از مجموع 35 تن از تظاهرکنندگانی که طی سه روز قیام سراسری مردم ایران در فاصله بین 28 تا 31 تیرماه، در تهران دستگیر شدند 25 نفر از آنان از کسبه خرد، پیشهوران و شاگردان مغازهها بودند.
نقش نیروهای اجتماعی و قشرهای مختلف جامعه در شکلگیری تحولات تاریخی همواره از اهمیت شایانی برخوردار بوده است؛ نیروهایی که بعضا در جهت مخالف یا موافق یک حادثه و پدیده تاریخی شنا کردهاند. این امر در مورد تحولات تاریخ معاصر ایران نیز صدق میکند؛ تحولاتی که در آن سه نقطه عطف تاریخی بسیار مهم دیده میشود: اولین نقطه عطف مهم عصر معاصر را میتوان انقلاب مشروطه ذکر کرد که به انقلاب نخبگان نیز معروف شد. دومین آن، که اثر آن تا به امروز در جامعه و بهخصوص مناسبات بینالمللی کشور مشهود است، ملی شدن صنعت نفت بود. سومین رویداد و حادثه مهم نیز که تاثیری شگرف و عمیق بر سپهر سیاست در ایران داشت انقلاب اسلامی بود که در سال 1357 به پیروزی رسید.
در این میان، جنبش ملی شدن صنعت نفت و نقش قدرتهای خارجی همچون آمریکا و انگلستان از موضوعاتی است که امروز پس از گذشت بیش از شش دهه، همچنان سایه سترگ خود را بر امور جاری و روابط ایران در عرصه بینالمللی گسترانیده است. بااینحال آنچه موضوع پژوهش زیر خواهد بود نقش نیروهای مذهبی تاثیرگذار بر جنبش ملی شدن صنعت نفت است. در این میان دو نیروی مذهبی مهم و اثرگذار در نهضت ملی شدن صنعت نفت را میتوان روحانیت و بازار دانست. بر این اساس در سطور زیر تلاش خواهد شد نقش روحانیت و بازار، به عنوان دو رکن اساسی جامعه مذهبی، در ملی شدن صنعت نفت ارزیابی و بررسی گردد.
روحانیت بازیگر اصلی در جنبش ملی شدن صنعت نفت
یکی از مسائلی که در جنبشهای اجتماعی و سیاسی عصر حاضر در ایران اهمیت شایان توجهی داشته است نقش نیروهای مذهبی و بهخصوص روحانیت، به عنوان طلایهدار و پیشرو در هر حرکت جمعی است. در واقع به واسطه ارتباط ارگانیک روحانیت با آحاد مردم، تاثیر بیبدیل این قشر بر کسی پوشیده نیست. بیتردید آیتالله کاشانی، اقدامات نواب و فدائیان اسلام و فتوای علما و مراجع دینی، نقشی عینی و ملموس در به ثمر نشستن مبارزه بهحق مردم ایران داشته است؛ نقشی که در عین سادگی پیچیده و غامض بوده و همین امر راه را برای تفسیرها و برداشتهای متفاوت و متناقض هموار ساخته است. البته از ذکر این نکته نیز نباید غافل بود که برجسته کردن نقش روحانیت به معنای بیاهمیت بودن نقش سایر گروههای اجتماعی در شکلدهی به این رویداد مهم تاریخی نیست. بااینحال و در مجموع رویکرد روحانیت در آستانه ملی شدن صنعت نفت، حمایت از این جنبش بود. در این مقطع حساس، علمای بنام همچون آیتالله بروجردی، هرچند در عرصه سیاست وارد نشدند و موضعگیری صریح و قاطعی نداشتند، بهطور ضمنی از این جوش و خروش مردمی حمایت کردند.1
آیتالله سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی در خاطرات خود قولی را از آیتالله بروجردی، به عنوان اعلم مراجع، نقل میکند که چنین است: «من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیشبینی کنم وارد نمیشوم. این قضیه ملی شدن نفت را نمیدانم چیست، چه خواهد شد و آینده در دست چه کسی خواهد بود. البته روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ضبط میشود که روحانیت سبب این کار شد؛ لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند».2 ایشان در پاسخ به دکتر مصدق نوشتند که موفقیت شما را در اصلاح امور مسلمانان خواستار هستم.3
از سوی دیگر برخی از علما همچون آیتالله خوانساری، محلاتی و شاهرودی از تلاشهای بیدریغ آیتالله کاشانی در به ثمر نشستن مبارزات مردمی حمایت کردند. به عبارت سادهتر در مبارزات ملی شدن صنعت نفت، اساسا روحانیت و مراجع محلی بهشدت درگیر در ماجرا بودند و از آن حمایت میکردند. در واقع مردم و تحرکات آنها بازوی اجرایی روحانیت بهشمار میآمدند که این امر به واسطه اتصال آنها با مردم بود؛ موضوعی که هیچگاه از چشم صاحبنظران مغفول و دور نماند.4
در همین حال، نقطه عطفی که باعث شد روحانیان بیش از پیش و با گامهای استوارتری در راه حمایت از این جنبش ملی قدم بردارند اعدام انقلابی نخستوزیر وقت، رزمآرا، به دست یکی از اعضای فدائیان اسلام بود. این اعدام انقلابی بسیاری از روحانیان را بر آن داشت تا بهصراحت اعلام موضع کنند و فتاوایی در همین ارتباط صادر نمایند. بدینترتیب پس از گذشت چند دهه از پیروزی انقلاب مشروطه، بار دیگر بخش گستردهای از علمای دینی توانستند نقش پررنگ خود را در یک مسیر مشخص و برای هدفی واحد سازمان دهند.5
آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی در خاطرات خود قولی را از آیتالله بروجردی، به عنوان اعلم مراجع، نقل کرده است: « این قضیه ملی شدن نفت را نمیدانم چیست، چه خواهد شد و آینده در دست چه کسی خواهد بود. البته روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ضبط میشود که روحانیت سبب این کار شد...»
به دنبال طرح ملی شدن صنعت نفت، مراجعی همچون آیت الله محلاتی، آیتالله شاهرودی، آیتالله روحانی قمی و تنی چند از مراجع تقلید با صدور فتاوا، ملی شدن صنعت نفت را مورد تایید قرار دادند. با این حال پرواضح است که نقش آیتالله کاشانی در این میان از همه علما و مراجع دینی پررنگتر است. به موازات طرح ملی شدن صنعت نفت در دوره شانزدهم مجلس، آیتالله کاشانی طی اعلامیه مبسوطی، تلاش برای ملی شدن صنعت نفت را تکلیف ملی و دینی آحاد جامعه دانست. در واقع آیتالله کاشانی در شکلگیری و ادامه نهضت از دو طریق نقش تاریخی و حساس خود را ایفا کردند. در وهله اول ایشان موجب تحرک سیاسی روحانیت شدند؛ روحانیتی که میراثدار دوران شوم و تاریخ خفقان و استبداد سیاسی عصر رضاشاه بود. در وهله بعد ایشان توانستند موضوع ملی شدن صنعت نفت را از سطح نخبگان سیاسی به سطح عمومی بکشانند و به بسیج عمومی مردم و قشرهای مختلف جامعه همت گمارند.6 نقطه اوج تلاشهای آیتالله کاشانی را در قیام 30 تیر میتوان مشاهده کرد. در واقع مردم که حاضر نبودند پیروزی خود را از دست بدهند با راهنمایی و ارشاد ایشان بود که به قیام همهجانبه دست زدند. در واقع اعلامیههای آیتالله کاشانی و پیامهای وی برای تعطیلی بازار نقش مهمی در این مسیر سرنوشتساز داشت.7
اما جریان مهم دیگر در میان روحانیت، جمعیت فدائیان اسلام بود. این گروه، که رهبر آن نواب صفوی بود، پس از قتل کسروی، برای احقاق حقوق ملت و مبارزه در راه استقلال و آزادی کشور به رهبری آیتالله کاشانی به نهضت ملی شدن صنعت نفت پیوست. این مسئلهای است که غلامرضا نجاتی نیز بر آن صحه میگذارد و جمعیت فدائیان اسلام را نیروی عامل و محرک جبهه ملی میداند. نواب صفوی در آغاز کار آیتالله کاشانی را در رسیدن به مجلس شانزدهم، اعتصاب بازاریان و برپای گردهماییهای عمومی یاری رساند؛ همچنین پس از آنکه رزمآرا به عنوان مانعی بر سر راه ملی شدن صنعت نفت تلقی گردید، جمعیت فدائیان اسلام تصمیم به اعدام انقلابی وی گرفت.8
نقش بازار در جنبش ملی شدن صنعت نفت
در مورد نقش بازار به عنوان بخشی از جامعه مذهبی و سنتی ایران در جریان ملی شدن صنعت نفت به دو مورد کلی میتوان اشاره کرد: بازار از یکسو در پیوند با سایر جریانها، گروهها، احزاب و بهویژه روحانیت به عنوان بخشی از نیروی سیاسی در مسیر مبارزه نقش مهمی ایفا کرد. از سوی دیگر این قشر از حمایتهای مالی و اقتصادی خود برای پیروزی و به ثمر رساندن مبارزات مردمی دریغ نورزید. این امر بهخصوص زمانی اهمیت دو چندان پیدا میکند که بدانیم در مقاطعی دولت مصدق با تنگناهای مالی و اقتصادی شدیدی همراه بود. در واقع بازار نهادی سیاسی ـ اجتماعی بود که از یک سو در پیوند با روحانیت و از سویی با دیگر قشرهای اجتماعی و سیاسی ارتباط داشت. شبکه ارتباطی بازار متنوع و متفاوت بود. مضاف بر سرمایه مالی که در اختیار بازاریان قرار داشت، اعتبار و جایگاه سیاسی و اجتماعی آنان از اهمیت ویژهای برخوردار بود. اهمیت این گروه تا آنجا بود که برخی از اعضای جبهه ملی خود از بازاریان بودند یا اینکه مورد حمایت بازار قرار داشتند. نمونه آن مظفر بقائی، حسین مکی و ابوالحسن حائریزاده بودند.9
بازار در انتخابات مجلس چهاردهم از دکتر محمد مصدق حمایت کرد و بیشترین تعداد آرا در حمایت از او به صندوقهای رای ریخته شد. حتی پیش از ملی شدن و در فروردین 1324 هنگامی که مصدق مجلس را فاسد و آشیانه دزدان لقب داد بازار بسته شد و در همراهی با دانشگاه به حمایت از مصدق برخاست. همچنین در بحبوحه قیام ملی و در تیر 1331 بازاریان همراه علما و روشنفکران حمایتشان را از مصدق و در مقابل دربار نشان دادند. در 18 تیرماه 1331 انجمن تجار، اصناف و پیشهوران جلسهای فوری تشکیل دادند تا بازار را در اعتراض به تردید مجلس سنا در رای اعتماد به دکتر مصدق تعطیل کنند؛ همچنین هنگامی که در 25 تیرماه 1331 مصدق به خاطر اختلاف با شاه از نخستوزیری استعفا کرد بازاریان همراه علما و دانشگاهیان تظاهرات برگزار کردند. در سه روز قیام سراسری مردم ایران در فاصله بین 28 تا 31 تیرماه، بازارهای تهران و شهرهای بزرگ بسته شدند. از مجموع 35 تن از تظاهرکنندگانی که طی این قیامها در تهران دستگیر شدند 25 نفر از آنان از کسبه خرد، پیشهوران و شاگردان مغازهها بودند. همچنین از مجموع 235 نفری که در این تظاهرات سراسری کشته شد نقش بازاریان بسیار برجسته بود. در مجموع بازار در همسویی با اهداف اصلی نهضت، یعنی حاکمیت ملی و استقلال، با سایر گروهها همراه و در کوتاه کردن دست بیگانگان از منابع و منافع ملی با سایر قشرها همرأی و هم نظر شد.10
آنچه در پایان میتوان خاطرنشان نمود این است که بازار و روحانیت به عنوان دو قشر اصلی و به عبارتی دو سمبل و نماد عمده جریانهای مذهبی کشور نقش تاثیرگذاری در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایفا کردند.
تظاهرات مردم تهران در حمایت از ملی شدن نفت
شماره آرشیو: 14066-288م
پی نوشت:
1. ملک تاج خسروی، زهرا مسعود، «سنجش نقش روحانیت در جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران»، فصلنامه علوم سیاسی و روابط بینالملل، ش 18 (تابستان 1391)، ص 106.
2. مجتبی احمدی و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ص 42.
3. رسول جعفریان، روحالله حسینیان و جلالالدین مدنی، نشست تخصصی روحانیت ملی شدن صنعت نفت، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ص 280.
4. همان، ص 15.
5. همان، ص 27.
6. ملک تاج خسروی، زهرا مسعود، همان، ص 109.
7. مهوشالسادات علوی، آیتالله کاشانی و سیاست، تهران، نشر سوره، 1376، ص 39.
8. غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد 1332، تهران، شرکت انتشار، 1366، ص 90.
9. شیدا صابری، محمدامیر شیخ نوری، «بازار و نهضت ملی شدن صنعت نفت»، مجله پژوهشهای تاریخی، سال چهارم، ش 3، ص2.
10. احمد اشرف، علی بنوعزیزی، طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، ترجمه سهیلا ترابی فارسانی، تهران، نیلوفر، چ اول، 1387، ص 133. https://iichs.ir/vdcg.x93rak93qpr4a.html