پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
با شهید آیتالله حاج شیخ فضلالله محلاتی، از چه مقطعی و چگونه آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. از سال 1361. البته بنده قبل از این تاریخ وارد سپاه شده بودم، اما حضورم در تهران و معاونت نیروی انسانی سپاه، همزمان با حضور شهید بزرگوار آیتالله حاج شیخ فضلالله محلاتی (رضوانالله تعالی علیه)، بهعنوان نماینده حضرت امام در سپاه بود. البته بنده قبلا که در قم بودم، با فعالیتهای مبارزاتی ایشان آشنایی داشتم. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم، ایشان در جایی سخنرانی داشتند که من حضور داشتم. بنده همیشه مایل بودم که در جلسات ایشان شرکت کنم؛ چون ایشان چهرهای انقلابی، از مبارزین سرشناس و از یاران حضرت امام بودند، اما ارتباط نزدیک و تشکیلاتی با ایشان، از همان سال 1361 به بعد بود.
درباره فعالیتهای مبارزاتی شهید آیتالله محلاتی در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، توضیحاتی ارائه کنید.
در آن دوره روحانیون و طلاب جوان، شور و شوق زیادی برای مبارزه داشتند. افتخارم این بود که از طلاب مدرسه حقانی بودم، که پایگاه انقلاب در قم بود. اساتیدی که به مدرسه حقانی دعوت میشدند، از شاگردان حضرت امام و انقلابیون سرشناس بودند. طلبههای مدرسه حقانی نیز، همواره با اکثر روحانیون انقلابی ارتباط داشتند. ما هم با کسانی که در زندان یا در تبعید بودند، ارتباط داشتیم و گاهی با جمعی از دوستان تا بانه، سردشت و سیستان و بلوچستان نیز میرفتیم و به روحانیون تبعیدی سر میزدیم. معمولا طلاب جوان، ارتباط خاصی با روحانیون انقلابی داشتند. شهید آیتالله محلاتی هم، از پیشکسوتان انقلاب و حقیقتا از چهرههای بسیار پُراستقامت، مصمم، انقلابی و استخواندار بودند، که سالها قبل از شکلگیری نهضت اسلامی و در دوران مرحوم
آیتالله کاشانی و
شهید نواب صفوی، در زمینه مبارزه با
حزب توده در قم و در جریان نهضت ملی ایران در کنار مرحوم آیتالله کاشانی نقش داشتند. بعد هم در برابر تفکر ملیگرایی ایستادگی و تلاش کردند تا اسلامیت نهضت کاملا حفظ شود. انصافا هم در طول 150 سال گذشته تاریخ ایران، تنها جریانی که توانست از استقلال کشورمان، فرهنگ اسلامی و نهایتا حریم دین بهطور کامل دفاع کند، جریان روحانیت و یکی از چهرههای برجسته این جریان، شهید آیتالله محلاتی بود. بنا به نقل قولی از خودِ شهید سیدمجتبی نواب صفوی، یکی از کسانی که به آوردن جنازه رضاخان به قم اعتراض کرد، حاج شیخ فضلالله محلاتی بود. طلاب قم به روحانیون انقلابی عشق میورزیدند و یکی از چهرههایی که همواره محبوب و الگوی طلبهها بود، شهید محلاتی بود.
اشاره کردید که از سال 1361، از نزدیک با شهید آیتالله محلاتی همکاری کردید. در آن زمان در سپاه، چه سمتی داشتید؟
بنده از سال 1359 در سپاه استان سمنان بودم، منتها از زمانی که آیتالله محلاتی نماینده حضرت امام در سپاه شدند، طبعا بیشتر با ایشان مأنوس شدم. اوایل سال 1361 به تهران آمدم و ساماندهی امور گزینش سپاه، از طرف نماینده امام به عهدهام قرار گرفت. در واقع تخصصم گزینش بود و طی دو سه سال، بیش از بیست دوره آموزشی را در زمینه گزینش و ارزیابی برگزار کردم. ازآنجاکه نماینده نماینده ولیفقیه در امر گزینش بودم، بهطور طبیعی رابطه بسیار نزدیکی با شهید محلاتی داشتم. زمانی که حضرت امام گزینشهای موجود را منحل کردند، این کار شکل جدیدتری به خود گرفت. گزینش سپاه هم، بسیار گسترده و فعال بود و چون سپاه حجم زیادی از نیروها را گزینش میکرد، لذا من با شهید محلاتی، ارتباط مستمری در زمینه تأیید و بررسی معیارهای گزینش، فرمهای گزینش، سیر گزینش، سؤالات گزینش، تحقیق و مصاحبه و... داشتم، چون امام فرموده بودند: گزینشها باید در چهارچوب اصول و مبانی دینی صورت بگیرند. آن زمان هم متون جامعی نداشتیم که بتوانیم به آنها مراجعه کنیم و گزینش را سامان بدهیم، برای همین ناچار بودیم تا به نماینده امام در سپاه مراجعه کنیم. شهید محلاتی، هم در بعد کارشناسی و هم در تشخیص اینکه کدام سؤال القایی، کدام سؤال شرعی و کدام غیرشرعی است و در مصاحبهها باید چه نوع سؤالاتی را بپرسیم و در چه زمینههایی باید تحقیق کنیم تا به نتایج درست و دقیق برسیم، دیدگاههای بسیار دقیقی داشت.
اندیشهها و رویکردهای کلان آیتالله محلاتی در زمینه گزینش چه بود؟
یکی از ویژگیهای مهم ایشان، این بود که حتی یک بار هم نخواستند اعمال نفوذ یا توصیه کنند. اگر کسی اعتراضی به ایشان میکرد که مثلا فلان فرد مرا گزینش نکرده یا سپاه مرا رد کرده است، همیشه کار را به من ارجاع میدادند و مینوشتند: «آقای سعیدی! طبق موازین بررسی کنید». من بررسی میکردم و به اطلاع ایشان میرساندم که مثلا فلانی به این دلیل رد شده است. ایشان میگفتند: «آقای سعیدی مورد اعتماد من است و هرچه بگوید، برایم حجت است». اینطور نبود که بگوید چون من این آقا را میشناسم، او را گزینش کنید! من در تمام طول مدتی که این مسئولیت به عهدهام بود، هرگز چنین چیزی را از ایشان نشنیدم. البته ایشان در کُل، بسیار به بنده لطف داشتند.
سمت بعدی شما در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چه بود؟
رئیس سازمان حفاظت سپاه شدم. در اواخر سال 1362 که وزارت اطلاعات شکل گرفت و آقای ریشهری اولین وزیر اطلاعات شدند (چون هر نیروی مسلحی، حفاظت اطلاعات جداگانهای دارد)، حفاظت اطلاعات سپاه هم از اطلاعات جدا شد، اما این واحد از سپاه مسئول نداشت و تا مدتی بلاتکلیف بود! آقای محلاتی اصرار داشتند که من این مسئولیت را بپذیرم. گفتم: من فعلا در بخش دیگری مشغولم. ایشان گفتند: «تجربه و سلامت فکری شما نشان میدهد که باید مسئولیت این بخش را به عهده بگیرید». لذا طی نامهای از محضر حضرت امام درخواست کردند با مسئولیت بنده بهعنوان رئیس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه موافقت کنند و امام هم تأیید کردند و بنده در اواخر سال 1362، بهعنوان رئیس این سازمان مشغول به کار شدم و از آن به بعد، ارتباطم با شهید محلاتی بیشتر شد. هنوز اوایل تأسیس نظام بود و مسائل اطلاعاتی و حفاظتی هم، فوقالعاده و پیچیده بودند و نیاز بود با حضرت امام ارتباط بیشتری داشته باشیم و از نظرات ایشان استفاده کنیم و لذا ارتباط ما با شهید محلاتی ــ که در واقع کانال ارتباطی ما با امام بودند ــ تا زمان شهادت ایشان مستمر بود.
ویژگیهای شخصیتی شهید آیتالله محلاتی را چگونه دیدید؟
شهید محلاتی خصوصیات مثبت زیادی داشتند، که یکی از آنها «ستارالعیوب» بودن ایشان بود، بهخصوص در امر گزینش تأکید داشتند که در حفظ اسرار آدمها بکوشید و حتی اگر کسی در گزینش رد هم میشود، درباره علل رد شدن او اطلاعات مبسوط ندهید و به حداقلها بسنده کنید. در بخش حفاظت اطلاعات هم، تأکید فراوان داشتند که اسرار افراد محفوظ بماند و آبروی کسی نرود.
یکی دیگر از خصوصیات آیتالله محلاتی، سادهزیستی بود. ایشان در استفاده حداقلی از بیتالمال، بسیار اصرار داشتند. بسیار ایثارگر و فداکار بودند. خیلیها اصرار داشتند تا ایشان مسئولیت بعثه حضرت امام در حجّ را بپذیرد، ولی آن بزرگوار در پاسخ میگفتند: «حجّ من، جبهه و جنوب است». شهید محلاتی برای دفاع از رزمندگان و سرکشی به جبهههای جنگ، از امتیازات فراوانی گذشتند. ایشان نهتنها در سپاه که در نهادهای فراوانی، نقش تأسیسی داشتند. شهید پیشتر از سال 1342، در بسیاری از احزاب و جریانات اسلامی مثل هیئتهای مؤتلفه اسلامی، نقش کاربردی داشت. در شکلدهی به جامعه روحانیت مبارز تهران، نقش ایشان بیبدیل بود. آیتالله محلاتی بسیاری از بیانیههای جامعه روحانیت را تنظیم میکرد و برای جمعآوری امضاها، چاپ و توزیع آنها، تلاش جدی داشت. ایشان در دوره فعالیت فداییان اسلام و نهضت ملی ایران، در تأسیس و ساماندهی مجموعههای مرتبط، نقش فعالی داشت. بعد از شروع نهضت حضرت امام هم، در سرکشی به خانوادههای زندانیان سیاسی و کمک به آنها پیشگام بود. خود ایشان نیز بیش از پانزده بار بازداشت شد، که از چند روز تا چند سال طول کشید. ایشان در دوره اوجگیری انقلاب نیز، در ساماندهی جریانات آن دوره نقش مؤثری داشت. پس از انقلاب هم، یکی از مؤسسین نهاد نمایندگی حضرت امام بود.
ایشان در جبههها هم، نقش مستمر و مؤثری داشت. با رزمندگان صحبت میکرد و پیامهای حضرت امام را به آنان انتقال میداد و در تقویت روحیه ایشان، بسیار تأثیرگذار بود. عشق و علاقه رزمندگان به نماینده حضرت امام و نقش نمایندگی ایشان در جبههها، نقش یک موتور محرک و نورافکن را داشت، که هم ایمان و هم بصیرت را تقویت میکرد و هم انگیزه، صبر و استقامت رزمندگان را افزایش میداد. نقش ایشان در جبهه، پشت جبهه، شورای عالی سپاه و جلساتی که در خدمتشان بودیم، ارزنده و بیبدیل بود.
شهید محلاتی، به «سنگ صبور» بودن معروف بودند. در آن زمان سپاه، با مشکلات و کمبودهای عدیدهای مواجه بود. شرق و غرب در کنار صدام، علیه ما جنگ را آغاز کرده بودند. سپاه تازه شکل گرفته بود و بسیجیها تازه وارد عرصه نبرد شده بودند و همه ما، با مشکلات عدیدهای از قبیل کمبود امکانات، از نظامی گرفته تا دیگر ملزومات روبهرو بودیم. در اینگونه مواقع، یکی از پناهگاههای مهم همه ما شهید محلاتی بود. ایشان به هر جا که میرفت، با انبوهی از نامه، گلایه و اعتراض مواجه میشد و همه از ایشان توقع داشتند تا مشکلات را حل کند. ایشان هم با نهایت صبوری، به همه شکایات گوش میداد و حتی پرخاشگری برخی از فرماندهان را ــ که سخت تحت فشار بودند ــ تحمل میکرد. استقامت، بردباری و صبر، از ویژگیهای برجسته شهید محلاتی بود.