«سیری در عادات و آداب آیت‌الله العظمی سیدعبدالله شیرازی» در گفت‌وشنود با آیت‌الله سیدعباس صدر ایازی؛

او خدمت به دین و مردم را سرلوحه عمل خویش قرار داده بود

آیت‌الله سیدعباس صدر ایازی، از عالمان شهر مشهد، پس از مهاجرت زنده‌یاد آیت‌الله العظمی سیدعبدالله شیرازی به این شهر، در عداد معاشران و اعضای جلسه استفتای ایشان درآمد. وی در گفت‌وشنود مختصری که پیش روی دارید، به پاره‌ای از عادات و آداب ایشان اشاره کرده است
او خدمت به دین و مردم را سرلوحه عمل خویش قرار داده بود

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
آشنایی شما با زنده‌یاد آیت‌الله العظمی سیدعبدالله شیرازی، در چه مقطعی روی داد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در سال 1354 و مقطعی که اطلاع پیدا کردم مرحوم آیت‌الله العظمی سیدعبدالله شیرازی (رضوان‌الله تعالی علیه) از نجف به مشهد مهاجرت کرده‌اند، با بعضی از اساتید حوزه از جمله آقای علمی اردبیلی، خدمتشان رفتیم. ایشان اصرار کردند که برای ناهار بیایید، ولی ما برای رعایت ایشان قبول نکردیم. آن بزرگوار در تابستان درسی را شروع کردند که در چند جلسه از آن رأی آیت‌الله العظمی خویی درباره وحدت افق را رد کردند. من در آن درس و همین طور بعضی از درس‌های حج‌شان ــ که در شب‌ها برگزار می‌شدند ــ حضور پیدا می‌کردم. پس از مدتی آیت‌الله شیرازی از بنده خواستند که در جلسات استفتایشان شرکت کنم، که به‌اتفاق برخی از دوستان شرکت می‌کردیم؛ چون ایشان را به عنوان فقیهی عادل و استادی زبردست شناخته بودیم. عده زیادی از آن مرجع بزرگوار تقلید می‌کردند و طبعا استفتائات بسیاری به دفتر ایشان می‌رسید.
 
آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی

در شخصیت آیت‌الله العظمی شیرازی، چه خصال و ویژگی‌هایی برجسته می‌نمودند؟
ویژگی‌های اخلاقی آیت‌الله شیرازی، خاصِ خودشان بود. بسیار هوشیار، بیدار و زرنگ بودند. در احکام شرعی نیز، فتاوایی خاص داشتند که محصول دقت و تلاش علمی در سال‌های طولانی بود. در عین حال، فوق‌العاده مقیّد به رعایت احکام بودند. مشهور بود به کسانی که ریش‌شان را می‌تراشیدند، می‌فرمودند: از سبیلت بکَن و به ریشت بچسبان! خاطرم هست در یک ماه رمضان، قند خون ایشان بالا ‌رفت و پزشک روزه گرفتن را برای ایشان ممنوع اعلام کرد. ایشان به همسرشان گفته بودند: «چون پزشک دستور داده، غذا بیاور که روزه‌ام را باطل کنم...». سپس به پسرشان گفتند که ایشان را به مرز ایران ببرد، که هوا خوب است و بتوانند روزه‌شان را بگیرند. به این ترتیب تمام ماه را روزه گرفتند! بعد که برگشتند، پزشک از ایشان آزمایش خون گرفت و پرسید: چه کرده‌اید که این‌قدر قند خونتان پایین آمده است؟ جالب اینجاست که ایشان به دستور پزشک، فقط همان یک روز را روزه نگرفتند و در تمام عمر، حتی یک روز روزه‌شان قطع نشد! ایشان اساسا انسان خدمت‌گزاری بودند و دائما دلشان می‌خواست که به دین و مردم خدمت کنند. تأسیس مدارس علمیه، بیمارستان، حسینیه‌ها و اقدامات خدماتی دیگر، نمونه‌هایی از آثار ایشان است. علاوه بر این همه، ایشان تا می‌توانست امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد و با هر سختی‌ای که بود، امور دینی را پیش می‌برد. کسی نبود که در گوشه‌ای بنشیند و به شرایط جامعه کاری نداشته باشد.
https://iichs.ir/vdceeo8w.jh8epi9bbj.html
iichs.ir/vdceeo8w.jh8epi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما