوگوش و سایر خواننده‌هاست. یک شب هنگامی که قرار بود گوگوش و داریوش اقبالی یک آهنگ را به صورت دونفره اجرا کنند، همسر گوگوش متوجه علاقه اقبالی و گوگوش به یکدیگر شد و به همین دلیل برنامه دو صدایی را به هم زد و مانع از اجرای آن شد. در همین حین شهرام، که در این کنسرت حضور داشت و اوضاع و احوال طبیعی نداشت، تلاش کرد گوگوش را از روی صحنه پایین بکشد و او را در آغوش بگیرد، اما گوگوش، که محافظ شخصی داشت، همراه همسرش مانع این کار شد. ماجرای آن شب که آبروریزی بزرگی بود، توسط نزدیکان شاه و خواهرش اشرف گرفته شد؛ چراکه جامعه ایرانی درباره این مسائل بسیار حساس بود و همین اتفاق می‌توانست پیامدهای سیاسی بسیاری برای محمدرضا پهلوی و اشرف داشته باشد،[6] اما آبروریزی‌های شهرام پهلوی‌نیا فقط به این موارد محدود نمی‌شود و وقایع دیگری نیز درباره او مطرح است.
 
ربایش ناکام شهرام توسط سازمان مجاهدین خلق
حادثه‌ای بسیار مهم دیگر درباره شهرام پهلوی‌نیا داستان ربودن او به دست عوامل سازمان مجاهدین خلق است. این اتفاق در سال 1350ش و هنگامی رخ داد که سازمان مجاهدین خلق مشغول مبارزه با نظام شاهنشاهی و سلطنت محمدرضا پهلوی بود. در واقع این سال‌ها دوران اختناق و انسداد سیاسی بود و گروه‌ها و سازمان‌های مخالف شاه، قصد ضربه زدن به رژیم شاهنشاهی را داشتند. در هر صورت این ربایش را یکی از اعضای این سازمان، که از قضا مربی جودوی شهرام پهلوی‌نیا بود، برعهده گرفت. این عملیات را محمد مهرآیین انجام داد. خود او دراین‌باره گفته است: قرار بود که عملیات ربایش را روز اول مهرماه سال 1350ش انجام دهیم. ازآنجاکه من مربی جودو بودم و تا اندازه‌ای از آمادگی بدنی برخوردار بودم قرار بر این شد که من شهرام را گرفته و داخل ماشین بیندازم. برنامه به این شکل بود که پس از ربودن شهرام باید او را با ماشین به فرودگاه می‌بردیم. در فرودگاه نیز یک هواپیما آماده بود تا او را به الجزایر منتقل کند.[7]
 
قصد ما از انجام این کار مشخص بود. ما می‌خواستیم از او به عنوان گروگان استفاده کنیم تا رژیم پهلوی تحت فشار قرار بگیرد و نیروهای ما و برخی گروه‌های دیگر آزاد شوند. ما به موفقیت این عملیات بسیار امید داشتیم؛ چون از شهرام به عنوان نور چشم اشرف پهلوی یاد می‌شد. علاوه بر این، خود شخص محمدرضاشاه نیز به او علاقه خاصی داشت و ما با این کار می‌توانستیم به هدف خود دست پیدا کنیم. در جلسات سازمان در مورد نحوه عملیاتی کردن این نقشه بسیار صحبت کردیم. اعضای سازمان عقیده داشتند که شهرام بسیار ترسو است و برای سوار ماشین کردن او نیازی به استفاده از زور نمی‌باشد، اما خود من عقیده داشتم که او در برابر درخواست من مقاومت می‌کند و به احتمال بسیار به‌راحتی سوار بر ماشین نخواهد شد. در نهایت تصمیم بر این شد که من با او کاری نداشته باشم و با کمترین برخوردی او را به درون ماشین منتقل کنم.[8] 
 
ساعت 11 صبح بود که او وارد خیابان محل حضور ما شد و از ماشینش پایین آمد و من که ماشین را به صورت موازی ماشین او پارک کرده بودم او را به داخل هدایت کردم. او متحیر و مبهوت گشته بود و من او را به زور داخل ماشین انداختم، اما او از در دیگر ماشین خارج شد. یکی از مأموران ساواک، که در محل حضور داشت، قصد کرد در ماجرا دخالت کند که موفق نشد و من این بار شهرام را با کمربند گرفتم و به داخل ماشین هدایت کردم، اما در نهایت او موفق به فرار شد و توانست از مهلکه بگریزد و خود را نجات دهد. من یک هفته بعد توسط ساواک دستگیر شدم. جالب اینجا بود که فهیمده بودند من جودوکار هستم؛ با یک تیم ویژه عملیات آمده بودند تا من را دستگیر کنند. در نهایت آنها هنگام اذان صبح به خانه ما آمدند و من را دستگیر کردند. من باید بابت انجام این عملیات در سال 1350ش و ربودن پسر اشرف اعدام می‌شدم، اما در نهایت این اتفاق نیفتاد و من جان سالم به در بردم.[9]
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. اشرف پهلوی، خاطرات اشرف پهلوی، تهران، به‌آفرین، 1390، صص 57-69.
[2] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، انتشارات اطلاعات، 1372، ص 420.
[3] . «دردسرهای پسر اشرف برای خانواده و دربار»، هفت صبح، (12 خرداد 1400)، قابل دسترسی در:
https://7sobh.com
[4] . شهرام پسر اشرف بزرگ‌ترین قاچاقچی میراث فرهنگی بود؛ رک:
https://www.yjc.ir/fa/news/8344542
[5] . احسان نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، تهران، انتشارات رسا، 1372، ص 322.
[6] . همان‌جا.
[7] . «داستان ربایش شهرام پسر اشرف پهلوی چگونه بود؟»، قابل دسترسی در:
https://www.khabaronline.ir/news/143448
[8] . همان‌جا.
[9] . همان‌جا.
  
 
https://iichs.ir/vdciq5ar.t1awr2bcct.html
iichs.ir/vdciq5ar.t1awr2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما