پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
ظاهرا شما نیز مانند بسیاری دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با شهید دکتر مصطفی چمران آشنا شدید؛ اینطور نیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بله، من قبل از اینکه جنگ تحمیلی آغاز شود و به جبهه بروم، در اغلب محافل سخنرانی
شهید دکتر مصطفی چمران حاضر میشدم. حتی به خاطر دارم وقتی که در محله نازیآباد ساکن بودیم، در مسجدی که در خیابان شهید رجایی هست، دکتر چمران را برای سخنرانی دعوت کرده بودند، که با علاقه در آنجا هم حضور پیدا کردم. متأسفانه در آن دوره چریکهای فدایی خلق (اکثریت و اقلیت) و نیز طرفداران
حزب توده، خیلی به ایشان تهمت میزدند و البته آن بزرگوار هم، این رفتارها را به هیچ میگرفت. ازآنجاکه امام فرموده بودند: هر جا که دشمن ضربات و حملاتش را در آنجا متمرکز کرده، بدانید که آنجا محل دفاع از انقلاب و نظام است، بیشتر علاقهمند شدم تا در سخنرانیهای ایشان حاضر شوم.
اشارهای به مخالفان دکتر چمران داشتید. آنان در فضاسازی علیه ایشان، از چه شیوههایی استفاده میکردند؟
همانطور که اشاره کردم، آنان عمدتا از گروههای چپ بودند. من دوستانی داشتم که در این گروهها عضویت داشتند. تقریبا همه نیروهای مارکسیست، مخالف دکتر چمران، اهداف و دیدگاههای ایشان بودند. نسبتهای مختلفی هم به ایشان میدادند. میگفتند: «چمران در آمریکا زندگی کرده، در ایرانِ پس از انقلاب چه میخواهد؟»، در صورتی که آن بزرگوار عمری مخلصانه و با تمام وجود، در خدمت محرومان بود و نهایتا به بالاترین مقام یعنی شهادت رسید. در دوران پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، دکتر فرمان حضرت امام را به انجام میرساند و بهعنوان یک مقلد به عملی کردن آنها میپرداخت. خوب دشمنان انقلاب هم، این را نمیخواستند. به همین دلیل هم در پی آن بودند که تمام یاوران بااخلاص امام را که بازوی ایشان بودند، از بین ببرند و در نهایت قدرت را بهدست بگیرند.